دکتر زیبا کلام روز گذشته با ارسال جوابیهای تفصیلی بار دیگر ادعاهای جوان را تأیید کرد و مدعی شد مبارزه امام خمینی با رژیم شاه نه برای نابودی اسرائیل، امریکا، انگلستان و صدور انقلاب بود که برای تحقق آزادی بیان، آزادی اندیشه و ... این دست مطالبات بود!
در پی چاپ مطلبی با عنوان «زیباکلام، امام و سیدحسن خمینی» در ستون سایه روشن صفحه 2 روزنامه جوان به تاریخ 30 آذر 94 که در آن با آوردن مصادیقی، مواضع وی در تضاد آشکار با اندیشههای امام خمینی (ره) ارزیابی شده بود، دکتر زیبا کلام روز گذشته با ارسال جوابیهای تفصیلی بار دیگر ادعاهای جوان را تأیید کرد و مدعی شد مبارزه امام خمینی با رژیم شاه نه برای نابودی اسرائیل، امریکا، انگلستان و صدور انقلاب بود که برای تحقق آزادی بیان، آزادی اندیشه و ... این دست مطالبات بود!
از آنجا که جوان بر اساس قانون مطبوعات ملزم نیست که متن کامل جوابیه دکتر زیبا کلام را منتشر نماید، بنابراین برای تنویر افکار عمومی بخشی از جوابیه ایشان را که معادل دو برابر مطلب مندرج در تاریخ پیش گفته است ( حتی کمی بیشتر از تصریح قانون مطبوعات) به همراه توضیحات پایانی جوان به اطلاع خوانندگان فهیم و محترم میرساند و قضاوت را به آنها میسپارد.
با سلام و تحیات، در روزنامه جوان مورخه ۳۰آذر۱۳۹۴ جنابعالی در یادداشتی تحت عنوان «زیباکلام، امام و سید حسن خمینی» حمایت بنده از آقای سیدحسن خمینی را مورد انتقاد قرار داده و به مشارالیه هشدار میدهید که چه شده که صادق زیباکلام که مواضعش در نقطه مقابل پدربزرگتان و رهبر انقلاب قرار دارد آمده و «سینهزن» شما شده است. از جمله به ایشان یادآور شده بودید که جد شما، رهبر بزرگ انقلاب، دشمنی با امریکا را اصل انقلاب میدانست، مخالف سرسخت لیبرالیسم و غرب بود و خواهان نابودی اسرائیل، درحالیکه زیباکلام که هیچکدام اینها را باور ندارد حامی شما شده؛ و با نگرانی به مشارالیه ابراز میدارید که نیروهای انقلابی و حزباللهی نگران این وضعیت شدهاند. مبادا که خدایناکرده مشکلی و تذبذبی در مواضع انقلابی شما پیش آمده که این لیبرال طرفدار امریکا و غرب که تازه اسرائیل را هم به رسمیت میشناسد(البته رضاشاه را از قلم انداخته بودید)، پا پیش گذاشته و دارد از شما حمایت میکند.
به زبان بیزبانی به سیدحسن خمینی میفرمایید تو را چه شده که بهجای آنکه حزباللهیها، انقلابیها و خط امامیها از تو حمایت کنند، صادق زیباکلامِ لیبرال، غربزده، امریکایی که تازه اسرائیل را هم به رسمیت میشناسد دارد از شما حمایت میکند؟ با نگرانی به آقای سیدحسن خمینی میفرمایید که جد تو که رهبر این انقلاب بود یکلحظه از اندیشه مبارزه با امریکا و غرب و یک آن از دغدغه نابودی اسرائیل غافل نبود و حالا ببین پشت سرت زیباکلام وابسته دارد سینه میزند. کدام را میخواهی انتخاب کنی: سازش و مماشات با امریکا، غرب، اسرائیل، نظام سلطه و لیبرالیسم را یا پیکار با شیطان، نظام سلطه، محو اسرائیل و صدور انقلاب را؟
اتفاقاً جناب آقای دکتر گنجی عزیز یکی از بزرگترین خدمات خمینی جوان به انقلاب پرداختن به همین موضوع است. اینکه چه شد که انقلابی که به نام خدا و برای تحقق دمکراسی بود و نه به دنبال صدور انقلاب بود، نه درصدد خونریزی و انتقام و نه خواهان مرگ و نیستی و نابودی کشور و ملت دیگری بود و شیوه مبارزات مسالمتآمیز و پرهیز از اقدامات خشونتآمیز و تلافیجویانه آن توجه و احترام جهانی را برانگیخته بود، آنچنان در ماههای نخستین بعد از پیروزیاش به سمت خشونت، به سمت تندروی و مبارزه و دشمنی با مخالفین، صدور انقلاب و خصومت با غرب و اروپا و امریکا و نظام سرمایهداری رفت. شاید خمینی جوان روزی دریابند که بزرگترین خدمتی که در حق جدشان میتوانند بنمایند آن است که به نسلهای بعد از انقلاب، به نسلهای دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نشان دهند که انقلابی که جدشان رهبری آن را بر عهده داشتند خواهان مرگ و نیستی و نابودی هیچ ملت و کشوری از جمله امریکا و اسرائیل هم نبود.
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
توضیحات جوان:1 ـ خوشبختانه جناب زیباکلام مواردی که «جوان» از زبان ایشان به عنوان نقطه مقابل امام آورده بود را تکذیب نکرده است که البته آنچه ایشان بارها گفته و مضبوط است قابل تکذیب نیست.
2 ـ ایشان از واژه «سینهزن» برآشفته شدهاند و به خلط بحث پرداختهاند. خود ایشان میداند که در فرهنگ عامه ایرانیان سینهزدن الزاماً به حوزه مذهب و عاشورا ارجاع نمیشود. بلکه به عنوان «ارادت» و همراهی نیز به کار برده میشود و حالت استعاره دارد. بارها این جمله را شنیدهایم که «کسانی که ذیل پرچم امام جمع بودند یا زیر پرچم امام سینه زدند ...». سینه زدن در محاورات الزاماً به معنای سینهزنی مصطلح نیست که بعید است زیباکلام این را نداند. لذا بر این باوریم که با تغافل آگاهانه مستمسکی برای بهانهتراشی ساختهاند. علاوه بر این بعید است کسی که در همه ابعاد نقطه مقابل حضرت امام است توفیق همان سینهزنی واقعی اباعبدالله را هم پیدا کرده باشد.
3ـ آنچه ایشان به مدیرمسئول روزنامه جوان نسبت داده را میگذریم چرا که مباحث مهمتری را در تحریف امام طرح نمودهاند. زیباکلام مشت خود را درباره امام باز کرده است و با صراحت بخشی از اندیشه امام را پنهان میپسندند. به سان اکبر گنجی امام را طوری میپسندند و تفسیر مینمایند که با رهیافتهای سیاسی ـ فکری غرب تطبیق یابد، در غیر این صورت اعتقادی به وی ندارد. زیباکلام با صراحت ابعاد جهانی انقلاب امام را کتمان و تلاش میکند یک امام متساهل، منفعل و بیخاصیت در مقابل جهانی که امام به آن «جهان کفر و بربریت» میگفت ترسیم کند که البته این کار را صرفاً با تفسیر انجام نمیدهد بلکه با صراحت امام را کتمان میکند. انگاره ذهنی ایشان و بخشی از روشنفکران نبود آزادی در کشور است. ایشان چه کار دیگری مانده است که انجام نداده باشد؟ همه سیاستهای کلی، آرمانها، اهداف و شعارهای انقلاب اسلامی را به سخره گرفته است، فقط دو کار را انجام نداده است، دست بردن به اسلحه یا مهاجرت به فرنگ. اما جفاهای ایشان (در این پاسخ) در حق امام آنقدر علنی و صریح است که حتماً حجتالاسلام سیدحسن خمینی و مؤسسه امام موضع خواهند گرفت.
ایشان با خط دادن به سیدحسن خمینی مینویسد: «یکی از بزرگترین خدمات خمینی جوان به انقلاب پرداختن به همین موضوع است؛ اینکه چه شد که انقلابی که به نام خدا و برای تحقق دموکراسی بود و نه به دنبال صدور انقلاب...».
زیباکلام علناً هزاران جمله از امام درباره صدور انقلاب را کتمان میکند و گویی امام در فرانسه جمهوری چندم را تشکیل داده است. در جای دیگری باز توقع خود از سیدحسن را اینگونه برملا میسازد: «شاید خمینی جوان روزی دریابد که بزرگترین خدمتی که به حق جدشان میتوانند بنمایند آن است که به نسلهای بعد از انقلاب نشان دهند که انقلابی که جدشان رهبری آن را برعهده داشتند، خواهان مرگ و نیستی و نابودی هیچ ملت و کشوری از جمله امریکا و اسرائیل هم نبود.» معلوم نیست چه کسانی امروز در ایران خواستار نابودی ملتهای دیگرند، اما از نگاه امام، ملتی به نام اسرائیل وجود ندارد و از قضا امام بالاتر از مرگ از «محو» برای اسرائیل سخن میگفت، اما زیباکلام دوست دارد دست به «تغافل آگاهانه» بزند. آیا امام نفرمودهاند «ما درصدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیزم، سرمایهداری و کمونیسم در جهان هستیم و به یاری خدا تصمیم گرفتهایم نظامهایی که بر این سه پایه استوارند نابود سازیم.» جناب زیباکلام امام را نه میشود بزک کرد و نه پنهان. شما از یک سو خجالت میکشید پیرو امام باشید و از سوی دیگر میترسید علناً به آن سفر کرده پرخاش کنید، پس لااقل سکوت کنید. شما غیر از مقابله با آرمانها و اهداف امام و سیاستهای کلی نظام هیچ مأموریت و مسئولیتی برای خود قائل نیستید و این چیزی نیست که بخواهید کتمان کنید یا وارونه جلوه دهید. ما میپذیریم که شما نسبتی با امام ندارید و شما هم این مدعای ما را صدها بار ثابت کردهاید. حداقل در مبارزه با انقلاب امام مثل اکبر گنجی صادق باشید. این جمله که «من برخلاف شما هرچه و هر که هستم، خودم هستم و پشت کسی پنهان نمیشوم و افکار و عقایدم را از زبان رهبر انقلاب بیان نمیکنم» را نفهمیدیم، اما اگر منظور این است که ما پژواک کلام امام و رهبری هستیم خود بدان معترفیم. ما پشت سر کسی پنهان نمیشویم بلکه با افتخار پشت امام و رهبری راه میرویم. این پرستیژ روشنفکری است که ضمن داشتن دستان خالی در حوزه محتوا، فاصله با راه امام را واجد کف و سوت غرب میداند و به خود میبالد.
شما در تأسی به غرب هدف حکومت را در امنیت و رفاه خلاصه میدانید. حال آنکه امام با صراحت میفرماید «در انقلابهای دیگر طاغوتی میآید و طاغوت دیگری را برمیدارد و میگوید باید من باشم اما ما قیاملله کردهایم، اگر آن طاغوت که میآید آدم خوبی هم باشد به یک بعد از انسان توجه میکند و آن هم بعد مادی است». واقعاً شما به این باور دارید که امام نظام اسلامی را واجد صلاحیت به هر دو بعد انسان میداند؟ قطعاً خیر. بنابراین باز تأکید میشود حمایت شما از سیدحسن خدای نکرده این تردید را در جوانان انقلابی ایجاد میکند که سیدحسن در مسیر امام نیست. شما از سوختهشدگان در مسیر مبارزه با امام هستید لااقل به فرزند امام جفا نکنید و در جهتیابی نسل سوم و چهارم انقلاب پارازیت پخش نفرمایید.