طی 25 ماه اخیر بارها تأکید جریان تجدیدنظرطلب با طراحی و برنامههای مدون و پیچیده در حال بازگشت دوباره به لایههای پنهانی حاکمیت بوده و تلاش دارد به صورت زیر پوستی خود را به عالیترین مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری نظام نزدیک کرده و پس ازآن واژه «براندازی» را عینیتی بهتر و دقیقتر از گذشته ببخشد.
طی 25 ماه اخیر بارها تأکید جریان تجدیدنظرطلب با طراحی و برنامههای مدون و پیچیده در حال بازگشت دوباره به لایههای پنهانی حاکمیت بوده و تلاش دارد به صورت زیر پوستی خود را به عالیترین مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری نظام نزدیک کرده و پس ازآن واژه «براندازی» را عینیتی بهتر و دقیقتر از گذشته ببخشد.
حال اگر این حرکت آرام و غیر حساسیت زا - که هماکنون در مرحله هشدار است- جدی گرفته نشود، میتوانیم پیامدهای بسیار بدتراز آشوبهای خیابانی، اردوکشیهای میدانی و درگیریهای غیرانسانی در شهرها را شاهد باشیم و چه بسا این بار نتایج بهت آوری را برای نظام و مردم به همراه بیاورد.
بر همین اساس با بررسی مجمل تحرکات رسانهای - روانی امروز طیف تجدیدنظرطلب میتوان گفت بسیاری از اهداف کوتاه مدت و میانمدت این جریان همانی است که در زمان حاکمیت هشت سالهشان دنبال میشد؛ اهدافی که ذیل راهبرد اصلی «استحاله نظام» تعریف شده و در مفاهیمی مانند« حمله به نهادهای منتسب به حاکمیت»، «تخریب مبانی اعتقادی و ارزشی جامعه»، «بزک کردن چهره کارگزاران نظام سلطه»، «بدبین کردن مردم نسبت به آینده انقلاب ونظام»، «تغییر نگرش مردم نسبت به دنیای غرب»، «ایجاد و القای چنددستگی در جریان رقیب برای بهره برداری سیاسی»، «تخطئه چهرههای مذهبی و متدین جامعه» و «ترویج وگسترش اباحهگری و هرج و مرج فرهنگی» معنا پیدا کرده است.
به عبارت بهتر دو مؤلفه اصلی جریان رسانهای هواخواهان لیبرالیسم در داخل در دوران حاکمیت هشت ساله آنها را میتوان در دو محور، نخست «تخریب نهادهای منسوب به رهبری» و موازی با آن «حمله به مبانی اعتقادی و ارزشی جامعه»عنوان کرد.
چنین رویکردی دقیقاً - و تنها با ظاهری متفاوت – همانی است که طی سال 76 به این سو از سوی جریان غربگرا مورد توجه قرار گرفته و امروز هم همانند هشت سال حاکمیت خود بر قوه مجریه نقشهایی نظیر «شبههافکنی علیه حاکمیت وکارگزاران نظام»، «بحرانسازی»، «حمله و تضعیف به مبانی و اصول انقلاب اسلامی»، «ترویج تساهل و اباحهگری در حوزههای فرهنگ و اجتماع «ونظیر آن که در دو مؤلفه کارکردی یاد شده یعنی «تغییر باورهای مذهبی وارزشی جامعه به وسیله حمله به مبانی اعتقادی» و «تهاجم سیاسی - مطبوعاتی به نهادهای رسمی منسوب به رهبری و همچنین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشور» قابل تصور بود را به شکلی هنرمندانه و دقیقتر به کار گرفتهاند.
حمله به نهادهای حاکمیتی
در ایام هشت ساله حاکمیتی شان، بدبین کردن مردم نسبت به رأس و بدنه نظام اسلامی در قالب «مشروعیتزدایی از شورای نگهبان»، «تخریب سپاه و بسیج»، «حمله به صداوسیما» و «هجمه به عملکرد قوه قضائیه» عملیاتی میشد که با آغاز به کار دولت یازدهم تمام اهداف یاد شده در دستور کار مطبوعات این طیف قرار گرفته است. اما هدف از تخریب نهادهای منتسب به رهبری را سعید حجاریان، مشاور عالی سیاسی رئیسجمهور اصلاحات، چنین بیان میکند: «در کشور ما نمایشنامهای در حال اجراست که سه پرده دارد و الان دو پرده از آن اجرا شده است. پرده اول، قضیه قتلهای محفلی بود، پرده دوم آن، حادثه کوی دانشگاه بود و پرده سوم در راه است. پرده سوم چیزی شبیه کودتاست، در قضیه اول بستر و میزبان وزارت اطلاعات بود. در دومی تحت پوشش نیروی انتظامی یک محفل شکل گرفت. پرده سوم در سپاه انجام میشود. . . در پرده اول تمام دگراندیشان، روشنفکران با نظام پدرکشتگی پیدا کردند و مشروعیت نظام در پیش آنها به صفر رسید. در پرده دوم [کوی دانشگاه 18 تیر] تمام دانشجویان یا حداقل قسمت اعظم آنها از نظام جدا شدند. در پرده سوم تمام مردم از نظام جدا خواهند شد و مردم اعتمادشان از بین خواهد رفت... در پرده سوم هدف اسقاط و براندازی کل نظام است.» (روزنامه صبح امروز، 17 فروردین ماه 1387 ص11)
حجاریان بعد از غائله قتلهای زنجیرهای نهادهای مورد توجه برای تخریب اینگونه اعلام میکند: «بعد از وزارت اطلاعات سراغ سپاه و نیروی انتظامی و صداوسیما برویم. ساختار فعلی این دو نیرو، آنها را مانعی بر سر راه توسعه سیاسی تبدیل کرده است.» (روزنامه صبح امروز، 20 بهمن 1377)
برای فعالیتهای مدعیان اصلاحطلبی جهت «مشروعیت زدایی» از نهادهای منتسب به رهبری و «اعتمادسوزی» جامعه نسبت به این مجموعهها میتوان مصادیق بسیاری را ذکر کرد که بخش مهمی از آن اختصاص به هفتههای اخیر دارد.
میخواهند مقاومت شورای نگهبان و قوه قضائیه را بشکنند
آیتالله احمد جنتی روز گذشته به این تحرکات واکنش نشان داد و از کسانی گفت که با ضرب و زور دنبال شکستن مقاومت شورای نگهبان و قوه قضائیه هستند.
آیتالله جنتی خطیب موقت نمازجمعه تهران و دبیر شورای نگهبان با اشاره به موضوع مذاکرات هستهای و توافق ایران و 1+5 گفت: بحث هستهای یک بحث ملی است و نباید به آن به صورت حزبی، جناحی و جریانی نگاه کرد و نباید از آن استفاده ابزاری داشت و در انتخابات به طور نامناسب از آن سوءاستفاده کرد.
وی در ادامه به بررسی جمع بندی مذاکرات وین در مجلس شورای اسلامی اشاره و تصریح کرد: امروز بحث حقوق تصویب جمع بندی مذاکرات مطرح است و اینکه این جمع بندی در مجلس تصویب شود. بنده معتقدم این جمع بندی باید به عنوان یک موافقتنامه بینالمللی از سوی دولت به عنوان یک لایحه به مجلس ارائه یا در شورای امنیت ملی بررسی شود.
خطیب نماز جمعه تهران در بخش دیگری از سخنان خود خواستار رسیدگی مسئولان اجرایی کشور به مشکلات اقتصادی مردم شد و اظهار داشت: در کشور ما امروز مشکل بیکاری، اشتغال و مسکن وجود دارد. مسئولان اجرایی باید این مشکلات را برطرف کنند و با حرف و شعار و گفتن در تریبون حل نمیشود.
وی ادامه داد: رفع مشکلات اقتصادی مردم نیازمند تلاش، کار مجاهدانه و صادقانه مسئولان است. امروز نیازمند کار جهادی مسئولان هستیم نه با صورتسازی و محافظهکارانه فقط شعار دهند. وی همچنین با تقدیر از تلاشهای قوه قضائیه در خصوص بررسی پرونده اخیر یکی از متهمان گفت: آیتالله لاریجانی و همکارانشان در قوه قضائیه کار بسیار بزرگی انجام دادند و توانستند پروندهای که بیش از 20 هزار صفحه دارد را با وجود فشار بر افراد، مسئولان و مقامات بررسی و حکم عادلانهای را صادر و اجرا کنند. این حکم برای خیلیها گران تمام شد.
آیتالله جنتی تصریح کرد: گزارشهایی به دست ما رسیده است که عدهای در آینده به دنبال آن هستند که با نشر حرفهای راست و دروغ قدرت قوه قضائیه را بگیرند تا جرئت برخورد با آنها را نداشته باشد.
انتخابات خبرگان مهمتر از مجلس است
خطیب نماز جمعه تهران در ادامه به برگزاری دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد و افزود: اهمیت انتخابات مجلس خبرگان رهبری بیشتر از مجلس شورای اسلامی است. اگر افراد صالح، مجتهد، عادل و ولایت فقیه را قبول داشته باشند و در قول و عمل ملتزم به ولایت باشند در مجلس خبرگان حضور داشته باشند مشکلی برای کشور ایجاد نخواهد شد و وضع آن بهتر هم میشود.
وی ادامه داد: اما اگر کسانی بخواهند با ضرب و زور وارد مجلس خبرگان شوند حتی اگر عده آنها هم کم باشد باید جلوی آنها ایستاد به دلیل اینکه خبرگان هیچ رنگ سیاسی نباید داشته باشند و مجتهدین درسخوانده حوزه علمیه باید برای انجام وظیفه اساسی خود طبق قانون اساسی حاضر شوند. آیتالله جنتی خاطرنشان کرد: مجلس خبرگان رهبری تا به امروز رنگ سیاسی نداشته است ولی امروز میخواهند به آن رنگ سیاسی دهند و در آنجا حاضر شوند و حرفهایی بزنند که مطمئنا به دنبال ایجاد مشکل برای انقلاب و نظام هستند. امروز باید مسئولان مواظب باشند و این افراد را شناسایی کنند.
وی اظهار داشت: امروز برخیها هر جایی که مقاومتی میبینند به دنبال آن هستند که آن مقاومت را بشکنند. به عنوان مثال گزارشهایی رسیده که برخیها به دنبال تسلیم کردن نهادهایی همچون شورای نگهبان و قوه قضائیه هستند تا بتوانند در انتخابات هر کسی را که خودشان صلاح میدانند تأیید یا رد کنند.
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه برخیها از روی غرض صلاحیتها را زیرسؤال میبرند، افزود: برخیها آنجایی که به نفعشان نیست بدون اینکه دلیل بیاورند و بدون ارائه سند به مردم و مقامات میگویند در انتخابات تقلب شده است. همچون فتنه سال 88 و در انتخابات 92 که به زعم خودشان دموکراتیکترین انتخابات کشور بوده است میگویند شورای نگهبان و دستگاههای امنیتی قصد داشتند تا سلامت انتخابات را مخدوش کنند ولی از مردم ترسیدند.
وی ادامه داد: متأسفانه به دنبال تخریب نهادی هستند که اعضای آن مراجع، ائمه جماعت، حقوقدانان و افراد منتسب به امام و رهبری هستند اگر این نهاد وضعیشان اینطور که شما میگویید باشد باید فاتحه آن را خواند.
وی در ادامه به شاخصههای ولایتمداری اشاره کرد و افزود: یکی از شاخصههای مسئله ولایتمداری قبول فرمایشات رهبری است. مقام معظم رهبری در مورد فتنه بیش از 200 مورد سخنرانی داشتهاند و آن را خط قرمز نظام اعلام کردند ولی ببینید آن عدهای که دم از ولایتمداری میزنند چقدر در مورد فتنه صحبت کردند و آن را محکوم کردند.
اهداف تجدیدنظرطلبان
باید در طول هفت ماه منتهی به انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی منتظر حملات گسترده و پرحجمتر شخصیتها و رسانههای منسوب به این طیف علیه نهادهای رسمی و قانونی باشیم و چنین موضوعی توجه به دو نکته را ضروری مینماید:
نخست، به باور پدرخواندههای این جناح، استحاله و فروپاشی حاکمیت دینی، مستلزم ایجاد انفعال و سلب اعتماد ملی از نهادهای منسوب به رهبری نظیرصداوسیما، شورای نگهبان، قوه قضائیه یا سپاه پاسداران است. به همین دلیل برخی مطبوعات هواخواه لیبرالیسم و تجدیدنظرطلب درصدد برآمدند تا با متهم کردن قوه قضائیه یا شورای نگهبان به تبعیضمحوری، یک جانبهنگری و جناحی عمل کردن آنها، وجاهت قانونی آنها را زیر سؤال ببرند.
دوم، در شرایط کنونی حاشیهسازی برای نهادهای حاکمیتی نظیر قوه قضائیه یا شورای نگهبان میتواند منجربه سلب اعتماد افکار عمومی از آنها شده و زمینه رویگردانی مردم از کلیت و رأس نظام را فراهم کند که خود مرحلهای از براندازی حاکمیت سیاسی است.