اصول گرایان سرپل زهاب

سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» مبارکباد

اصول گرایان سرپل زهاب

سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» مبارکباد

بیانیه هجدهمین اجلاسیه مجلس خبرگان رهبرى:

ارسال به دوستان
شورایعالی امنیت ملی و مجلس خطوط قرمز نظام را در «برجام» رعایت کنند/مسئولان مراقب رخنه بیگانگان باشند

مجلس خبرگان رهبرى در هجدهمین اجلاسیه طی بیانیه‌ای تأکید کردند: شورایعالی امنیت ملی و نمایندگان مجلس خطوط قرمز نظام را در «برجام» رعایت کنند و مسئولان مراقب رخنه و نفوذ بیگانگان باشند.

خبرگزاری فارس: شورایعالی امنیت ملی و مجلس خطوط قرمز نظام را در «برجام» رعایت کنند/مسئولان مراقب رخنه بیگانگان باشند
 گزارش تصویری مرتبط

-------------------------------

به گزارش حوزه احزاب خیرگزاری فارس متن بیانیه هجدهمین اجلاسیه مجلس خبرگان رهبرى به شرح زیر است:

امت وفادار و بزرگوار ایران اسلامى!

مجلس خبرگان رهبرى، ضمن تبریک دهه کرامت؛ به ویژه ولادت باسعادت حضرت على بن موسى الرضا «علیه آلاف التحیة و الثناء» و تقدیر و تشکر از حضور باشکوه شما مردم مؤمن در راهپیمایى روز قدس، در پایان هجدهمین اجلاس دوره چهارم، پس از بحث و تبادل نظرپیرامون اهم مباحث داخلى و بین المللى، نکات زیر را مورد تأکید قرار مى‏دهد:

 

1. ولایت فقیه محکم ترین سدّى است که در عصر غیبت، همواره در مقابل تهاجم استکبار ایستادگى کرده است؛ از فتواى تحریم تنباکو گرفته تا فتاواى جهادیه فقهاى عظام شیعه و نهضت مشروطیت و قیام امام خمینى«قدس سره» در برابر رژیم طاغوت پهلوى و استقرار نظام اسلامى و زعامت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‏الله خامنه‏اى «مدظله العالى» در برابر توطئه ها و فتنه هاى داخلى و خارجى و حفظ «اسلامیت» و «جمهوریت» نظام. مجلس خبرگان رهبرى، بیعت مجدد خود با ولایت فقیه و آرمانهاى والاى بنیانگذار انقلاب اسلامى را اعلام مى‏دارد.

 

2. امت فهیم ایران به حول و قوه الهى، خود را براى برگزارى پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبرى و دهمین انتخابات مجلس شوراى اسلامى در اسفندماه آماده مى کند تا با حضور حماسى خود برگى دیگر از دوران پرفراز و نشیب انقلاب اسلامى را ورق زند. مجلس خبرگان رهبرى از آحاد ملت، انتظار دارد پرشورتر از گذشته در صحنه ی این دو انتخاب مهم و سرنوشت ساز حضور یابند و با حفظ انسجام، همبستگى و هوشیارى و سالم نگاه داشتن فضاى جامعه و پرهیز از تفرقه، نمایندگانى متعهد به قانون اساسى و ارزش هاى اسلامى، ملتزم به ولایت فقیه، عالم و متخصص، باتقوا و شجاع و مدافع حقوق محرومان را انتخاب نمایند. ما ضمن تقدیر از تلاش هاى همه ی دست اندرکاران امر انتخابات، از شوراى محترم نگهبان مى خواهیم که با اعمال نظارت استصوابی در راستاى صیانت از شرع مقدس و قانون اساسى، در بررسى صلاحیت ها دقت لازم را به عمل آورند.

 

3. ضمن تقدیر از زحمات دولت در کاهش تورم، اجراى طرح تحول سلامت، برنامه‌ریزى براى ادامه ی حرکت علمى کشور، تلاش براى مدیریت مصرف آب و غیره با گرامی داشت یاد و خاطره دولتمردان شهید، رجایى و باهنر از رئیس جمهور محترم و مسؤولان نظام اسلامى مى‏خواهیم نسبت به حفظ، صیانت و تعمیق فرهنگ اسلامى  ـ ایرانى، تقویت هویت ملى و انقلابى، پاسدارى از فرهنگ ایثار، شهادت، حجاب و عفاف، ترویج ارزش ها، اهتمام، به قانون امر به معروف و نهی از منکر و بیان صریح مواضع انقلابى، تلاش کنند و با رصد توطئه هاى دشمنان که فرهنگ اسلامى را نشانه رفته‌اند؛ مراقب برخی حرکت هاى آشکار و پنهان داخلى و خارجى بوده و با سالم سازى فضاى فرهنگى، «مدیریت عرصه فرهنگ بر مبناى اصول و شعارهاى امام و انقلاب» و عرضه محتواى غنى دینى و ملى، مانع گسترش فرهنگ پلید استکبارى و استعمارى در جامعه شوند.

 

4. از مسئولان می خواهیم با تکیه بر شعار «ما مى توانیم» و اتکاء به توانمندى هاى داخلى، نسبت به حمایت از بخش خصوصى، تولیدکنندگان و صنعتگران داخلى، شرکت های دانش بیان، کاهش وابستگى‏ بودجه ی کشور به نفت، تلاش براى کاهش فاصله ی طبقاتى و جلوگیرى از ورود کالاهاى قاچاق، تشریفاتى و تجملاتى و نیز کالاهایى که مشابه داخلى‏ دارند؛ اهتمام ویژه داشته باشند و با نظارت لازم برای بهبود کیفیت اقلام داخلی اقدام کنند و با توسعه ی نظارت و تعمیق آن و برخورد سریع، قاطع و بی تبعیض با متخلفان اقتصادی، راه شکل گیری تخلفات بعدی را ببندند.

هم چنین در روند حرکت عمومى کشور، تداوم خصومت دشمنان، هوشیارى در مقابل رخنه و نفوذ بیگانگان، پرهیز از حاشیه سازى، حفظ ارزش ها و مبانى امام و انقلاب اسلامى و آمادگى و هوشیارى همه جانبه در مقابله با استکبار جهانى بویژه شیطان بزرگ و رژیم غاصب اسرائیل، برنامه ریزى براى رشد و توسعه نهادهاى دانش بنیان و حفظ و تقویت شتاب علمى و بهره ورى و به کارگیرى نیروها و سرمایه هاى عظیم انسانى و ایجاد زمینه هاى کسب و کار و اشتغال مناسب براى آنان بویژه متخصصان و نخبگان، توجه به عدالت در مسیر پیشرفت، مدیریت جدى بازرگانى خارجى و تدوین برنامه‏اى منسجم و زمان بندى شده براى تحقق اقتصاد مقاومتى، باید مورد توجه کامل مسؤولان قرار داشته باشد.

 

5. با قدردانى از تلاش هاى تیم مذاکره کننده هسته‏‌اى، از شوراى عالى امنیت ملى و نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى مى‏‌خواهیم تا با حفظ وفاق ملى و دقت نظر در مفاد «برجام»، رعایت اصول قانون اساسى، خط قرمزهاى نظام، رهنمودهاى مقام معظم رهبرى و مصالح عالیه ی کشور را سرلوحه ی کار خود قرار دهند تا علاوه بر حفظ دستآوردهاى علمى و فنآورى صلح آمیز هسته‌‏اى، جلوى هرگونه فریبکارى، زیاده خواهى و سوء استفاده احتمالى از سوى آمریکا و هم پیمانانش گرفته شود.

 

6. در سال «همدلى و همزبانى ملت و دولت» بر تقویت قواى سه گانه تأکید مى کنیم و تضعیف هر یک از ارکان حاکمیت را از سوى مسؤولان و جریانات سیاسى، برخلاف مصالح عمومى جامعه و موجب نفوذ دشمنان مى دانیم. بى‌شک دولت، مجلس، قوه قضائیه، شوراى نگهبان و سایر نهادها، خود را تابع ولى فقیه دانسته، در چارچوب سیاست ها و رهنمودهاى مقام معظم رهبرى حرکت نموده و خود را در قبال پاسخگویى به پیشگاه الهى و مطالبات مردم مسؤول مىدانند.

 

7. با توجه به روحیه ضد استعماری ملت بزرگ ایران در طول تاریخ و بزرگداشت روز مبارزه با استعمار، ضمن تقبیح توطئه هاى شوم مستکبران و اذناب آنان جهت تجزیه کشورهاى اسلامى به ویژه جنایت دولت سعودى در حمله به مردم بى دفاع و مظلوم یمن و کمک به جنایتکاران تکفیرى براى کشتار مسلمانان و ایجاد ناامنى در کشورهاى فلسطین، عراق، سوریه، بحرین و یمن از حافظان امنیت جمهورى اسلامى قدردانى کرده، امنیت و آرامش کشورهاى مظلوم منطقه را از خداوند متعال مسئلت مى‏نمائیم.

 

8. با تأکید بر حج ابراهیمى و عمل به رهنمودهاى امام راحل و مقام معظم رهبرى از حاجیان بیت الله الحرام مى‏خواهیم ضمن اغتنام این فرصت عظیم علاوه بر تلاش براى انجام صحیح مناسک و اعمال عبادى حج بر روح حقیقى و معنوى حاکم بر این اعمال، توجه بیشترى داشته و با حفظ وحدت، برائت خود را از مشرکان و مستکبران جهان اعلام دارند.

 

9. در آستانه سال تحصیلى و بازگشایى مدارس، حوزه ها، دانشگاه ها و مراکز آموزشى بر رشد و توسعه علمى و عملى و کسب فضائل اخلاقى و اسلامى دانش آموزان، طلاب و دانشجویان و تقویت باورهاى دینى و انقلابى و ایجاد بسترهاى تعالى آنان از سوى مسؤولان، اساتید و معلمان عزیز تأکید نموده، از زحمات و تلاشهاى این عزیزان قدردانى مى کنیم.

 

در پایان ضمن آرزوى علو درجات براى روح ملکوتى حضرت امام خمینى«قدس سره» و شهداى والامقام انقلاب اسلامى، توفیقات روزافزون و سلامتى مقام معظم رهبرى، حضرت آیت الله خامنه‏اى«مدظله العالى» را از خداوند متعال مسئلت داریم.

 

والسلام علیکم و رحمة الله

اگر برجام «فتح‌الفتوح» است چرا از قانونی شدن آن نگرانند؟!

اگر برجام «فتح‌الفتوح» است چرا از قانونی شدن آن نگرانند؟!
چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۰۵
قانونی شدن «فتح‌الفتوح»! و تثبیت «برد ۳ بر ۲» که باید افتخارآفرین و غرورانگیز باشد، پس چرا برای آقایان نگران کننده و دغدغه آور است؟! تعجب‌آور نیست؟! اگر برجام «فتح‌الفتوح» است چرا از قانونی شدن آن نگرانند؟!
اگر برجام «فتح‌الفتوح» است چرا از قانونی شدن آن نگرانند؟!
به گزارش افکارخبر، حسین شریعتمداری مدیرمسؤول روزنامه کیهان در سرمقاله این روزنامه نوشت: مخالفت رئیس‌جمهور محترم و برخی دیگر از مسئولان با ارسال «لایحه‌برجام» به مجلس شورای اسلامی و دلایل و توضیحاتی که برای قانونی بودن و یا به مصلحت بودن نظر خویش ارائه می‌کنند، پرسش‌هایی را به دنبال داشته است که اگر با پاسخ‌های قابل قبول و قانع‌کننده‌ای روبرو نشود، می‌تواند ابهام‌‌آفرین باشد. 

چرا که دولتمردان محترم نظر خود را قانونی می‌دانند و طرفداران ارسال برجام به مجلس شورای اسلامی، دیدگاه دولت را با اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون ‌اساسی ناهمخوان تلقی می‌کنند و این ابهام در هر دو حالت، یعنی ارسال لایحه برجام به مجلس و یا عدم ارسال آن برای هر دو سوی ماجرا باقی خواهد ماند، مگر آن که یکی از دو دیدگاه یاد شده از پیوست منطقی و قانونی روشن و غیرقابل خدشه‌ای برخوردار باشد.

دلایل مخالفت با ارسال لایحه برجام به مجلس شورای اسلامی به طور خلاصه- اما تقریبا کامل- در پاسخ رئیس‌جمهور محترم به سوال خبرنگار کیهان در کنفرانس خبری روز شنبه آمده است. ایشان می‌فرمایند؛ «طبق قانون اساسی، اصل ۷۷ و ۱۲۵ می‌گوید وقتی که یک توافقنامه یا معاهده‌ای امضاء شود ]باید[ آن را برای تصویب به مجلس ارسال کنند. خوب ما که چیزی امضاء نکردیم آن چیزی که امروز دارد انجام می‌گیرد در واقع نسبت به اجرای یک معاهده‌ای است که قبلا ایران آن را پذیرفته و بحث این است که آنها می‌گویند که معاهده ان‌پی‌تی را درست اجرا کردید یا خیر. 

تمام این مذاکرات برای این بود که ما ثابت کنیم که این اتهامات بیجا هست و همه بحثها برای درست اجرا شدن معاهده‌ای بود که قبلا ایران عضو آن شده بود. امروز هیچ معاهده جدیدی وجود ندارد و هیچ کشور دیگری از ۵+۱ آن را به پارلمان خود نبرده که ما ببریم و حالا اگر ما ببریم به پارلمان یک الزامی برای دولت می‌شود نه برای آنها. به مجلس رفتن معنایش این است چیزی که رئیس‌جمهور تا حالا امضاء نکرده امضاء کند و چیزی که وزیر خارجه امضاء نکرده را امضاء کند؛ چرا ما می‌خواهیم یک فشاری که هیچ الزامی به آن نداریم را به مردم تحمیل کنیم؟»

درباره استدلال رئیس‌جمهور محترم گفتنی است؛

۱‍- مطابق اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی تمامی معاهدات، مقاوله‌نامه‌ها و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد و استفساریه شورای نگهبان نیز تاکید می‌کند هر سند بین‌المللی که برای کشور تعهدآور باشد - صرفنظر از نام و عنوان آن- نیاز به تصویب مجلس دارد از این‌روی، برجام به دلیل تعهداتی که برعهده کشورمان می‌گذارد، باید به تصویب مجلس برسد. اما آقای رئیس‌جمهور می‌گوید ما چیزی را امضاء نکرده‌ایم که نیاز به تصویب مجلس داشته باشد! این اظهارنظر در حالی است که:

مطابق اصل ۱۲۵ قانون اساسی، امضای عهدنامه‌ها و توافق‌نامه‌ها از سوی رئیس‌جمهور و یا نماینده قانونی وی فقط بعد از تصویب مجلس شورای اسلامی امکان‌پذیر است. بنابراین؛

الف: اگر قرار است توافق وین بعدا از سوی رئیس‌جمهور یا نماینده ایشان به امضاء برسد- که چنین است- قبل از امضاء باید به تصویب مجلس رسیده باشد. در این نکته دقت کنید که امضای برجام موکول به تصویب مجلس است و نه آن که بعد از امضاء بایستی برای تصویب به مجلس برود. و از این روی، ارسال لایحه برجام به مجلس حتی در صورتی که هنوز به امضاء رئیس‌جمهور یا نماینده ایشان نرسیده باشد نیز یک ضرورت قانونی است.

ب: و اما، هیچکس نمی‌تواند تعهدآور بودن برجام را انکار کند، بنابراین براساس ماده ۷۷ قانون اساسی، سند یاد شده چه امضاء شده باشد و چه قرار است بعدا امضاء شود، باید برای تصویب به مجلس شورای اسلامی برود.

۲- می‌فرمایند؛ توا‌فق وین یک «معاهده جدید» نیست که به تصویب مجلس نیاز داشته باشد، بلکه «اجرای یک معاهده‌ای است که قبلا ایران آن را پذیرفته‌ و بحث این است که آنها می‌گویند که معاهده ان.پی.تی را درست اجرا کردید یا خیر»! در این خصوص باید پرسید؛

الف: اگر «برجام» همان معاهده ان.پی.تی است چه نیازی به ۱۲ سال چالش و بحث و مذاکره داشت؟! و اگر اجرای مفاد همان معاهده مورد نظر است، تهیه و تدوین یک «متن جدید» چه ضرورتی داشته و چگونه قابل توضیح است؟! اگر چنین بود- که نیست- نهایتا باید طی یک یادداشت از سوی آژانس و یا سازمان ملل، ایران را ملزم می‌کردند که مفاد ان.پی.تی را رعایت کند! آیا برجام از اینگونه یادداشت‌ها و توصیه‌هاست؟! یا توافقنامه‌ای جدید و متفاوت از NPT است؟!

ب: به عنوان مثال - و فقط یک نمونه- ماده ۴ معاهده ان.پی.تی، حق غنی‌سازی اورانیوم را بدون کمترین محدودیت در میزان غنی‌سازی و مقدار مواد ذخیره شده، برای کشورهای عضو این معاهده- از جمله ایران- به رسمیت شمرده است. بنابراین اگر مطابق اظهارنظر آقای رئیس‌جمهور، توافق وین یک معاهده جدید نیست و همان معاهده ان.پی.تی است، چرا میزان غنی‌سازی ایران در حد زیر ۵ درصد و مقدار ذخیره مواد غنی‌ شده، به۳۰۰ کیلوگرم محدود شده است؟! و ده‌ها سوال بی‌پاسخ دیگر از همین دست!

۳- فرموده‌اند که هیچ کشور دیگری از ۵+۱ هم توافق وین را به پارلمان خود نبرده است. که در این‌باره گفتنی است؛

الف: آمریکا به عنوان اصلی‌ترین طرف مقابل ما در گروه ۵+۱، توافق وین را به کنگره این کشور ارسال کرده و طی یک ماه و چند روز گذشته بحث و گفت‌وگوهای فراوانی درباره تصویب یا رد آن در کنگره جریان داشته و هنوز هم ادامه دارد. بنابراین چرا ادعا می‌شود که هیچ کشور دیگری از ۵+۱ آن را به پارلمان خود نبرده است؟! مگر آمریکا یکی از گروه ۵+۱ و اصلی‌ترین آنها نیست؟!

ب: نکته در خور اهمیت آن که توافق وین برای کشور ما تعهدآور است و جمهوری اسلامی ایران را ملزم به انجام این تعهدات کرده است ولی سایر کشورهای ۵+۱ قرار نیست تعهدی را به کشورهای خود تحمیل کنند که نیازی به تصویب در پارلمان این کشورها باشد. تعهدات آنها از نوع واگذاری امتیاز نیست بلکه این کشورها فقط درباره میزان امتیازاتی که ایران می‌دهد بحث و نظر دارند، مثلاً میزان ذخیره اورانیوم زیر ۵‌درصد غنی شده کشورمان ۳۰۰ کیلوگرم باشد یا کمتر و بیشتر! و یا فلان اندازه از تحریم‌ها تعلیق شود یا کمتر و بیشتر؟ و یا در فردو حق تزریق گاز فلوئور اورانیوم داشته باشیم یا نداشته باشیم؟! بنابراین ملاحظه می‌شود که تعهد آنها فقط در میزان امتیازی است که می‌گیرند و نه امتیازی که می‌دهند.

۴- موافقان برجام از این سند با عنوان «فتح‌الفتوح»! «بزرگترین دستآورد»!، «تسلیم قدرت‌های جهانی در مقابل کشورمان»! «برجسته‌ترین معاهده تاریخ معاصر»!، «پیروزی ۳ بر ۲» و... یاد می‌کنند. و سؤال آن است که اگر آقایان، به این دیدگاه و نظرخود درباره برجام اعتقاد دارند، چرا از تصویب آن در مجلس ابراز نگرانی کرده و می‌فرمایند تصویب برجام در مجلس، این سند را به عنوان یک قانون مصوب مجلس، الزام‌آور می‌کند؟! قانونی شدن «فتح‌الفتوح»! و تثبیت «برد ۳ بر ۲» که باید افتخارآفرین و غرورانگیز باشد، پس چرا برای آقایان نگران کننده و دغدغه آور است؟! تعجب‌آور نیست؟!

۵- اگر نگرانی آقایان از آن است که تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی این سند را قانونی و الزام‌آور می‌کند باید پرسید مگر تصویب احتمالی آن در شورای عالی امنیت ملی، همین نتیجه را به دنبال ندارد؟ بنابراین چنانچه نگرانی از تصویب مجلس باشد این نگرانی از تصویب در شورای عالی امنیت ملی هم باید وجود داشته باشد. از این روی به نظر می‌رسد نگرانی آقایان از تصویب احتمالی برجام در مجلس نیست، بلکه نگران رد آن هستند و یا خدای نخواسته از تریبون باز مجلس نگرانند، زیرا مردم را در جریان بحث و بررسی برجام قرار می‌دهد که می‌تواند اطلاع و باخبر شدن آنان از عدم توازن میان آنچه داده‌ایم و آنچه قرار است -تاکید می‌شود قرار است- بگیریم، را در پی داشته باشد. ممکن است گفته شود مجلس نیز می‌تواند برجام را در جلسات غیرعلنی بررسی کند که باید گفت واقعیات تلخ برجام بعد از مطرح شدن در میان چند صد نماینده مجلس نمی‌تواند در نهایت پنهان باقی بماند.

۶- برجام اگر از سوی ایران و یا یکی از کشورهای ۵+۱ رد نشود، بعد از گذشت ۹۰ روز از تاریخ صدور قطعنامه ۲۲۳۱- تضمین توافق وین- به یک معاهده بین‌المللی و تعهدآور تبدیل می‌شود که ایران ملزم به اجرای تعهدات پذیرفته شده در آن خواهد بود. بنابراین، از این زاویه نیز، نگرانی رئیس‌جمهور محترم و برخی مسئولان از قانونی شدن برجام و الزام ایران به انجام تعهدات خود، بی‌مورد بوده و فاقد وجاهت است.

۷- با توجه به این که برجام یک معاهده دو جانبه است و براساس قوانین بین‌المللی معاهده‌ها- کنوانسیون ۱۹۶۹ وین- هیچیک از دو سوی این معاهده نمی‌توانند نسبت به یک یا چند ماده آن از تحفظ یا «حق شرط» استفاده کنند، درباره چگونگی مواجهه ایران اسلامی با برجام، نقطه‌نظر و پیشنهاداتی هست که به بعد موکول می‌کنیم.

آیت‌الله یزدی در هجدهمین اجلاسیه خبرگان رهبری:


ما با کسی تعارف نداریم و معتقدیم وزارت کشور مجری و شورای نگهبان ناظر است و نظارت آن نیز استصوابی خواهد بود نه تماشایی و این نظارت از لحظه نام‌نویسی تا اعلام نتیجه انجام می‌شود...
ما با کسی تعارف نداریم و معتقدیم وزارت کشور مجری و شورای نگهبان ناظر است و نظارت آن نیز استصوابی خواهد بود نه تماشایی و این نظارت از لحظه نام‌نویسی تا اعلام نتیجه انجام می‌شود.
پیش از این رئیس‌جمهور در اظهار‌نظری با بیان اینکه دولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیش‌بینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد، گفته بود: شورای نگهبان چشم است و چشم نمی‌تواند کار دست را بکند. 
آیت‌الله محمد یزدی، رئیس مجلس خبرگان رهبری روز گذشته در هجدهمین اجلاس خبرگان رهبری با اشاره به برنامه وزارت کشور برای برگزاری انتخابات از طریق الکترونیکی یادآور شد: این مسئله در حالی است که هنوز از نظر نرم‌افزاری و سخت‌افزاری وسایل لازم را ندارند و می‌خواهند آنها را از چین و کره بخرند و ما هم در شورای نگهبان می‌گوییم که به این دستگاه‌ها اطمینان نداریم. وی با اشاره به حضور کارشناسان و متخصصان در شورای نگهبان خاطرنشان کرد: تا اطمینان شورای نگهبان جلب نشود، نمی‌توان گفت که دولت تصویب کرده که در کلانشهرها انتخابات الکترونیکی برگزار شود، چراکه ما باید اطمینان پیدا کنیم. 
عضو حقوقدان شورای نگهبان با بیان اینکه ما کم‌و‌بیش بلدیم و در عین حال طرفدار جدی برگزاری انتخابات الکترونیکی هستیم، تأکید کرد: ما باید به سخت‌افزاری و نرم‌افزاری این وسایل اطمینان پیدا کنیم لذا باید دنبال این کار را گرفت تا کار رها نشود. 
    
ولایت فقیه در امتداد حاکمیت الهی
رئیس مجلس خبرگان رهبری بخش اول سخنان خود را به مسئله حاکمیت الهی اختصاص داد و با بیان اینکه ملاک حق حاکمیت خداوند بر انسان در حاکمیت تکوینی مالکیت و در حاکمیت تشریعی علم خداوند است، ‌افزود: این دایره تشریع با وسعتی که از طریق وحی دارد، این حق مالکیت را به پیامبر خود می‌دهد و پیامبر اسلام (ص) غیر از اینکه رسول است، حاکم و رهبر و امام نیز هستند. وی با بیان اینکه امام دوازدهم از طرف خداوند منصوب هستند و غیبت از اسرار الهی است، یادآور شد: به وسیله این حق که به فقهای عظام واگذار شده است، فقها برای به دست گرفتن حکومت مجعول و منصوب هستند. وی ادامه داد: در زمان حکومت طاغوت نیز هر کدام از این فقها این قدرت الهی را در موارد مختلفی از جمله شئون حکومتی  اعمال می‌کردند اما وقتی شرایط بسط ید به وجود آمد دیگر فقها در مسائل حکومتی دخالت نمی‌کنند اما فقیه حاکم مشورت می‌کند و این غیر از شورا است، چراکه تصمیم با حاکم بوده و مشورت ابزار و کمک اراده تصمیم‌گیرنده است. آیت‌الله‌ یزدی با بیان اینکه تصمیم شورایی غیر از نظر شورایی محسوب می‌شود، یادآور شد: ولی فقیه، فقیهی است که جامع‌الشرایط بوده و ویژگی‌هایی همچون قضاوت، زمان‌شناسی، تدبیر، مدیریت، دقت در امور و تشخیص زمان و مکان را دارد و ما الحمدلله امروز دارای نعمت فقیه بزرگوار آیت‌‌الله‌العظمی خامنه‌ای هستیم. آیت‌الله یزدی با تأکید بر واجدالشرایطی و دقت مقام معظم رهبری گفت: همواره دقت ایشان برای ما روشن‌تر می‌شود؛ دوران پس از امام کشور فراز و نشیب‌های بسیاری داشت اما ایشان این کشتی را به سلامت عبور دادند و ما تا به امروز در محیط امنی در کشور جمهوری اسلامی و تحت حکومت ولایت‌ فقیه زندگی می‌کنیم. 
    
حق ورود به برجام را نمی‌توان از مجلس سلب کرد
رئیس مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع برجام اشاره کرد و با بیان اینکه این مسئله مخالفان و موافقانی دارد، اظهار داشت: اولاً باید توجه کنیم که ما در جریان گذراندن یکی از مقاطع حساس هستیم که آیندگان درباره فعالیت ما قضاوت می‌کنند و ان‌شاءالله که این قضاوت تقدیر و تجلیل باشد نه توبیخ. وی با بیان اینکه مسئله برجام مسیر قانونی خود را طی می‌کند، به حضور رئیس‌جمهور در جمع اعضای خبرگان اشاره کرد و گفت: در بحث برجام نیازی به امضا نیست، چراکه وقتی تعهد باشد امضا لازم نیست. آیت‌الله‌ یزدی با اشاره به زحمات تیم مذاکره‌کننده یادآور شد: در تاریخ مذاکرات دیپلماتیک ما نمونه‌ای اینچنینی نداریم که با این دقت بتوانند بحث کنند. رئیس مجلس خبرگان رهبری تأکید کرد: این شبهه که چون امضا در کار نیست مجلس نباید نظر بدهد از نظر قانون اساسی اینگونه نیست و اصل قانون اساسی شامل این موضوع است. از این رو مجلس حق دارد و در پایان هر چه مجلس و شورای امنیت ملی بگوید ما تسلیم هستیم. وی تأکید کرد: خود برجام نیز تعهدات را بیان کرده است و از سوی دیگر همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز تصریح کردند ما باید مراقب باشیم که این برنامه سیاست خارجی ما را تغییر نمی‌دهد و ایران امریکا را اولین دشمن خود می‌داند. 
    
امریکا خوابی که درباره ایران دیده به گور می‌برد
آیت‌الله یزدی با تأکید بر اینکه جنایات‌ امریکا قابل‌شمارش نیست به برخوردهای ضد و نقیض و فتنه‌های امریکا در منطقه پرداخت و گفت: ما شاهد فتنه‌های داعش در سوریه، یمن و برخی کشورهای دیگر هستیم، آیا امریکا با داعش می‌جنگد یا به آن کمک می‌کند؟
رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به امریکایی بودن سلاح‌های داعش، نقشه امریکا را ایجاد اختلاف و پراکنده کردن مسلمانان دانست و ادامه داد: باید به امریکا بگوییم خوابی را که برای ایران دیده‌اید که کشور ما را بازار مصرف و مانند گذشته منبع درآمد کنید و حکام خود را برگردانید، به گور خواهید برد. وی تأکید کرد: اگر با دشمن درباره مسئله هسته‌ای مذاکره شده این ربطی به روابط دوجانبه ندارد و نمی‌توان دم از روابط دو و سه‌جانبه زد و آهسته شرکت‌های آنها بیایند.
 آیت‌الله‌ یزدی در بحث اقتصاد مقاومتی با بیان اینکه مخاطبم در این زمینه بیشتر شخص رئیس‌جمهور و دولتمردان هستند، تصریح کرد: با رفت و آمد هیئت‌های گوناگون برای میدان‌های سرمایه‌گذاری، ما مأمور هستیم که اول اقتصاد مقاومتی داشته باشیم و ابتدا دستگاه‌های داخلی کشور و تولید را تقویت کنیم در حالی که حتی گاهی قلم و کاغذ هم از چین و کره وارد کشور می‌شود اما از طرف دیگر باید کمک کنیم که کمیت و کیفیت نیز بالا بیاید. 
رئیس مجلس خبرگان رهبری بحث بعدی خود را به اوضاع کشورهای منطقه اختصاص داد و گفت: ما همه این مسائل را از چشم دشمن می‌بینیم و مردم این کشورها خودشان حق تصمیم‌گیری دارند در حالی که امریکا حاضر است برای نگه داشتن اسرائیل خاورمیانه را به آتش بکشد. وی با بیان اینکه نباید مقهور صحبت‌های رئیس‌جمهور امریکا شویم و باید عمل ‌آنها را مورد توجه قرار دهیم، یادآور شد: امریکا ناچار است که رضایت اسرائیل را نیز جلب کند. 
گزارش  وزیر اطلاعات به خبرگان  
حجت‌الاسلام سید محمود علوی، وزیر اطلاعات نیز در سخنرانی پیش از دستور خود در هجدهمین اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به عملکرد وزارت اطلاعات در دولت یازدهم از تدابیر این وزارتخانه برای ایجاد امنیت و آرامش پایدار در جامعه سخن گفت و افزود: رویکرد وزارت اطلاعات در دولت یازدهم مبتنی بر پیشگیری است و ما تلاش می‌کنیم به جای اینکه افراد جذب سازمان‌ها و سرویس‌های جاسوسی شوند و بعد ما پیگیر برخورد با آن جاسوس باشیم، اجازه ندهیم زمینه جذب افراد به اینگونه سازمان‌ها فراهم شود. وی در ادامه از تعامل خوب علمای شیعه و اهل سنت سخن گفت و اظهار داشت: با تعامل خوبی که با علمای اهل سنت داشته‌ایم، از جذب افرادی از اهل سنت به داعش و گروه‌های تکفیری جلوگیری شده است. علوی در بخش دیگری از نطق خود از برنامه‌های خرابکارانه و ضد‌امنیتی دستگاه‌های اطلاعاتی دشمن برای ایجاد نا‌آرامی و انجام انفجارهایی در مناطق مختلف کشور خبر داد و گفت: بحمدالله با تدابیر و زحمات شبانه‌روزی سربازان گمنام امام زمان (عج) برنامه‌های خرابکارانه دشمن در کشور خنثی و تیم‌های عملیاتی خرابکار، شناسایی و دستگیر شدند یا به هلاکت رسیدند. 
   
داوطلبان انتخابات خبرگان باید در آزمون علمی و شفاهی شرکت کنند
آیت‌الله مؤمن، سومین سخنران پیش از دستور جلسه اول اجلاس هجدهم بود که در سخنانی پیرامون برگزاری آزمون علمی داوطلبان پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری نکاتی را یادآور شد. 
وی با اشاره به مواد قانونی شرایط انتخاب‌شوندگان مجلس خبرگان رهبری گفت: طبق قانون، علاوه برای شرایطی که برای کاندیداهای مجلس خبرگان ذکر شده است این افراد بایستی از لحاظ علمی در حدی باشند که قدرت استنباط بعض مسائل فقهی را داشته باشند و بتوانند ولی فقیه واجد شرایط رهبری را تشخیص دهند. عضو مجلس خبرگان افزود: از این رو تدبیری اندیشیده شده تا داوطلبان حضور در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در آزمون کتبی و پس از قبولی در آزمون کتبی نیز در مصاحبه شفاهی علمی شرکت نمایند تا با توجه به وظایف خطیر مجلس خبرگان رهبری افرادی که به درجه علمی مزبور رسیده‌اند وارد عرصه انتخابات این مجلس شوند. بنا‌براین خبر براساس تبصره1 ماده3 آیین‌نامه قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری مرجع تشخیص دارا بودن شرایط فوق فقهای شورای نگهبان قانون اساسی هستند. آزمون علمی پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری صبح روز یک‌شنبه 15شهریور ماه در محل دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری در قم برگزار خواهد شد. 

***
   
امریکا بنا دارد داعش را حفظ کند
امریکا بنا دارد داعش را حفظ کند تا نیاز مسلمانان به امریکا برقرار باشد و در واقع این را به اهرمی تبدیل کرده است. 

سرلشکر قاسم سلیمانی‌فرمانده سپاه قدس که به عنوان میهمان ویژه در هجدهمین اجلاسیه‌ خبرگان رهبری حضور یافته بود، در گزارشی در جمع اعضای خبرگان به تشریح راهبردهای امریکا در منطقه که به برکت انقلاب اسلامی به شکست انجامیده پرداخت و مباحثی را مربوط به یمن و عراق مطرح کرد. سردار سلیمانی با بیان اینکه داعش ساخته و پرداخته امریکا است تأکید کرد: امریکا بنا دارد داعش را حفظ کند تا نیاز مسلمانان به امریکا برقرار باشد و در واقع این را به اهرمی تبدیل کرده است. فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران در خصوص جریان مردمی انصار‌الله نیز اظهار داشت: انصارالله یک حرکت و جریان مردمی است که بسیاری از مردم یمن با آن همراهی کرده‌اند و با اینکه این جنگ (جنگ یمن) سخت‌تر از جنگ علیه طالبان بود اما انصارالله بیش از شش ماه است که مقاومت کرده در حالی که طالبان پس از دو ماه دچار فروپاشی شد. وی با اشاره به نقش عربستان در حمله به یمن خاطرنشان کرد: عربستان از به قدرت رسیدن انصارالله ترسیده است و این جنگ را علیه مردم یمن تحمیل کردند. 

فرمانده کل سپاه پاسداران:


معمولاً رزمایش‌ها و تمرینات نیروهای مسلح در نیمه دوم هر سال آغاز می‌شود و امسال نیز طبق سال‌های قبل نزدیک به 20 رزمایش نیروهای مسلح در دست اجرا دارد که طبق برنامه و در زمان خود اعلام می‌شود. هر ماه به طور متوسط یک یا دو رزمایش نیز خواهیم داشت که هم مردم ما و هم مردم جهان شاهد اقتدار نیروهای مسلح و آمادگی ما در این مقطع خواهند بود.
نویسنده : مهدی پورصفا 
به گزارش «جوان»، سردار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیروز میزبان خبرنگاران رسانه‌های داخلی و خارجی برای پاسخگویی به سؤالات بود. نشست خبری که در آن جنبه‌های مختلف سیاست داخلی کشور چه داخلی و چه خارجی مورد سؤال قرار گرفت. اهمیت این نشست خبری در این بود که سخنان فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اولین آوردگاه رسانه‌ای پس از جمع‌بندی مذاکرات هسته‌ای در شهر وین محسوب می‌شد. 
سردار جعفری در ابتدای سخنان خود به بحث مذاکرات و نتایج حاصله از آن اشاره کرد و گفت: متأسفانه یکی از برداشت‌هایی که بعد از مذاکرات می‌شود این است که ما با مذاکره و توافق سایه شوم جنگ را از سر کشور و مردم برداشتیم یا از طریق مذاکره و گفت‌وگو با دشمن امنیت نظام جمهوری اسلامی تأمین شده است. این نوع برداشت‌ها حق مردم ایران، فداکاری و حماسه‌های آنان و مؤلفه‌های اصلی قدرت جمهوری اسلامی نیست. 
فرمانده کل سپاه با اشاره به اظهارات دشمنان مبنی براینکه توافق هسته‌ای می‌تواند زمینه را برای جنگ‌های احتمالی بیشتری فراهم کند، با اشاره به دیگر سخنان مسئولان امریکایی با این عنوان که چشم‌انداز هر نوع جنگ آن هم با ایران تیره و تار است، گفت: سخنان این چنینی این مفهوم را می‌رساند که دشمنان می‌دانند نه تنها علیه ایران بلکه با ملت‌هایی که مقاوم هستند و در راستای آزادی و استقلال خود مقاومت می‌کنند جنگ مستقیم تأثیری نخواهد داشت. 
در این میان سردار جعفری به برخی برداشت‌های خوشبینانه از امریکا که زمینه نگرانی مقام معظم رهبری را نیز فراهم کرده است، گفت: ممکن است برخی قطعنامه‌های سابق در آینده لغو یا بی‌اعتبار شود اما هیچ وقت صدور قطعنامه‌ها علیه ایران به دشمن برای حمله به خاک ایران جرئت نداده است بلکه دشمن به خاطر عوامل بازدارنده ما بوده که هیچ‌گاه جرئت حمله پیدا نکرده است. تهدیدی که امروز بعد از موضوع توافق وجود دارد، سوءاستفاده‌هایی که دشمن می‌خواهد انجام دهد یا نفوذی که می‌خواهد در منطقه یا داخل کشور ما داشته باشد، است که باید با آنان مقابله شود. 

   برگزاری 20 رزمایش تا پایان سال
فرمانده کل سپاه درادامه بار دیگر بر انجام رزمایش‌ها بر طبق برنامه زمان‌بندی شده اشاره کرد و گفت: معمولاً رزمایش‌ها و تمرینات نیروهای مسلح در نیمه دوم هر سال آغاز می‌شود و امسال نیز طبق سال‌های قبل نزدیک به 20 رزمایش نیروهای مسلح در دست اجرا دارد که طبق برنامه و در زمان خود اعلام می‌شود. هر ماه به طور متوسط یک یا دو رزمایش نیز خواهیم داشت که هم مردم ما و هم مردم جهان شاهد اقتدار نیروهای مسلح و آمادگی ما در این مقطع خواهند بود. 
سردار جعفری در ادامه با تأکید بر حفظ توانمندی‌های دفاعی کشور تأکید کرد: یکی از برنامه‌های اساسی دشمن نفوذ در منطقه و اثرگذاری بر مسائل منطقه‌ای است که هدف اساسی آن تجزیه کشورها با استفاده از اختلافات قومی و داخلی است. جمهوری اسلامی به ویژه سپاه برای مقابله با جنگ‌های نیابتی که به راه انداختند و کسانی که مقابل جبهه مقاومت اسلامی جبهه گرفتند با همه توان آماده است تا علاوه بر حمایت‌های مستشاری کشورهایی که از ما درخواستی داشته باشند تا حدی که در توانمان باشد از آنان حمایت کنیم. این برنامه تا شکست نهایی دشمن ادامه دارد. 

   هیچ کس در ایران محدودیت‌های تسلیحاتی را نمی‌پذیرد
وی در ادامه در پاسخ به سؤالی در خصوص برنامه سپاه برای توسعه موشک‌های دوربرد خود گفت: یکی از توانمندی‌های استراتژیک ما برخورداری از موشک‌های بالستیک زمین به زمین زیر برد 2 هزار کیلومتر است: سپاه در این عرصه بیشترین توانش را برای توسعه دقت‌افزایی در موشک‌های دوربرد گذاشته است و با برخورداری از سرمایه‌های انسانی و دانشمندان انقلابی در این عرصه اقدامات مؤثری انجام داده است.
فرمانده کل سپاه همچنین اشاره به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل درباره محدودیت‌های مرتبط با بحث توانمندی‌های تسلیحاتی ایران کرد و گفت: این موضوع به هیچ وجه مورد پذیرش جمهوری اسلامی نیست و هیچ کسی در ایران وجود ندارد این نوع محدودیت‌ها را قبول داشته باشد. ما این توسعه را به دلیل نیاز انجام دادیم و با توانمندی بیشتر روی آن متمرکز شدیم.
جعفری در پاسخ به سؤالی درباره تلاش دشمن برای سرنگونی نظام حاکم در سوریه گفت: سوریه در خط مقدم جبهه مقاومت است و یکی از دلایل حمایت ما از سوریه نیز به همین خاطر است. سوریه از ابتدای انقلاب با انقلاب اسلامی بوده و در جنگ‌های ما تا حد توانش از جمهوری اسلامی حمایت کرد و در کنار جبهه مقاومت و ایران قرار داشت. همین موضوع باعث شده امریکا و رژیم صهیونیستی برای از بین بردن این رژیم در سوریه تمرکز کنند.

  مردم فریب فتنه‌گرانی که رنگ عوض کرده‌اند نمی‌خورند
سردار جعفری با تأکید بر برگزاری نمایشگاه‌هایی از دستاوردهای سپاه برای مسئولان جهت آشنایی آنها با این دستاوردها در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه بزرگ‌ترین تهدید امنیتی انتخابات پیش رو را چه می‌داند و برنامه سپاه برای مقابله با آن چیست، گفت: دشمنان در انتخاب‌ها برنامه‌ریزی و هدف‌های خاصی دارند و به دنبال روی کار آمدن جریانات همسو با خودشان هستند، افرادی که بتوانند در جمهوری اسلامی و در حاکمیت قرار گیرند تا از سیاست‌های آنان حمایت کنند و این برنامه دشمن از طریق احزاب و جریانات مختلف صورت می‌گیرد. از این رو باید مراقب باشیم جریانات سیاسی یا احزابی که در سابقه‌شان با انقلاب، مردم، شعارهای انقلاب و جهت‌گیری‌های انقلاب مخالفت داشتند، خودشان را در قالب احزاب و تشکل‌های جدید جا نزنند تا به نوعی مردم ما را دچار اشتباه کنند. 
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد: البته بصیرت مردم ما به خصوص بعد از فتنه 88 به حدی رسیده که این نوع حزب‌بازی‌ها که مخالف مسیر انقلاب اسلامی است را تشخیص دهند. البته ما احساس نگرانی جدی در این لحظه نداریم هرچند می‌دانیم دشمنان تلاش‌های زیادی را هماهنگ با مخالفین انقلاب اسلامی انجام می‌دهند. امید ما به هوشیاری سیاسی و بصیرت مردم است تا فریب این نوع حرکت‌های سیاسی را نخورند. 
وی در جواب به سؤالی مبنی بر رویکرد جمهوری اسلامی با گروه‌های مقاومت و حمایت سپاه از رزمندگان مقاومت پس از توافق هسته‌ای گفت: برای امریکا و غربی‌ها موضوع هسته‌ای اصل نیست بلکه هدف اصلی آنان انقلاب اسلامی، مقاومت اسلامی، شعارها و اصول انقلاب اسلامی است. دشمن می‌خواهد این روحیه را تغییر دهد. برخی نیز در داخل به این نکته توجه ندارند که هدف اصلی دشمن هسته‌ای نیست بلکه انقلاب اسلامی است. 
فرمانده سپاه با تأکید بر اینکه ظلم‌ستیزی اصلی‌ترین مؤلفه انقلاب است، گفت متأسفانه برخی صحبت‌ها در داخل نیز این موضوع را تقویت می‌کند. برای مثال مسئولی از اروپا به ایران می‌آید و بعد از بازگشت از ایران احساس می‌کند، ایران در مواضعش تغییر ایجاد خواهد کرد و این به خاطر صحبت‌هایی است که برخی در داخل انجام می‌دهند که البته مقام معظم رهبری این نقشه شوم دشمن را افشا کرده‌اند و این مسیر روشنگری نیز تا به حال خوب پیش رفته است. 

   سپاه هوشیارتر از آن است که اسیر فضا‌سازی شود
سردار جعفری در پاسخ به سؤال روزنامه جوان مبنی بر تلاش سپاه بر خودکفایی کشور در حوزه انرژی و استدلال غربی‌ها مبنی بر اینکه آزاد شدن منابع تحریم شده ایران منجر به موج فعالیت‌های ایران در منطقه و حمایت از مقاومت می‌شود، گفت: هدف فعالیت‌های سازندگی سپاه که بعد از جنگ شروع شده است، کمک به ساختن کشور و جبران عقب‌ماندگی‌هاست که با تحریم‌های اقتصادی دشمنان این موضوع یک وظیفه انقلابی برای سپاه بوده است. 
جعفری با بیان اینکه حمایت از بخش‌های خصوصی سیاستی است که سپاه در این چند سال آن را دنبال می‌کند، گفت: این سیاست با تمرکز روی مناطق محروم و نقاطی که در رابطه با مسائل امنیتی بحث گسترش فعالیت‌های اقتصادی در آنجا با مشکل مواجه است یا در عرصه‌های خاصی که شرکت‌های داخلی توان آن را ندارند و باید به دست شرکت خارجی انجام شود اما به دلیل تحریم آنان کنار کشیده‌اند، است. نمونه این موضوع فاز 15 و 16 پارس جنوبی است که سپاه جایگزین یک شرکت خارجی شد و امسال نیز این فازها صد درصد به نتیجه رسیده و بخش زیادی از توان تولید گاز و منابع را به کشور اضافه کرده و این وظیفه ادامه خواهد داشت. همه دولت‌ها نگاهشان به این بخش از فعالیت سپاه مثبت است چون کمک به دولت است. دولت فعلی در ابتدا ابهاماتی بر این قضیه داشت اما الان اعتماد کامل و صد درصدی دارد و تقاضاها فراتر از حد توان دولت است.
جعفری در پاسخ به بخش دوم سوال «جوان» با اشاره به برنامه‌های دشمن برای عملیات روانی، از جمله اینکه برداشته شدن تحریم‌ها اقتصاد کشور را تغییر می‌دهد، گفت: تمرکز آنان روی اقتصاد داخلی کشور است و در این راستا شیطنت‌هایی انجام می‌دهند و ما این موضوع را می‌دانیم. ما معتقدیم اقتصاد کشور با نگاه به داخل و تمرکز روی منابع داخلی باید باشد حتی حین تحریم‌ها کمک‌هایی را که لازم بوده است، جمهوری اسلامی به جبهه مقاومت و توسعه انقلاب اسلامی انجام داده و فکر نمی‌کنم برداشته شدن تحریم‌ها تأثیری بر این موضوع بگذارد و افق روشنی در این ارتباط وجود ندارد. ابهامات زیادی در این خصوص وجود دارد که وابسته به تغییر نگاه است. اگرتحریم‌ها هم برداشته شود نگاه ما باید به داخل و روی اقتصاد مقاومتی باشد که اگر این اتفاق بیفتد شاید در توانمندی‌های داخلی کشور تغییری ایجاد شود. 
فرمانده کل سپاه درباره ادعای برخی رسانه‌ها و جریان‌ها در خصوص دخالت سپاه در انتخابات گفت: علت هشدارهای سپاه این است که سپاه شکل گرفته است تا از انقلاب اسلامی و از دستاوردهای آن طبق اصل 150 قانون اساسی حفاظت کند. جنگ هشت ساله سپاه را به عرصه‌های نظامی کشاند در حالی که ابتدا قرار نبود سپاه نظامی باشد. بعداز جنگ به دلیل اینکه تهدیدات نظامی جدی شد سپاه لازم دید در این عرصه هم وارد شود اما نباید فراموش کنیم فلسفه وجودی سپاه حفظ انقلاب و دستاوردهای انقلاب اسلامی است. 
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه انقلاب با تهدهای متنوعی رو به‌رو است، تصریح کرد: اگر در این وضعیت سپاه نقش‌آفرینی نکند مأموریت خود را درست انجام نداده حال وقتی سپاه در این عرصه ورود می‌کند و هشدارهایی می‌دهد یا اقداماتی انجام می‌دهد، کسانی که می‌خواهند از مسیر سیاسی یا فرهنگی اقداماتی علیه انقلاب اسلامی انجام دهند، طبیعی است که عملیات روانی و جوسازی علیه سپاه را شروع می‌کنند و سپاه را متهم به این می‌کنند که در دخالت‌های سیاسی که امام منع کرده بودند، سپاه وارد شده در حالی که آن فرمایش امام این است که سپاه از یک جناح خاص طرفداری نکند. امروز شاهدیم در جریان اصولگرای همراه انقلاب ده‌ها جریان حزبی وجود دارد که سپاه نمی‌تواند از هیچ یک از آنها حمایت کند. وی در پایان با بیان اینکه مخالفان سپاه با اتهام دخالت سپاه به دنبال فضاسازی هستند، گفت: اینها می‌خواهند سپاه را در حاشیه قرار دهند که البته سپاه هوشیارتر از این است که فریب آنها را بخورد.

لاریجانی در افتتاحیه چهارمین اجلاس رؤسای پارلمان‌های جهان:

ارسال به دوستان
قدرت‌ها برای فروکش‌کردن آتش تروریسم دست از زورگویی بردارند/ چرا برای فلسطین دموکراسی را نمی‌پذیرند؟

رئیس مجلس با بیان اینکه منطق حاکم در میدان عمل سیاست منطق زور است، گفت: کشورهای قدرتمند می‌خواهند آتش تروریسم فروکش کند، باید دست از زورگویی و ماجراجویی و اشغالگری بردارند.

خبرگزاری فارس: قدرت‌ها برای فروکش‌کردن آتش تروریسم دست از زورگویی بردارند/ چرا برای فلسطین دموکراسی را نمی‌پذیرند؟

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی امشب در سخنانی در چهارمین اجلاس رؤسای پارلمان‌های جهان در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک اظهار داشت: نخست لازم می‌دانم از اینکه این در این کنفرانس با عنوان زیبای «دموکراسی در خدمت صلح و توسعه پایدار» و ایجاد جهانی که مردم طالب آن هستند تشکیل شد، تشکر کنم، اما سؤال اصلی این کنفرانس وزین که شماری از رؤسای محترم مجالس کشورها و نمایندگان محترم پارلمان‌ها در آن حضور دارند این است که آیا واقعاً امروز دموکراسی در خدمت صلح و توسعه پایدار است؟

وی افزود: بی‌تردید توسعه پایدار با سه عنصر ثبات سیاسی، مردم‌سالاری و رشد اقتصادی متوازن قرین است اما با کمال تأسف منطق حاکم در میدان عمل سیاست علیرغم همه بحث‌های نظری صحیح و زیبا، منطق زور است، تا زمانی که این تباین وجود داشته باشد، همچنان شاهد خشونت، جنگ و آوارگی در بین مردم جهان خواهیم بود. در این بین دو نکته تعجب‌آور وجود دارد.

متن کامل سخنرانی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در چهارمین اجلاس جهانی رؤسای مجالس جهان به شرح ذیل است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

آقای رئیس، عالیجنابان

خانم‌ها، آقایان

نخست لازم می‌دانم از اقدامات شایسته جناب آقای "چودری" قدردانی نمایم و از اینکه این کنفرانس با عنوان زیبای "دموکراسی در خدمت صلح و توسعه پایدار و ایجاد جهانی که مردم طالب آنند" تشکیل یافته، ‌تشکر کنم.

سوال اصلی این کنفرانس وزین که شمار زیادی از رؤسای محترم مجالس کشورها و نمایندگان محترم پارلمان‌ها در آن حاضرند،‌ این است که آیا واقعاً امروز دموکراسی در خدمت صلح و توسعه پایدار است؟

بی‌تردید توسعه پایدار، با سه عنصر ثبات سیاسی، مردم‌سالاری و رشد اقتصادی متوازن قرین است. اما با کمال تأسف، منطق حاکم در میدان عمل سیاست، علیرغم همه بحث‌های نظری صحیح و زیبا، منطق زور است و تا زمانی که این تباین وجود داشته باشد، همچنان شاهد خشونت، جنگ و آوارگی در بین مردم جهان خواهیم بود.

در این بین، دو نکته تعجب‌آور وجود دارد: اول آنکه برخی دولت‌هایی که برای مردم خود دموکراسی می‌خواهند، در ورای مرزهای خود، از دیکتاتوری و رژیم‌های خشن و مستبد، حمایت می‌کنند. دوم آنکه در  صحنه بین‌المللی تئوری جنگ‌طلبی به بهانه گسترش دموکراسی، رفتار نامناسبی را شکل داده است. برخی دولت‌ها با استفاده از بمب و مسلسل به دنبال ایجاد دموکراسی در سایر کشورها هستند. واقعیت ذکر شده فوق موجب شده است تا نمونه‌های زیاد جنگ‌طلبی در فضای امروزی رخ دهد که از جمله آنها می‌توان به غصه‌های پردرد مردم مظلوم فلسطین و جنگ‌طلبی رژیم اسرائیل‌، جنگ و اشغال در عراق و افغانستان، جنگ در یمن و جنگ‌طلبی در سوریه اشاره کرد.

خانم رئیس و همکاران ارجمند

در مسئله هسته‌ای ایران نیز یک‌بار دیگر نشان داده شد که مسیر زورگویی جواب نمی‌دهد. برخی قدرت‌های بزرگ با سلاح تحریم پیش آمدند اما ملت ما مسیر پایداری را برگزید و در نهایت نیز ایستادگی ملت بزرگ ایران در برابر زور و تهدید و تحریم پیروز شد و مذاکرات سخت و فشرده به نتیجه رسید که مورد پشتیبانی ماست.

خانم رئیس، عالیجنابان

مبتنی بر آنچه گفته شد ما اعضای پارلمان‌ها، با هدف قرار گرفتن دموکراسی در خدمت صلح و توسعه پایدار، باید تلاش کنیم دولت‌ها به شکل واقعی، تابع این هدف بزرگ عمل نمایند، نه آنکه به بهانه منافع ملی، همه مفاهیم باارزش عصر ما یعنی دموکراسی، صلح و توسعه پایدار را تضییع کنند.

همکاران ارجمند

بدون شک در این‌گونه کنفرانس‌ها باید دو اقدام مهم و نتیجه‌بخش را مدنظر قرار دهیم: یکی شناسایی آسیب‌ها و دوم ارائه راهکارها. پارلمان‌ها باید نقش قوی‌تری در اصلاح صحنه سیاست برعهده گیرند. پارلمان‌ها می‌توانند مانع جدی در مقابل اشغالگری باشند؛ پارلمان‌ها می‌توانند بودجه‌هایی که صرف اشغال و تجاوز می‌شود آنها را به سوی توسعه و پیشرفت همان کشورها سوق دهند. اگر یک‌دهم بودجه‌ای که صرف اشغال عراق و افغانستان شد، صرف توسعه و آبادانی این دو کشور می‌شد، قطعاً امروز با ناامنی و تروریسم در این دو کشور مواجه نبودیم.

باید آگاه باشیم که مردم جهان مخصوصاً جوانان، بیدار شده‌اند و بیش از هر زمان دیگری با تزویرهای سیاسی و در عین حال با حقوق خود آشنا هستند و در مقابل بی‌عدالتی و سرکوب و اشغال، راه مقابله و مبارزه را پیش می‌گیرند و در این مسیر، ای بسا در دام جریان‌های ترویستی قرار گیرند. اگر کشورهای قدرتمند می‌خواهند آتش تروریسم فروکش کند، باید دست از زورگویی و ماجراجویی و اشغالگری بردارند.

عالیجنابان

ما در این کنفرانس، دموکراسی را پایه صلح می‌دانیم. آیا بهتر نیست برای مردم مظلوم فلسطین نیز همین اصل را قائل باشیم تا با برگزاری یک رفراندوم حکومت خود را انتخاب کنند؟ در پایان امیدوارم این کنفرانس در جهت تحقق شعار ارزشمند انتخاب شده، دستاورد ملموسی برای ملت‌ها داشته باشد.

از توجه شما متشکرم

نظارت استصوابی یا استطلاعی؟

ارسال به دوستان
نظارت استصوابی یا استطلاعی؟

بر اساس اصل 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی، شورای نگهبان، وظیفه‌ی نظارت بر انتخابات را بر عهده دارد. طبق مبانی حقوقی و نظر تفسیری شورای نگهبان، نظارت مذکور نظارت استصوابی تلقی می‌گردد؛ در این راستا برخی علل منطقی و عقلانی وجوب نظارت استصوابی را زیر سؤال برده و تلقی نظارت استصوابی را غیرقانونی می‌دانند.

خبرگزاری فارس: نظارت استصوابی یا استطلاعی؟

به تصریح اصل 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نظارت بر عموم انتخابات و همه‌پرسی‌هایی که در کشور برگزار می‌شود، به عهده‌ی شورای نگهبان می‌باشد: «شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست‌ جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همه‌پرسی را برعهده دارد.»

از این جهت، تنها انتخابات شوراهای شهر و روستا، استثنا است که اصل 100 قانون اساسی، به علت اهمیت کم‌تر آن نسبت به انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاست ‌جمهوری، مجلس شورای اسلامی و همه‌پرسی، چگونگی نظارت بر انتخابات یاد شده را به قانون عادی احاله کرده و قانون مصوب مجلس شورای اسلامی نیز نظارت بر انتخابات شوراها را به خود مجلس سپرده است.

چرایی نظارت

نظارت بر انتخابات با هدف تضمین سلامت آن انجام می‌گیرد تا فرآیند برگزاری انتخابات مطابق با موازین قانونی باشد و از حق مردم در تعیین سرنوشت خود در برابر انحراف‌ها، تخلف‌ها و احیاناً تقلب‌های انتخاباتی، صیانت و پاسداری شود. از این روست که «نظارت بر اجرای انتخابات» اصل پذیرفته ‌شده‌ای در تمامی جوامع ـ با هر درجه از مردم‌سالاری ـ است و هیچ نظام انتخاباتی در دنیا وجود ندارد که فاقد مکانیسم نظارتی و ـ یا به عبارت دیگر ـ «مدیریت تضمین سلامت انتخابات» در کنار مکانیسم اجرایی یعنی «مدیریت اجرایی انتخابات» باشد.

از آن جا که در اغلب کشورها، سر رشته‌ی اجرای انتخابات در دست قوه‌ی مجریه و دولت است و دولت‌ها همواره خود، یک طرف اصلی در رقابت‌های انتخاباتی محسوب می‌شوند، لازم است نهادی بی‌طرف و مستقل از جریان‌ها و جناح‌های رقیب بر فرآیند برگزاری انتخابات نظارت کند و هر چه این نظارت گسترده‌تر باشد، طبیعی است که بر کاهش تخلف‌ها و اعمال‌ نظرهای غیرقانونی و در نتیجه، حراست از سلامت انتخابات و پاسداری از حق حاکمیت مردم، تأثیر افزون‌تری خواهد داشت.

دامنه‌ی نظارت و میزان مداخله و تأثیر نهاد ناظر در فرآیند انتخابات، حسب نظام‌های گوناگون سیاسی، متفاوت است و از «نظارت حداقلی» در چارچوب حل و فصل اختلاف‌ها و رسیدگی به شکایت‌های انتخاباتی تا «نظارت حداکثری» مبتنی بر کنترل همه‌ی مراحل اجرایی انتخابات را در برمی‌گیرد که نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران از این حیث، در زمره‌ی نظام‌های نظارت حداکثری قرار می‌گیرد، زیرا به تصریح قانون، نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، نظارتی عام، استصوابی و در همه‌ی مراحل است.

چیستی نظارت

موضوع نظارت بر اجرای انتخابات از دو جهت قابل بررسی است: «نخست از حیث گستره‌ی حیطه‌های نظارتی و دیگر از جهت حدود صلاحیت ناظر»؛ از جهت اول، حیطه‌های تحت نظارت را می‌توان در دو گستره‌ی نظارت بر تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی و سپس نظارت بر چگونگی برگزاری انتخابات تعریف کرد و از جهت دوم، تقسیم‌بندی معروف و موسوم به نظارت «اطلاعی» و «استصوابی» مورد توجه قرار می‌گیرد. در نظام‌هایی که مشارکت سیاسی مردم از راه احزاب و تشکل‌های سیاسی صورت می‌گیرد، تعیین صلاحیت نامزدهای انتخاباتی نوعاً توسط احزاب انجام می‌شود و نیازی به بررسی صلاحیت قانونی نامزدهای انتخاباتی توسط مجریان و ناظران نیست و از آن جا که سازوکارهای نظارت خود احزاب و کاندیداها بر فرآیند برگزاری انتخابات نیز به قدر کافی و مؤثر پیش‌بینی شده است، نظارت مستقیم ناظران مستقل و بی‌طرف بر چگونگی برگزاری مراحل مختلف انتخابات هم منتفی است.

از این رو در این نظام‌ها، به «نظارت استصوابی حداقلی» نهاد ناظر بی‌طرف و مستقل از رقبای انتخاباتی ـ که نظارتی غیرحضوری، غیرمستقیم و موردی است ـ بسنده شده است، به این معنا که نهاد ناظر، در متن انتخابات و مدیریت آن نقشی ندارد و نه تنها جریان انتخابات تحت کنترل مستقیم آن نیست، بلکه پس از پایان انتخابات نیز، صلاحیت استصوابی نهاد ناظر، منحصر و محدود به رسیدگی شکایت‌های انتخاباتی است که نوعاً از سوی احزاب رقیب (که ناظران اصلی انتخابات هستند) اقامه می‌شود.

در جمهوری اسلامی ایران اما، از آن روی که مردم بدون واسطه‌ی احزاب و به طور مستقیم در تعیین سرنوشت خود مشارکت و مداخله می‌کنند، حضور نهاد ناظر بی‌طرف و مستقل از جریان‌ها و جناح‌های رقیب در انتخابات، در تمامی مراحل انتخابات، (من البدو الی الختم) ضروری است. از این رو است که در قوانین متعدد مربوط به انتخابات، نظارت مصرح در اصل 99 قانون اساسی، به نحو عام و معطوف به تمامی مراحل انتخابات، مورد تأکید قرار گرفته است. به عبارت دیگر، نظارت شورای نگهبان بر انتخابات از نوع «نظارت استصوابی حداکثری» تلقی می‌شود که نظارتی مستقر و فعلی، مستقیم و کنترلی و مستمر و دایمی را افاده می‌کند؛ یعنی

نخست؛ نهاد ناظر (شورای نگهبان و تشکیلات متبوع آن اعم از هیأت نظارت مرکزی و هیأت‌های نظارت استانی و ناظران این هیأت‌ها در حوزه‌های انتخابیه و شعب اخذ رأی) در متن و میدان عملیات انتخابات حاضر است و ستاد نظارت بر انتخابات در کنار ستاد اجرایی انتخابات استقرار دارد،

دوم؛ به صورت مستقیم، عملیات اجرایی مجریان انتخابات را از حیث رعایت موازین قانونی، رصد و کنترل می‌کند. 

 سوم؛ از آن جا که این نظارت مستقر، مستقیم و مستمر، جنبه‌ی استصوابی دارد، در هر موقف، موقع و مقطعی که لازم باشد، نسبت به اصلاح انحراف و پیشگیری از تخلف‌های احتمالی، اقدام مقتضی را به عمل خواهد آورد و مجریان انتخابات ناگزیر از اجرای تصمیم‌های نهاد ناظر خواهند بود.

چرا استصواب؟

چنان که اشاره شد، پذیرش اصل نظارت بر انتخابات، مورد اتفاق عموم نظام‌های انتخاباتی دنیاست و آن چه نظام‌های یاد شده را از این حیث متفاوت می‌سازد، چگونگی اعمال صلاحیت‌های نظارتی است. در دموکراسی‌های غربی ـ که انتخابات با محوریت احزاب سیاسی مستظهر به پشتیبانی نهادهای بزرگ اقتصادی و سرمایه‌داران برگزار می‌شود ـ احزاب و جمعیت‌های سیاسی مهم‌ترین نقش را در نظارت بر انتخابات و تضمین سلامت آن برعهده دارند. این نقش تقریباً معادل همان چیزی است که در ادبیات حقوقی ـ فقهی ما تحت عنوان «نظارت اطلاعی» یا «نظارت استطلاعی» از آن یاد می‌شود. 

در نظارت اطلاعی، مجری قانون با اطلاع و آگاهی نهاد ناظر اقدام می‌کند، ولی مکلف به هماهنگی با ناظر یا اخذ تأیید و تصویب او نیست، بنابراین چنانچه ناظر به مواردی از نقض قانون توسط مجری برخورد کند، حسب مورد، حق تذکر به مجری و در نهایت وظیفه‌ی گزارش به مراجع بالاتر را دارد.

مراجع موظف به رسیدگی به گزارش تخلف‌ها و یا شکایت‌های افراد و نهادهای ذی‌ربط و ذی‌نفع در اجرای قانون، همان مراجعی هستند که «نظارت استصوابی استثنایی» بر اجرای قانون دارند؛ به این معنا که نهادهای یاد شده، اصولاً فاقد صلاحیت‌های نظارتی می‌باشند و صرفاً به نحو استثنایی و در صورت وصول گزارش مقام‌ها و یا شکایت افراد و نهادهای ذی‌نفع، حق رسیدگی و اخذ تصمیم دارند و از آن جا که نظر آنان قطعی و برای مجریان قانون لازم‌الاجراست، نظارت آن‌ها ـ در محدوده‌ی مورد بحث ـ استصوابی تلقی می‌شود.

نظارت اطلاعی در معنای پیش‌ گفته، مرتبه‌ای از مراتب نظارت است که در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران نیز برای سطوحی از نظارت پذیرفته شده است و به عنوان نمونه شؤون پیش‌بینی شده در قانون انتخابات که برای ناظران صندوق‌های أخذ آرا ـ که حق تذکر به عوامل اجرایی شعب اخذ رأی و نیز گزارش به هیأت‌های نظارتی بالادستی دارند ـ را می‌توان از نوع «نظارت اطلاعی» به حساب آورد.

نظارت استصوابی، اما گونه‌ای از نظارت است که مجری قانون مکلف و ملزم به هماهنگی با ناظر است و اقدام‌های مجری بدون تأیید، تصویب و یا تنفیذ نهاد ناظر، مؤثر، نافذ و قانونی نیست. چنان که بیان شد، این نوع نظارت در نظام‌های غربی ـ بنا به دلایلی که ذکر گردید ـ ‌به نحو حداقلی، محدود، موردی و استثنایی مورد پذیرش قرار گرفته است، اما در نظام انتخاباتی کشور ما، به جهت مشارکت مستقیم و بی‌واسطه‌ی مردم در انتخابات و به منظور صیانت از آرای ملت، مکانیسم نظارت استصوابی، برای همه‌ی مراحل انتخابات پیش‌بینی شده است و علی‌القاعده هیچ‌ یک از اقدام‌های مدیریت اجرایی انتخابات که مورد خدشه‌ی شورای نگهبان قرار گرفته باشد، وجاهت قانونی نخواهد داشت.

نظارت ـ اعم از اطلاعی و استصوابی ـ به نوعی در تمامی نظام‌های انتخاباتی وجود دارد؛ در نظام‌های غربی، غالباً نظارت اطلاعی به نحو گسترده توسط احزاب و کاندیداهای انتخاباتی و نیز رسانه‌ها و مطبوعات صورت می‌گیرد و نظارت استصوابی به صورت موردی و استثنایی توسط نهادهای عالی نظارتی اعمال می‌گردد که با رجوع به منابع تاریخی، مواردی از ابطال کلی یا جزیی نتایج انتخابات در جوامع غربی از سوی نهادهای عالی نظارتی را می‌توان سراغ گرفت؛ از آن جمله، ابطال کل نتایج انتخابات مجلس سنا و یا 24 مورد ابطال نتایج انتخابات در حوزه‌های انتخابیه‌ی مورد شکایت که در فاصله‌ی سال‌های 1958 تا 1978م. در فرانسه رخ داده است و هم‌چنین مداخله‌ی دیوان عالی فدرال آمریکا در نتایج انتخابات ریاست‌ جمهوری این کشور در سال 2000م. را نمونه‌ی مهم دیگری از نظارت استصوابی بر انتخابات می‌توان تلقی کرد که براساس رأی صادره توسط نهاد عالی نظارتی (دیوان عالی کشور) «جورج بوش» به عنوان رییس‌ جمهور آمریکا معرفی گردید.

 در نظام جمهوری اسلامی ایران، نظارت اطلاعی عوامل نظارتی منصوب از سوی سلسله مراتب منتهی به هیأت مرکزی نظارت و نظارت استصوابی نسبی هیأت‌های نظارت مرکزی و استانی و نیز نظارت استصوابی کلی نهاد عالی نظارت(شورای نگهبان) برای همه‌ی مراحل انتخابات از زمان ثبت ‌نام نامزدها گرفته تا رسیدگی به صلاحیت نامزدها، تبلیغات انتخاباتی، برگزاری انتخابات، شمارش آرا، اعلام نتایج مقدماتی و قطعی انتخابات و بالاخره صدور اعتبارنامه‌ی منتخبین، مورد پیش‌بینی قانون‌گذار قرار گرفته است. بر این اساس، شورای نگهبان و سلسله مراتب نظارتی منصوب و منتسب به آن، در تمامی مراحل انتخابات و از جمله در مرحله‌ی رسیدگی به صلاحیت نامزدهای انتخابات، حق نظارت بر عملکرد هیأت‌های اجرایی دارند و می‌توانند عملکرد یاد شده در تأیید یا رد صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را از حیث انطباق با مفاد قانونی مورد ارزیابی قرار دهند که نتیجه‌ی آن یکی از چهار وضعیت زیر خواهد بود:

1ـ تأیید صلاحیت نامزدهای تأیید شده از طرف هیأت‌های اجرایی؛

2ـ تأیید صلاحیت نامزدهای رد شده از طرف هیأت‌های اجرایی؛

3ـ رد صلاحیت نامزدهای تأیید شده از طرف هیأت‌های اجرایی؛

4ـ رد صلاحیت نامزدهای رد شده از طرف هیأت‌های اجرایی.

به عبارت دیگر، نظارت استصوابی، هسته‌های نظارتی منصوب و منتسب به شورای نگهبان و در نهایت نظارت اعضای این شورای در مرحله‌ی احراز صلاحیت نامزدها، محدود و منحصر به شکایت نامزدهای رد صلاحیت‌ شده توسط هیأت‌های اجرایی در نزد هیأت‌های نظارت استانی و یا شکایت از هیأت مرکزی و هیأت‌های نظارت استانی به شورای نگهبان نیست، بلکه صلاحیت تمامی نامزدهای انتخاباتی توسط نهاد ناظر مورد بررسی قرار می‌گیرد و نظر نهاد نظارت درباره‌ی تمامی نامزدها ـ اعم از رد یا تأیید صلاحیت آن‌ها ـ بر نظر نهاد اجرایی حاکم است. هم‌چنین حاکمیت شورای نگهبان و هسته‌های نظارتی آن بر مدیریت اجرایی انتخابات در مراحل برگزاری، شمارش آرا و اعلام نتایج انتخابات است.

با این وجود، بقای کلیت نظارت استصوابی بر انتخابات، با بازنگری و احیاناً الغای نسبی و جزیی این نظارت در بعضی مراحل انتخابات و یا نسبت به اجزای مشخصی از سازمان و ساختار انتخابات ـ که فقدان نظارت استصوابی در آن، صدمه‌ای به سلامت انتخابات نمی‌زند و خدشه‌ای به اصول اسلامیت و جمهوریت نظام وارد نمی‌کند ـ ندارد و مثلاً چنانچه نهادهای سیاسی و مدنی مورد تأیید مراجع قانونی و مورد وثوق و اطمینان مردم به تدریج در عرصه‌ی عمومی و حوزه‌ی کنش سیاسی شکل بگیرد آن چنان که زمینه برای سپردن حدی از نظارت به این نهادها فراهم شود، می‌توان نوعی «نظام خود کنترلی» از سوی فعالان سیاسی شناسنامه‌دار واجد صلاحیت را در احراز صلاحیت نامزدهای انتخاباتی به رسمیت شناخت و جنبه‌ی قانونی به آن داد، نقطه‌ای که با وضع کنونی احزاب و جمعیت‌های سیاسی در کشور، فاصله‌ی زیادی با آن داریم، لیکن ذکر این امکان و احتمال از آن روی اهمیت دارد که نظارت استصوابی در شکل کنونی آن را امری غیرقابل تجدید نظر و لایتغیر به حساب نیاوریم.

روشن است که لزوم حفظ اسلامیت و سلامت ارکان مهم نظام جمهوری اسلامی ایران ـ‌ هم‌چون نهاد ریاست ‌جمهوری و مجلس شورای اسلامی ـ از یک‌سو و اعتمادی که مردم به نظام مدیریت انتخابات کشور (اعم از ساختار اجرایی و نظارتی) دارند، اقتضای نظارت استصوابی با گستره‌ی فعلی را دارد، زیرا

نخست؛ شورای نگهبان به عنوان پاسدار اسلامیت نهادهای عالی سیاسی، موظف به جلوگیری از ورود افراد فاقد صلاحیت در عرصه‌ی رقابت‌های انتخاباتی جهت کسب مناصب عالی کشوری (نظیر ریاست ‌جمهوری و نمایندگی مجلس شورای اسلامی) است،

دوم؛ از آن جا که در جمهوری اسلامی ایران، مردم با اطمینان از اعمال نظارت شرعی و قانونی شورای نگهبان در احراز صلاحیت نامزدهای حاضر در صحنه‌ی انتخابات، از میان صالحین مورد تأیید نهاد یاد شده، اصلح را انتخاب می‌کنند، لازم است افراد ناصالح و نااهل، قبلاً از گردونه‌ی رقابت انتخاباتی خارج شده باشند؛ امری که در صورت رعایت نشدن آن، مفاسدی ـ هم‌چون افشاگری‌های تبلیغاتی درباره‌ی شخصیت و سوابق نامزدهای ناسالم و ناصالح و در نتیجه سلب اعتماد مردم از اصل نظام سیاسی ـ را پیامد خواهد داشت. از این رو، در شرایط کنونی، سلب نظارت استصوابی شورای نگهبان نسبت به هیچ‌ یک از مراحل، بخش‌ها و اجزای انتخابات به مصلحت کشور نیست و فقدان نظارت یاد شده در هر یک از مراحل و اجزای انتخابات، ممکن است آسیب‌هایی ـ هرچند جزیی ـ به اسلامیت و جمهوریت نظام وارد نماید.

چرا شورای نگهبان؟

از آن جا که ضرورت نظارت استصوابی بر انتخابات امری غیر قابل انکار برای تضمین سلامت انتخابات و صیانت از حقوق مردم به حساب می‌آید، مغالطه‌ی شبهه‌افکنان بیش از آن که متوجه مشروعیت و حقانیت اصل یاد شده باشد، نهاد متولی مسؤول نظارت استصوابی را هدف گرفته است. مغالطه‌کاران بی‌ آن که مقصد واقعی خود را بی‌پرده و عریان بیان کنند، در واقع نه در پی لغو نظارت استصوابی هستند و نه به دنبال جابه‌جایی نهاد ناظر استصوابی و یا دست‌کم تقسیم اختیارات ناشی از این نظارت، میان شورای نگهبان و نهاد مدیریت اجرایی انتخابات، بلکه این شورای نگهبان است که دژ نفوذ ناپذیر نظام در برابر رخنه‌ی تجدیدنظرطلبان بی‌اعتقاد به مبانی اسلامی نظام و مردم‌سالاری دینی محسوب می‌شود و سلب حق استصواب از این نهاد، آرزوی دیرینه‌ی مخالفان مدل حکومتی مبتنی بر ولایت فقیه است. در این صورت برای آرزومندان استحاله‌ی نظام ولایی جمهوری اسلامی، تفاوتی نمی‌کند که پس از حذف شورای نگهبان، چه نهاد یا افرادی صاحب حق نظارت استصوابی باشند.

تأمل در موضع‌گیری‌های مدعیان و مطالبه‌گران لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان، گواه این واقعیت است که مطالبه‌ی حداقلی آنان، واگذاری بخشی از حق نظارت استصوابی شورای نگهبان به نهاد اجرایی است. به عنوان مثال وقتی به بررسی صلاحیت نامزدهای تأیید شده از سوی هیأت‌های اجرایی توسط شورای نگهبان اعتراض می‌کنند، در واقع نوعی از «نظارت استصوابی بدوی» را برای هیأت‌های اجرایی منصوب دولت اثبات می‌کنند و حق نظارت شورای نگهبان را صرفاً نسبت به شکایت‌های مطرح شده از طرف رد صلاحیت ‌شده‌های هیأت‌های اجرایی قبول کرده و در سطح نوعی «نظارت استصوابی اتفاقی، استثنایی و تجدید نظری» فرو می‌کاهند.

 معنای ساده‌ی چنین تقسیم صلاحیتی، کوتاه کردن دست شورای نگهبان از بررسی صلاحیت نامزدهای تأیید صلاحیت‌ شده‌ای است که احیاناً ناصالح‌اند و قرار گرفتن آن‌ها در معرض انتخاب مردم، نقض آشکار حقوق ملت و اصول مردم‌سالاری دینی تلقی می‌شود. مطالبه برای تقسیم و تجزیه‌ی صلاحیت‌ها و اختیارات معطوف به نظارت استصوابی میان شورای نگهبان و دستگاه اجرایی انتخابات (دولت)، در حالی است که مطالعه‌ی تطبیقی نظام‌های انتخاباتی از تمرکز حق نظارت استصوابی در نهادهای عالی کشوری حکایت دارد.

در دموکراسی‌های غربی، نهاد عالی نظارت بر انتخابات غالباً منصوب رییس کشور یا پارلمان و یا ترکیبی از این دو نهاد است. در نظام ریاستی آمریکا، دیوان عالی فدرال که اعضایش منصوب رییس کشور (رییس‌جمهور) هستند، نظارت عالی استصوابی بر انتخابات را عهده‌دار می‌باشند. در نظام‌های پارلمانی و شبه‌ پارلمانی نهاد عالی نظارت، اغلب منتخب و منصوب پارلمان و مجلسین ملی و سنا است که آلمان و ایتالیا از جمله مهم‌ترین این دسته از نظام‌ها هستند. در میان نظام‌های نیمه ریاستی و نیمه پارلمانی، فرانسه مهم‌ترین نمونه است که نهاد عالی نظارت بر انتخابات آن ترکیبی از اعضای منصوب رییس کشور (رییس‌جمهور) و مجلسین سنا و ملی، به علاوه رؤسای جمهور پیشین می‌باشد.

در جمهوری اسلامی ایران، اعضای نهاد عالی نظارت (شورای نگهبان) را مجموعه‌ای از فقیهان و حقوقدانان تشکیل می‌دهند که از جهات گوناگون، مظهر حاکمیت اسلام از یک‌سو و حاکمیت اراده‌ی مردم بر سرنوشت خود از دیگر سو تلقی می‌شوند. فقهای شورای نگهبان، به عنوان پاسداران اسلامیت نظام از طرف رهبری منصوب می‌شوند که خود به واسطه‌ی انتخاب خبرگان منتخب مردم، حامل ارزش‌های مردم‌سالارانه است و نیز به لحاظ دارا بودن عالی‌ترین خصایل معنوی، فضایل علمی، سیاسی و اجتماعی مورد نظر اسلام، ضامن مشروعیت دینی نظام سیاسی و استمرار سلامت آن به حساب می‌آید. حقوقدانان شورای نگهبان نیز به نحو غیرمستقیم منتسب به دو قوه‌ی قضاییه و مقننه هستند.

از این رو که انتصاب آنان به این سمت با پیشنهاد رییس قوه‌ی قضاییه و انتخاب نهایی مجلس شورای اسلامی تحقق می‌پذیرد بنابراین با فرض ضرورت وجود نهاد نظارت استصوابی بر انتخابات، تعیین شورای نگهبان به عنوان نهاد یاد شده، تدبیری منطقی و مقرون‌ به معیارها و ملاک‌های مردم‌سالارانه به حساب می‌آید که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 99 آن را اتخاذ کرده است؛ از آن رو نهاد عالی نظارت پیش‌بینی شده در آن را ترکیبی از اعضای منصوب رییس کشور (رهبر انقلاب) و دو قوه‌ی قضاییه و مقننه تشکیل می‌دهند تا بر عملکرد مدیریت اجرایی انتخابات منتسب به قوه‌ی مجریه نظارت نماید.

نظارت استصوابی در قانون اساسی

اگر چه در اصل 99 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ـ که صلاحیت نظارتی شورای نگهبان نسبت به عموم انتخابات را مورد حکم قرار داده است ـ لفظ «استصواب» به کار نرفته، اما معنای چنین نظارتی از مفاد اصل یاد شده به وضوح استنباط می‌شود.

نخست؛ به دلالت مفهوم لفظ «به عهده داشتن » اصل 99 در نظارت مورد بحث در اصل یاد شده، از نوع استصوابی است؛ زیرا در این اصل «عهده‌داری وظیفه‌ی نظارت» مورد تصریح قرار گرفته است که معنایی جز «مرجعیت نهایی» را افاده نمی‌کند. به عبارت دیگر، قانون اساسی با آوردن لفظ «... برعهده دارد...» برای بیان حکم معطوف به موضوع نظارت بر انتخابات توسط شورای نگهبان، مسؤولیت و مرجعیت قطعی و نهایی این نظارت را به شورای نگهبان سپرده است و از نظر حقوقی، هر کجا ناظر خود مرجع نهایی باشد، نظارت از نوع استصوابی است؛ به خلاف نظارت اطلاعی که ناظر نهاد نهایی نیست و ملزم به ارایه‌ی گزارش به مرجع بالاتر می‌باشد.

دوم؛ به دلالت اطلاق لفظ «نظارت» در اصل 99، نظارت مورد نظر قانون اساسی را باید استصوابی تلقی کرد؛ زیرا به نظر اکثر فقها اصل در نظارت استصواب است و خلاف آن محتاج قرینه یا دلیل است. به عبارت دیگر اگر لفظ نظارت مقید به قید «اطلاعی» یا «استصوابی» نباشد و به نحو مطلق ذکر شده باشد، نظارت از نوع استصوابی تلقی خواهد شد و حضرت امام خمینی«ره» نیز همین نظر را در باب نظارت دارند. (تحریرالوسیله، کتاب وقف، مسأله‌ی 86)

سوم؛ شأن قانون اساسی ـ به عنوان سند بنیادین اداره‌ی کشور و میثاق میان ملت و حکومت ـ بیان احکام قطعی لازم‌الاجرای واجد ضمانت اجراست و منطقی نیست که در چنین سند مهم و معتبری، درباره‌ی موضوع پراهمیتی هم‌چون نظارت بر انتخابات، مرجع نهایی معین نشده باشد. بدیهی است اگر نظارت یاد شده در اصل 99 را به غیر نظارت استصوابی حمل کنیم، معنایی جز رها شدن سر رشته‌ی نظارت نخواهد داشت و پیداست که قانون اساسی به طور قطع حکم به امر مهمل و بیهوده و بی‌نتیجه (نظارت بدون ضمانت اجرا) نکرده است.

چهارم؛ مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی (شورای نگهبان) در نظریه‌ی تفسیری خود، نظارت موضوع اصل 99 را از نوع استصوابی دانسته است: «نظارت مذکور در اصل 99 قانون اساسی، استصوابی است و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها می‌شود.»[1]

نظریه‌ی تفسیری یاد شده در پاسخ به استفساریه‌ی هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات چهارمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی صادر شده است که متن استفساریه‌ی یاد شده از اختلاف هیأت نظارت و هیأت اجرایی در صلاحیت استصوابی هر یک از دو نهاد یاد شده در رسیدگی به صلاحیت نامزدها حکایت می‌کند؛ تا پیش از اعلام نظریه‌ی تفسیری شورای نگهبان، وزارت کشور اعمال نظارت نهاد نظارتی راجع به کاندیداهای تأیید صلاحیت شده از سوی هیأت‌های اجرایی منصوب خود را بر نمی‌تافت و نظر هیأت‌های یاد شده را قطعی می‌دانست.

به عبارت دیگر، تا پیش از این تاریخ، هیأت‌های اجرایی منصوب دولت، خود را مرجع نهایی و دارای حق استصواب در تعیین صلاحیت نامزدهای انتخابات می‌دانستند و تنها در صورتی نهاد نظارت را در رسیدگی به صلاحیت‌های یاد شده، ذی‌صلاح تلقی می‌کردند که از جانب رد صلاحیت شدگان هیأت‌های اجرایی، به هیأت‌های نظارت، شورای نگهبان شکایت شود. نظریه‌ی تفسیری شورای نگهبان از مفاد اصل 99 قانون اساسی، این پندار نادرست را از حوزه‌ی عملیات اجرایی انتخابات زدود و صلاحیت استصوابی نهاد نظارتی را در تمامی مراحل و تمام شؤون انتخابات مورد تصریح قرار داد.

مخالفت و مقاومت عوامل اجرایی انتخابات مجلس چهارم در برابر اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان‌ ـ که منجر به اعلام نظریه‌ی تفسیری یاد شده گردید ـ در حالی صورت می‌گرفت که پیش‌تر از آن و در تمام دوران حیات پر برکت حضرت امام خمینی«ره»، قوانین و مقررات ناظر بر انتخابات، جملگی بر حق نظارت استصوابی شورای نگهبان تصریح کرده بودند و اگرچه لفظ «استصواب» در قوانین یاد شده به کار نرفته بود، اما منطوق و مدلول عبارات و الفاظ به کار گرفته شده در مقررات یاد شده، شبهه‌ای در افاده‌ی معنای «نظارت استصوابی» باقی نمی‌گذاشت.

نظارت استصوابی در زمان حضرت امام(ره)

از جمله ادعاهای شبهه‌افکنان درباره‌ی نظارت استصوابی شورای نگهبان، آن است که چنین نظارتی در زمان حیات حضرت امام«ره» وجود نداشت و پس از رحلت آن حضرت، شورای نگهبان با تفسیر اصل 99 چنین اختیار گسترده‌ای را برای خود مقرر داشت و بر نظام سیاسی کشور تحمیل نمود. مقصود شبهه‌آفرینان از طرح این موضوع هم القای فاصله گرفتن نظام از ارزش‌ها و مناسبات مورد قبول حضرت امام«ره» و میل به سمت و سوی اقتدارگرایی حکومت است و چنین وانمود می‌کنند که گویی حضرت امام«ره» مخالف بسط ید شورای نگهبان در نظارت بر فرآیند انتخابات بوده است. مروری اجمالی بر محتوای قوانین مصوب در دوره‌ی حیات مبارک حضرت امام«ره» و نیز آن چه در عرصه‌ی اجرا و در جریان برگزاری انتخابات‌های دهه‌ی اول انقلاب روی داده است و از همه مهم‌تر موضع‌گیری آشکار حضرت امام«ره» درباره‌ی حق نظارت استصوابی شورای نگهبان به روشنی، خلاف‌گویی مدعیان را برملا می‌سازد. 

نگاهی گذرا به تاریخ انتخابات در جمهوری اسلامی ایران و قوانین و مقررات حاکم بر آن نشان می‌دهد، عموم مقررات تصویب ‌شده در دوران حیات حضرت امام«ره» و به مفهوم نظارت استصوابی شورای نگهبان بوده است. نکته‌ی قابل توجه آن است که حق نظارت استصوابی برای شورای نگهبان، اول بار، زمانی در یک مصوبه‌ی قانونی پیش‌بینی شد که هنوز ـ به واسطه‌ی تشکیل نشدن مجلس و انتخاب اعضای حقوقدان شورای نگهبان ـ این شورا تأسیس نشده بود.

 این مصوبه عبارت است از قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 3/7/1359 شورای انقلاب (که تا پیش از تشکیل اولین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی وظیفه‌ی قانون‌گذاری برای اداره‌ی کشور را برعهده داشت.) دلالت مفاد ماده‌ی 3 این قانون حق بر نظارت استصوابی نهاد ناظر بر انتخابات آن‌چنان روشن است که نیاز به هرگونه تفسیر و توجیه پیرامون الفاظ و عبارات ماده‌ی یاد شده را مرتفع می‌کند: «هیأت مرکزی نظارت، بر تمامی مراحل انتخابات و جریان‌های انتخاباتی و اقدام‌های وزارت کشور که در امر انتخابات مؤثر است و هیأت‌های اجرایی و انجمن‌های نظارت بر انتخابات و تشخیص صلاحیت نامزدهای نمایندگی و آن چه مربوط به صحت انتخابات می‌شود، نظارت خواهند کرد.»

البته روشن است که اجرای این قانون برای انتخابات اولین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی به جهت تشکیل نشدن شورای نگهبان ممکن نبوده است. از این رو در انتخابات میان ‌دوره‌ای اولین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی، برای نخستین ‌بار، اصل 99 قانون اساسی، اجرا شد و شورای نگهبان براساس ماده‌ی 3 پیش‌ گفته و نیز مفاد مقررات قانون انتخابات مجلس شورای ملی مصوب 17/11/1358 شورای انقلاب، بر انتخابات یاد شده نظارت نمود. البته ناگفته پیداست که در آن مقطع با توجه به نو پا بودن نهاد شورای نگهبان و فقدان تجربه و تشکیلات کافی و مناسب، امکان نظارت کامل و فراگیر، همه‌جانبه و در همه‌ی مراحل انتخابات، وجود نداشته و از جمله در مرحله‌ی بررسی صلاحیت نامزدها، شورای نگهبان به رسیدگی شکایات رد صلاحیت‌ شده‌های هیأت‌های اجرایی بسنده کرده است لیکن فقدان امکان عملی نظارت استصوابی شورای نگهبان، حق نظارت یاد شده را زایل نمی‌کند.

 از همین رو، این شورا به موازات تحصیل تدریجی تجربیات و امکانات مناسب، به توسعه‌ی ابعاد نظارتی خود در مراحل مختلف انتخابات از جمله رسیدگی به صلاحیت تمامی نامزدها (فارغ از رد یا تأیید آن‌ها در هیأت‌های اجرایی) اهتمام ورزیده است، آن چنان که در جریان انتخابات دومین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی ـ که برای اولین ‌بار شورای نگهبان در مرحله‌ی رسیدگی به صلاحیت نامزدها، دامنه‌ی نظارت خود را افزون بر رسیدگی به شکایات رد صلاحیت‌ شده‌ها، به بررسی صلاحیت تأیید شدگان هیأت‌های اجرایی نیز سرایت داد ـ با اعتراض وزارت کشور نسبت به مداخله‌ی هیأت‌های نظارت در بررسی صلاحیت‌ تأیید شده‌های هیأت‌‌های اجرایی، «آیت‌الله امامی کاشانی» رییس وقت هیأت مرکزی نظارت شورای نگهبان در پاسخ نامه‌های اعتراضی وزیر کشور می‌نویسد: «در ماده‌ی 3 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی تصریح شده است نظارت بر انتخابات مجلس به عهده‌ی شورای نگهبان می‌باشد. این نظارت عام و در تمام مراحل و در کلیه‌ی امور مربوط به انتخابات جاری است.»

اشاره‌ی رییس هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات، به قانونی است که تحت عنوان «قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی» در تاریخ 9/12/1362 به تصویب مجلس رسیده و جایگزین قانون قبلی انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 17/11/1358 شورای انقلاب شده بود. از این رو، پس از ماده‌ی 3 قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 3/7/1359 شورای انقلاب که با عباراتی روشن و بی‌ابهام، نظارت استصوابی شورای نگهبان بر تمام مراحل انتخابات را مورد تأکید قرار داده است، ماده‌ی 3 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 9/12/1362، متن قانونی دیگری است که بر نظارت استصوابی شورای نگهبان دلالت می‌کند: «نظارت بر انتخابات مجلس به عهده‌ی شورای نگهبان می‌باشد. این نظارت، عام و در تمام مراحل و در کلیه‌ی امور مربوط به انتخابات جاری است.»

افزون بر این دو متن قانونی ـ که انتخابات میان ‌دوره‌ای مجلس اول و نیز انتخابات مجلس دوم براساس آن‌ها برگزار شده است‌ ـ قانون دیگری تحت عنوان «قانون نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی» در تاریخ 5/9/1365 به تصویب مجلس رسیده و جایگزین قانون نظارت مصوب 3/7/1359 شورای انقلاب گردیده که مبنای عملیات اجرایی و نظارتی در برگزاری انتخابات مجلس سوم (فروردین 1367) بوده است. ماده‌ی 3 قانون یاد شده نیز بسان قوانین قبلی، آشکارا شأن استصوابی نظارت شورای نگهبان را مورد تأیید قرار می‌دهد: «هیأت مرکزی نظارت، بر کلیه‌ی مراحل و جریان‌های انتخابات و اقدامات وزارت کشور در امر انتخابات و هیأت‌های اجرایی و تشخیص صلاحیت نامزدهای نمایندگی و حسن جریان انتخابات نظارت خواهد کرد.»

اگرچه نخستین تجربه‌ی نظارتی شورای نگهبان بر انتخابات مجلس شورای اسلامی، در جریان برگزاری انتخابات میان ‌دوره‌ای مجلس اول (مرداد 1360) در کمال تفاهم و همکاری با وزارت کشور و بدون اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان در احراز صلاحیت نامزدها صورت گرفت و نیز تجربه‌ی دوم این شورا در انتخابات مجلس دوم (فروردین 1363) که با اولین نظارت استصوابی شورای نگهبان در مرحله‌ی رسیدگی به صلاحیت نامزدها همراه شد و در حالی که این رویه‌ی نظارتی شورا در ابتدا مورد اعتراض مدیریت اجرایی انتخابات قرار گرفته بود، در نهایت، همراهی و تمکین وزارت کشور از شورای نگهبان را به دنبال داشت، اما در تجربه‌ی سوم و در جریان برگزاری انتخابات مجلس سوم (فروردین 1367) وضع دیگری رقم خورد و وزیر کشور وقت (علی‌اکبر محتشمی) حاضر به قبول نظارت استصوابی شورای نگهبان در رسیدگی به صلاحیت داوطلبان تأیید شده از طرف هیأت‌های اجرایی نشد.  

این در حالی بود که شورای نگهبان صلاحیت چند نفر از تأیید صلاحیت‌ شده‌های هیأت‌های اجرایی را رد می‌کرد و حتی رییس‌جمهور وقت (رهبر معظم انقلاب) از باب اجرای قانون اساسی،‌ دو بار کتباً به وزیر کشور تذکر می‌دهد که مطابق اصل 99 قانون اساسی و مفاد قوانین عادی، باید نظر شورای نگهبان مراعات و اعمال شود، اما وزارت کشور از این دستورات سرپیچی کرد و البته از آن جا که آن چند نفر در انتخابات رأی نیاوردند، پیگیری بعدی موضوع هم منتفی گردید.

از طرف دیگر قوانین حاکم بر هر سه دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی در زمان حیات مبارک حضرت امام«ره» مبین و مؤید حق نظارت استصوابی شورای نگهبان بوده است که این حق در انتخابات میان‌ دوره‌ای مجلس اول به جهت فقدان آمادگی شورای نگهبان به طور کامل اعمال نشد، در انتخابات مجلس دوم با همکاری وزارت کشور اجرای کامل‌تری از نظارت استصوابی واقع گردید و بالاخره در انتخابات مجلس سوم به واسطه‌ی سرپیچی وزارت کشور و به رغم آمادگی شورای نگهبان، اعمال کامل نظارت استصوابی این شورا میسر و مؤثر نشد. افزون بر قوانین و شیوه‌ی عملی شورای نگهبان در اعمال نظارت استصوابی در زمان حیات حضرت امام«ره»، مواضع حضرت ایشان در تأیید حق نظارت استصوابی این شورا نیز قابل تأمل است. 

یکی از مهم‌ترین موضع‌گیری‌های امام خمینی«ره» در دفاع از نظارت عام و استصوابی شورای نگهبان، در جریان انتخابات مجلس دوم رخ داد که اتفاقاً کامل‌ترین شکل نظارت استصوابی شورا در زمان حیات امام«ره» ـ هم‌چنان که پیش‌تر بیان شد ـ مربوط به همین انتخابات است. در این انتخابات، شورای نگهبان افزون بر اعمال نظارت کامل در مرحله‌ی رسیدگی به صلاحیت نامزدها ـ‌ که ردّ صلاحیت جمعی از تأیید شده‌های هیأت‌های اجرایی را در پی داشت ـ در مرحله‌ی اعلام نتایج انتخابات نیز با اعمال نظارت استصوابی، نتایج اعلام ‌شده از سوی وزارت کشور درباره‌ی 13 حوزه‌ی انتخابیه را ابطال نمود. این اقدام قاطع و در عین حال قانونی شورای نگهبان، اعتراض‌هایی را برضد شورا برانگیخت که حضرت امام«ره» با صدور پیامی تاریخی در دفاع از اقدام قانونی شورا و تبیین جایگاه رفیع آن در نظام جمهوری اسلامی، پاسخی کوبنده به جوسازان بر ضد شورای نگهبان دادند که برای همیشه تاریخ، تکلیف همه‌ی افراد و جریان‌هایی که نظارت استصوابی را بدعت شورای نگهبان پس از رحلت آن حضرت قلمداد می‌کنند، را روشن کرده است:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم، چنانچه مشاهده می‌شود پس از انتخابات مرحله‌ی اول از دوره‌ی دوم مجلس شورای اسلامی، افرادی که نظریه‌ی شورای محترم نگهبان در ابطال یا تأیید بعضی حوزه‌ها موافق میل‌شان نبوده است، دست به شایعه‌افکنی زده و اعضای محترم شورای نگهبان (ایدهم الله تعالی) را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند تضعیف و یا خدای ناکرده توهین می‌نمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده‌اند، غافل از آن که پیامد چنین اعمال و جوسازی‌ها آن هم در دوره دوم مجلس و نگذشتن سالی چند از انقلاب چه خواهد بود. امید است چنین اعمال، بی‌توجه به نتایج ناروا و اسف بار آن باشد. معلوم نیست در صدر مشروطیت، در دوره‌ی اول با فقهای ناظر به قوانین این نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدریج فقها را از مجلس بیرون راندند و بر سر این ملت آن آوردند که دیدیم. من به این آقایان هشدار می‌دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است.

همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می‌شود و در آخر، رژیمی را ساقط می‌نماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین، هرچند مخالف نظر و سلیقه‌ی شخصی‌مان باشد، احترام بگذاریم و به این جمهوری نوپا که مورد هجوم قدرت‌ها و ابرقدرت‌هاست وفادار باشیم. در خاتمه باید بگویم که حضرات آقایان فقهای شورای نگهبان را با آشنایی و شناخت تعیین کردم و احترام به آنان و حفظ مقام‌شان را لازم می‌دانم و امید آن دارم که این نحو امور تکرار نشود و به شورای نگهبان تذکر می‌دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل کنید و به خدای متعال اتکال کنید. از خداوند تعالی عنایت و رحمت برای ملت عزیز را خواستارم.»[2]

عبارات عبرت‌آموز حضرت امام«ره» در دفاع مطلق و بی‌چون و چرا از حق نظارت استصوابی شورای نگهبان، آن ‌چنان روشن و قاطع است که نظریه‌ی نظارت استصوابی را از هر استدلال حقوقی و سیاسی دیگری بی‌نیاز می‌کند، به شرط آن که شبهه‌افکنان و جوسازان دیروز و امروز و فردا، در ادعای تبعیت خود از راه و رسم و سیره و سنت حضرت امام«ره» صادق باشند.

سخن آخر

بر تمامی کسانی که دل در گرو اسلام و انقلاب دارند، پوشیده نیست که امروز ـ بسان دیروز و بی‌شک هم‌چون فردا ـ ساز مخالفت با نظارت استصوابی شورای نگهبان، از اردوگاه دشمنان اسلام و انقلاب کوک می‌شود و کسانی در داخل که منافع‌شان با منافع دشمن گره خورده است،‌ با این ساز دشمن همسازی و همنوازی می‌کنند. استدلال‌های مطرح شده در این وجیزه آن گاه پذیرفتنی‌تر جلوه خواهد کرد که اراده‌ی دشمن برای بر هم زدن بنای استوار جمهوری اسلامی ایران ـ به عنوان کانون الهام‌بخش جنبش‌ها و قیام‌های آزادی‌خواهانه‌ی ملت‌ها ـ به نیکی دریافته شود؛ اراده‌ای که می‌خواهد در ایران اسلامی، اساساً انتخابات و مشارکت سیاسی و مردم‌سالاری نباشد و چون قادر به هدم اساس مردم‌سالاری دینی نیست، مذبوحانه و مزدورانه در پی ضعیف‌نمایی این بنای رفیع و مستحکم است.  

این نوشته را با بیانات رهبر انقلاب به پایان می‌رسانیم: «دشمنان ما می‌خواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود، چرا؟ برای این که بتوانند شاهدی بیاورند که در ایران، مردم‌سالاری و دموکراسی نیست. بنابراین، نخستین خواسته‌ی آن‌ها برگزار نشدن انتخابات است. کما این که زمان برگزاری انتخابات مجلس هفتم تلاش کردند انتخابات را تعطیل کنند، اما خدا نگذاشت.

آن‌ها خیلی تلاش کردند، انواع و اقسام راه‌ها را پیمودند و بعضی از عناصر غافل داخلی را هم به کار گرفتند، اما «انهم یکیدون کیداً و اکید کیدا»، خدای متعال مکر آن‌ها را پاسخ داد و جلویش را گرفت و بحمدالله انتخابات خوب برگزار شد.

گام دوم این است که اگر نتوانستند [جلوی انتخابات را بگیرند] انتخابات را متهم کنند، خواهند گفت در انتخابات تقلب شده، خواهند گفت انتخابات تبعیض‌آمیز است. خواهند گفت چرا فلانی ردّ صلاحیت شده، چرا فلانی نیامد، چرا فلانی آمد... اگر ما به جای سالی یک‌بار هفته‌ای یک انتخابات هم داشته باشیم، باز این حرف‌ها را خواهند زد. آن جایی هم که ردّ صلاحیت نیست باز همین حرف‌ها را می‌گویند. در انتخابات دور دوم شوراها، مطلقاً ردّ صلاحیت نبود، همان آدم‌هایی که واقعاً به نظام عقیده‌ای ندارند آمدند در انتخابات شرکت کردند و به خاطر بی‌اعتنایی مردم، رأی هم نیاوردند، اما باز هم حرف می‌زنند... اگر کسی سرکار بیاید که مطیع و تسلیم آن‌ها باشد خوشحال خواهند شد و حرفی هم ندارند، اما اگر کسی آمد که احساس کردند به انقلاب و اسلام و منافع ملی پای‌بند است و به مبارزه با دشمنان بین‌المللی و تسلیم نشوی در مقابل زورگویی‌های آن‌ها معتقد است، خواهند گفت مردم‌سالاری وجود ندارد، اگر شخص متدین باشد، بیش‌تر هم خواهند گفت آن‌ها معتقدند که مردم‌سالاری، مردم‌سالاری سکولاریزه شده است؛ باید حتماً از دین جدا شود تا اسمش را مردم‌سالاری بگذارند.»[3]

پی‌نوشت‌ها:

[1] . مجموعه نظریات شورای نگهبان، سایت شورا، 1/3/1370

[2]. روح‌الله الموسوی الخمینی، 25/2/1363، صحیفه‌ی امام«ره»، جلد 18، ص 431

[3] . سخنان رهبر معظم انقلاب در استان کرمان، 19/2/1384

* دکتر قدرت اله رحمانی؛ استاد دانشگاه

منبع: برهان

نامه رسایی به هاشمی و روحانی؛


هاشمی و روحانی مراقب باشید فتنه‌گران زیر عبایی جا خوش نکرده باشند!

مراقب باشید فتنه‌گران زیر عبایی جا خوش نکرده باشند!
حمید رسایی نماینده مردم تهران طی نامه‌ای به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و حجت‌الاسلام روحانی رئیس‌جمهور، نسبت به پیامدهای تضعیف شورای نگهبان هشدار داد.
به این مطلب امتیاز دهید
813

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران طی نامه‌ای به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و حجت‌الاسلام روحانی رئیس‌جمهور، نسبت به پیامدهای تضعیف شورای نگهبان هشدار داد.

 



جناب آقایان هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی


ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست محترم جمهوری


سلام علیکم


در روزهای اخیر حضرات مستطاب با بیان جملاتی چون: "در دوره قبل شورای نگهبان، دولت و نیروهای امنیتی قصد جلوگیری از انتخابات سالم را داشتند یا با بیان اینکه مجلس اول که شورای نگهبان نداشت، بهترین مجلس بود یا ذکر اینکه کار تایید صلاحیت ها با مجری انتخابات است نه ناظر و ..." شورای نگهبان که یکی از مهمترین ارکان حفاظت از اسلامیت نظام است را مورد هجمه قرار داده اید. بیان این جملات با استقبال رسانه های بیگانه و اسباب تخریب این نهاد قانونی را فراهم آورده و زمینه سواستفاده عده ای برای فتنه گری در آستانه انتخابات پیش رو را مهیا کرده است.



البته ترجیع بند حملات حضرات مستطاب به شورای نگهبان، استناد به یکی از مهمترین جملات استراتژیک مقام معظم رهبری (حق الناس بودن آرای مردم) است که بر خلاف عملکرد برخی از چهره های سیاسی، این جمله نه تنها از عمق وجود ایشان بیان شده که همواره در طول سال های گذشته معظم له در مقام عمل نیز به آن پایبند بوده اند.



در کنار این، البته در ماه های اخیر بارها از زبان شما تأکید بر ارادت و تبعیت از مطالبات و مواضع صریح مقام معظم رهبری شنیده شده است.



حضرات مستطاب هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی!



مقام معظم رهبری در سال ۹۲ به هنگام حضور پای صندوق رأی فرمودند: «رأی مردم امانتی است دست آنها (مسئولان صندوق ها و مسئولان بازشماری و قرائت آراء) و حقّ‌النّاس است؛ یعنی حفظ امانت در این مسئله، حقّ‌النّاس است. همان‌طور که می دانید حقّ‌النّاس را انسان بیشتر بایستی رعایت کند و خروج از عهده‌ حقّ‌النّاس سخت‌تر است از خروج از عهده‌ حقّ‌الله» و شما تاکنون چندین بار با استناد به این جمله رهبر انقلاب به شورای نگهبان و نظارت آن در تعیین صلاحیت کاندیداها حمله کرده اید، در حالی که در بیانات رهبر انقلاب نه تنها «آرای مردم» بلکه پیش تر «تعیین صلاحیت کاندیداها از سوی شورای نگهبان» نیز از جمله حق الناس ها به شمار آمده است. آنجا که می فرمایند: «حقّ مردم است که شورای نگهبان نگذارد بدخواهان این ملت به قوّه مقنّنه راه پیدا کنند. شورای نگهبان باید حقّ مردم را ادا کند و مانع شود از این‌که بدخواهان این ملت، بدخواهان این انقلاب، بدخواهان امام، وارد قوّه مقنّنه کشور امام شوند.»



سئوال این است که اگر حضرات عالی، واقعا دغدغه پیگیری بیانات رهبری انقلاب را دارید، به طوری که آقای هاشمی اخیرا از صدا و سیما گلایه کرده اند که "چرا رسانه‌ها بویژه رسانه ملی این نکته ظریف (حق‌الناس دانستن رأی مردم از سوی رهبری) را در جامعه بیشتر تبیین نکرده و آن را توضیح نمی دهند" پس چرا از یادآوری نظارت عام و فراگیر شورای نگهبان در تایید صلاحیت ها که معظم له آن را نیز حق الناس خوانده اند، برآشفته می شوید؟ چرا مدتی است به جای دفاع از این امر عقلی و قانونی نظارت شورای نگهبان، آن را به سیبل حملات خود تبدیل کرده اید؟



چرا فقط اظهار نظر درباره یک جمله رهبر انقلاب را وظیفه خود می دانید؟ اساسا شما خودتان در خصوص حق الناس بودن آرای مردم چگونه رفتار کرده اید، بویژه در انتخابات سال ۸۴ که رأی نیاوردید و انتخابات سال ۸۸ که کاندیدایتان رأی نیاورد؟ چرا بعد از تشکیل دومین دولت ششم (دومین دولت سازندگی) که برای اولین بار کاهش مشارکت سیاسی و کاهش آرای رئیس جمهور در آن دوره اتفاق افتاد، نگران حق الناس بودن آرای مردم و کسانی که به دلیل عملکرد ناصواب شما با صندوق های رأی (و نه با نظام اسلامی) قهر کردند نبودید، بلکه بر خلاف آن، مخالف تبلیغ مشارکت حداکثری – که رهبر انقلاب مدافع و مروج آن بود - و معتقد به مدیریت انتخابات با مشارکت حداقلی بودید؟ چرا در انتخابات مجلس ششم این ادبیات از شما شنیده نشد وقتی که جماعت حامی امروز، آن روز حتی به جایگاه سی ام شما در نتیجه انتخابات تهران هم رحم نکردند و استعفایتان را غیرقابل قبول دانستند و گفتند هاشمی باید داخل مجلس شود و بر کرسی نمایندگی بنشیند و دلایل استعفایش را بگوید تا ما نظر دهیم، و خوب می دانید که این ادبیات دیروز حامیان امروزتان، یعنی تا هاشمی را له نکنیم، رهایش نمی کنیم. چرا آن روز نگران نظارت شورای نگهبان نبودید و اعتراضی نداشتید؟



جناب آقایان هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی!



وقتی شما در باره یک جمله رهبری مبنی بر حق الناس بودن آرای مردم – که البته سخنی با سابقه گفتار و رفتار از طرف ایشان است – بارها و بارها مانور می دهید اما درباره دیگر جملات رهبری معظم انقلاب مانند آنچه یادآور شدم، لب فرو می بندید، توقع دارید مردم درباره قصد و نیت شما از تمسک به تنها یک سخن رهبر انقلاب چه تصوری کنند؟ حق بدهید برای مردم این دوگانگی سئوال باشد.



آیا رهبر انقلاب نفرمودند:



«ما برای این‌که به طور کلی از سلامت نظام مطمئن باشیم، مهمترین و رساترین و فعالترین و مؤثرترین مجموعه‌ ما همین شورای نگهبان است. در قانون اساسی ما، شورای نگهبان حتّی نقشی مهمتر از (شورای) طراز اولی که در صدر مشروطیت گذاشته شد، دارد... هرکس که این موقعیت را برای شورای نگهبان نپسندد و با آن معارضه و مقابله بکند، آگاهانه و یا ناآگاهانه در همان خطی قرار گرفته که یک روز قبل از رضاخان و در زمان رضاخان، در راه حذف آن طراز اول اقداماتی انجام گرفت و نتایجی به بار آورد. شورای نگهبان در حرف و اقدام و کار خودش، امین و مؤتمن است و همه موظفند که به چشم امین به آن نگاه کنند... هیچ کس نباید به خود اجازه بدهد نسبت به موقعیت و مقام شامخ معنوی و قانونی شورای نگهبان هتکی انجام دهد و یا به آن خدشه ای وارد کند.» (۲/۱۲/۷۰)



«آنهایی که قلمی به دستشان هست، تریبونی در اختیارشان هست، بفهمند که اعتراض کردن، بی‌احترامی کردن و هتک حرمت شورای نگهبان، خطای کوچکی نیست. قابل قبول و قابل تحمّل نیست.» (۱۴/۱۱/۷۴)



«در پاسخ به سئوال دانشجویان مبنی بر اینکه محروم شدن شهروندان از حق طبیعی انتخاب شدن بوسیله نظارت استصوابی، باعث بی اعتمادی مردم به پایه های نظام نمی شود؟ رهبر انقلاب: نه نمی شود، چون نظارت استصوابی یک قانون و متکی به قانون اساسی است و در قانون عادی هم تایید شده است ... این برای آن است که یک آدم ناباب، یک آدم مضر و یک آدم بد به این مراکز حساس وارد نشود.» (۱/۹/۷۸)



«الان می بینید که به شورای نگهبان هم خیلی حمله می شود. این بحث «نظارت استصوابی» و این چیزهایی که باز هم رویش جنجال می کنند، از آن جنجال های بسیار بی مبنا و بی ریشه‌ای است که هدفش تضعیف شورای نگهبان و در واقع نفوذ دادن عناصر مخالف با اسلام و مخالف با امام و مخالف با نظام جمهوری اسلامی در ارکان قانونگذاری است. مانعشان شورای نگهبان است. فکر می کنند همان بلایی که یک روز سر آن هیأت علمای طراز اوّل آوردند، به این وسیله می توانند بر سر شورای نگهبان هم بیاورند، که البته نخواهند توانست و مطمئنّاً چنین چیزی تحقّق پیدا نخواهد کرد.» (۲۸/۲/۷۸)



«حقّ مردم است که شورای نگهبان نگذارد بدخواهان این ملت به قوّه مقنّنه راه پیدا کنند. شورای نگهبان باید حقّ مردم را ادا کند و مانع شود از این‌که بدخواهان این ملت، بدخواهان این انقلاب، بدخواهان امام، وارد قوّه مقنّنه کشور امام شوند.» (۱۳/۱۱/۷۸)



«این‌ نهاد بر اساس‌ قانون‌، موظف‌ است‌ از ورود ناخالصی ها به‌ ارکان‌ نظام‌، جلوگیری‌ کند و اگر شورای‌ نگهبان‌ این‌ وظیفه‌ را بر عهده‌ نداشت‌، یقینا نظام‌ دچار مشکلات‌ فراوان‌ می‌شد، البته‌ ممکن‌ است‌ در این‌ روند اشتباهی‌ هم‌ رخ‌ دهد، اما نباید با تبلیغات‌ سیاسی‌، کلیت‌ این‌ نهاد عظیم‌ و وظیفه‌ قانونی‌ آن‌ را در تعیین‌ صلاحیت ها زیر سؤال‌ برد.» (۲۸/۲/۷۹)



«چرا بعضی از جریان هائی که دل خوشی با نظام اسلامی ندارند، اینقدر به این کار (تشخیص صلاحیت ها بوسیله شورای نگهبان) حمله می کنند، هجوم می برند و علیه آن تبلیغات می کنند. دستگاه‌های تبلیغاتی بیگانه هم که کارشان همین است. همیشه و به خصوص در وقتی که انتخاباتی وجود دارد، یکی از حرف های دائم‌التکرار اینها همین مسئله‌ نظارت و شورای نگهبان و رد صلاحیت و اینهاست.» (۲۰/۴/۸۶)



«اگر نظارت شورای نگهبان نباشد، و اگر تأیید صحت انتخابات‌ به وسیله‌ شورای نگهبان انجام نگیرد، اصل این انتخابات‌ زیر سؤال خواهد رفت و اعتبار خود را از دست خواهد داد؛ چه انتخابات‌ مجلس، چه انتخابات‌ خبرگان، چه انتخابات‌ ریاست جمهوری و هر انتخاباتی که نظارت آن بر عهده‌ شورای نگهبان است. این وظایفِ یکی از دیگری مهم‌تر، همه بر دوش شورای نگهبان گذاشته شده است.» (۲۰/۴/۸۶)



«شکی نیست که شورای نگهبان وظائفی قانونی دارد. به این وظائف مصرّح در قانون اساسی - که نظارت بر انتخابات و تشخیص صلاحیت ها و این چیزهاست - باید تعرض نشود.» (۶/۱۲/۸۸)



آقایان محترم!



«آرای مردم حق الناس است» این تنها جمله رهبر انقلاب نیست که شما دلواپس آن شده اید، اگر رهبری برایتان شاخص است، آنچه برشمردیم، همه مواضع حکیمانه و مبتنی بر قانون رهبری انقلاب در خصوص حق الناس بودن آرای مردم ونظارت بر انتخابات است که البته با مواضع امام دل ها خمینی کبیر(ره) درباره شورای نگهبان نیز تطبیق کامل دارد. چرا طوری رفتار می کنید تا متهم به استفاده ابزاری از بیانات مقام معظم رهبری و عدم اعتقاد قلبی به آن شوید؟



شما بهتر از بنده به یاد دارید که در سال ۶۳ وقتی به دلیل ابطال نتایج اعلام شده انتخابات توسط وزارت کشور وقت در ۱۳ حوزه انتخابیه، عده ای بر شورای نگهبان تاختند، امام راحل(ره) طی پیامی فرمودند:



«بسم‌الله الرحمن الرحیم، چنانچه مشاهده می‌شود پس از انتخابات مرحله‌ اول از دوره‌ دوم مجلس شورای اسلامی، افرادی که نظریه شورای محترم نگهبان در ابطال یا تأیید بعضی حوزه‌ها موافق میل‌شان نبوده است، دست به شایعه‌افکنی زده و اعضای محترم شورای نگهبان (ایدهم الله تعالی) را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند، تضعیف و یا خدای ناکرده توهین می‌نمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده‌اند... من به این آقایان هشدار می‌دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می‌شود و در آخر، رژیمی را ساقط می‌نماید... امید آن دارم که این نحو امور تکرار نشود و به شورای نگهبان تذکر می‌دهم که در کار خود استوار باشید و با قاطعیت و دقت عمل کنید و به خدای متعال اتکال کنید. از خداوند تعالی عنایت و رحمت برای ملت عزیز را خواستارم.»



آقای هاشمی، شما پیش از این بعد از رد صلاحیت تان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ گفته بودید: «نباید اجازه داد مقابل رهبری طغیانی صورت پذیرد و همه باید به قانون تمکین کنند.» و آقای روحانی، شما نیز در روزهای اخیر گفته اید: «هیچ کس از این کلام که باید به قانون عمل شود نباید ناراحت شود. هیچ کس و هیچ نهادی در ایران بالاتر از قانون وجود ندارد.»



بسم الله، علاوه بر بیانات رهبر انقلاب و حضرت امام(ره)، نص صریح قانون اساسی در اصول ۹۸ و ۹۹ و نص صریح قوانین شورای انقلاب (مصوب ۳/۷/۱۳۵۹) و قوانین مجلس شورای اسلامی (مصوب ۹/۱۲/۱۳۶۲ و ۵/۹/۱۳۶۵و ۷/۹/۱۳۷۸) تکلیف را مشخص کرده است. این نصوص حکایت از عقلانی و قانونی بودن نظارت عام و فراگیر شورای نگهبان می کند.



لطفا مراقب باشید تا اطرافیان حزبی شما به اسم حضرات، علیه قانون و مواضع صریح رهبری طغیان نکنند. هر عاقلی از تهاجم ها به شورای نگهبان، مهمترین رکن اسلامیت نظام آن هم در آستانه انتخابات مجلس دهم، بوی فتنه استشمام می کند؛ مراقب باشید تا مثل سال ۸۸ فتنه گران زیر عبایی جا خوش نکرده باشند! /مشرق

 

دبیر کل حزب اتحاد ملت ایران بازداشت شد


عضو حزب منحله مشارکت به دلیل اصرار بر تخلفات قبلی و اقدامات فتنه‌گرانه، بازداشت شد.

به گزارش خبرنگار مشرق، علی شکوری راد محکوم فتنه ۸۸ توسط مراجع قضایی بازداشت شد.
مرجع قضایی علت بازداشت وی را اصرار بر تخلفات قبلی و اقدامات فتنه‌گرانه اعلام کرده است، شکوری‌راد عضو حزب منحله مشارکت، نماینده مجلس ششم و یکی از متحصنین آن دوره مجلس و حامی یکی از سران فتنه در حوادث سال ۸۸ است.
وی به اتهام مسایل امنیتی در ۲۰ مهرماه ۱۳۸۹ بازداشت شد، وی پیش از این اعلام کرده بود که جرمی به نام فتنه نداریم.

گفتنی ست وی در اولین کنگره ی حزب اتحاد ملت ایران که مرداد 94 در سالن اجلاس سران برگزار شد، به عنوان دبیرکل این حزب انتخاب شد. سخنگوی وزارت کشور امروز اعلام کرد که این حزب پروانه فعالیت نداشته و نتیجه ی استعلام اعضای شورای مرکزی آن هنوز اعلام نشده است.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۲  الف

امضای اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران پای برجام+عکس

ارسال به دوستان
امضای اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران پای برجام+عکس

علی رغم اظهار نظر رئیس جمهور درباره عدم امضای توافق توسط ایران، اسناد منتشر شده حاکی از امضای مسئولان ایرانی پای توافق هسته‌ای است.

خبرگزاری فارس: امضای اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران پای برجام+عکس

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از جهان نیوز، در کنفرانس خبری رئیس جمهور یکی از خبرنگاران از رئیس جمهور در رابطه با ارسال برجام به مجلس پرسید و گفت: «آیا این انتظار قانونی وجود نداشت که براساس اصول 77 و 125 قانون اساسی که از نظر قانون در خصوص تعهدات و معاهده‌های خارجی کاملاً‌روشن است دولت به وظیفه خود در این زمینه عمل کند و بررسی برجام را به عنوان یک لایحه به مجلس بفرستد؟»

رئیس جمهور در پاسخ به این سوال مدعی شد که توافقی امضا نشده و گفت: طبق قانون اساسی و براساس اصل 77 و 125 که در واقع این اصل بیشتر بند 77 آن را بیشتر تبیین می‌کند، در اصل 25 قانون می‌گوید وقتی یک توافقنامه و معاهده‌ای را رئیس‌جمهور یا نماینده رئیس‌جمهور امضاء می‌کند باید آن را برای تصویب به مجلس فرستاد. ما چیزی را امضاء نکردیم نه تنها رئیس‌جمهور بلکه نماینده رئیس‌جمهور هم چیزی را امضاء نکرده است.» اما برخی اسناد حاکی از امضای برجام توسط مسئولین ایرانی است.

اما در همان ایام اعلام توافق هسته ای صفحه رسمی وزارت خارجه آلمان برای اولین بار تصویر برجام را منتشر کرد. تصویری که نشان می دهد برجام توسط مسئولین کشورهای مختلف از جمله ایران امضا شده است.

صفحه رسمی وزارت خارجه آلمان در توئیتر برای اولین بار تصویر برجام را به همراه امضای اعضای تیم های مذاکره کننده ایرانی و خارجی منتشر کرد

 

همین تصویر را معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست در صفحه توئیتر خود نیز منتشر کرد.

 

تصویر امضاها زیر برجام در صفحه توئیتر معصومه ابتکار

 

در تصویر زیر می توانید به ترتیب امضای عباس عراقچی، جواد ظریف و علی اکبر صالحی را مشاهده کنید.

 

به ترتیب امضای عباس عراقچی، جواد ظریف و علی اکبر صالحی

 

 

امام خمینی(ره): امروز چه وقت تعطیل مجلس است؟!

امام خمینی(ره): امروز چه وقت تعطیل مجلس است؟!
دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۴۰
مرجع : روزنامه کیهان
۳۳ سال پیش در چنین روزی حضرت امام راحل به نمایندگان مجلس که قصد سفر حج داشتند، نهیب زدند که در چنین شرایط حساسی وقت تعطیل کردن مجلس نیست. رهنمودی که می تواند مخاطب آن نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی نیز باشند.
امام خمینی(ره): امروز چه وقت تعطیل مجلس است؟!
به گزارش افکارخبر، تیرماه سال جاری بین ۱+۵ و دولت توافقی حاصل شد که به تعبیری می تواند مهم‌ترین موضوع تاریخ معاصر کشور ما قلمداد شود، چرا که سرنوشت برخی از مسائل مهم کشور در حال و آینده منوط به مفاد و بندهایی است که در برجام ذکر آن رفته و از سوی دیگر با وجودی که کنگره آمریکا در ماه های گذشته برای بررسی این متن به دست آمده نهایت تلاش و کوشش را انجام می‌دهد و اوباما در تلاش است که نمایندگان آمریکا را برای تصویب برجام قانع کند، مجلس شورای اسلامی با نهایت تاسف در سه ماه گذشته بارها به مدت طولانی و به عناوین مختلف از جمله تعطیلی تابستانی نمایندگان و نیز سرکشی به حوزه‌های انتخابیه تعطیل شده است!

نمایندگان در اظهارات خود با اذعان بر این نکته که وظیفه مجلس در بررسی برجام بسیار سنگین و غیرقابل اغماض است اظهار داشته اند که قوانین داخلی مجلس به آنها اجازه می‌دهد که پس از سه هفته کاری برای سرکشی به حوزه‌های انتخابیه رفته و تعطیلات تابستانی نیز در این آئین‌نامه پیش‌بینی شده است .

هفته گذشته بود که بیش از ۵۰ نماینده از هیئت رئیسه مجلس درخواست کردند با تغییر در زمان تعطیلات تابستانی، فرصت رسیدگی به برجام را از بهارستان نگیرند اما هیئت رئیسه با این قضیه مخالفت کرد و مجلس عملا تا پایان شهریورماه جلسه‌ای نخواهد داشت. این تعطیلات طولانی در حالی است که دولت به ارائه برخی دلایل و توجیهات غیرقابل قبول تاکنون از ارائه لایحه برجام به مجلس خودداری کرده و معتقد است چیزی در مذاکرات هسته ای امضا نشده که نیاز به تصویب مجلس داشته باشد!

کیهان طی گزارش‌های متعددی نسبت به این قضیه واکنش نشان داده و اعلام کرده بود تعطیل کردن مجلس در این شرایط خطیر و حساس به مصلحت نیست و نهادی که به فرموده حضرت امام راحل در راس امور کشور است، باید توجه و زمان بیشتری را صرف رسیدگی به موضوع برجام کند. 

۳۳ سال پیش در چنین روزی، در حالی که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود، حضرت امام(ره) واکنش قابل تاملی نسبت به یک خبر نشان می‌دهند که می‌تواند برای امروز قابل توجه و تامل باشد. خبر آن روزها این بود؛ ۱۴۰ نماینده مجلس می‌خواهند به سفر حج بروند.

۹ شهریور ماه سال ۱۳۶۱ یعنی درست در چنین روزی که مصادف با ولادت با سعادت امام رضا (ع) بود، رئیس وقت مجلس (آقای هاشمی رفسنجانی) به همراه نمایندگان ملت، فرمانده سپاه(محسن رضایی)، وزیر امورخارجه(علی اکبر ولایتی)، سفرا و کارداران جمهوری اسلامی به حضور امام خمینی (ره) رسیدند تا از بیانات و رهنمودهای ایشان بهره‌مند شوند.

امام خمینی(ره) در این دیدار به نکته ای بسیار مهم که برای ایشان تاسف بار بود اشاره می‌کنند و می فرمایند: «الآن چند روز است که به من مکرر گفته شده است که دارد مملکت برای این توجهی که دارند به سفر حج ، فلج می‌شود. وکلای مجلس می‌خواهند همه مشرف شوند ؛ ۱۴۰ نفر یا بیشتر مشرف بشوند. البته عذر دارند، می‌گویند آقای هاشمی فرمودند که این تعطیلی آنهاست، لکن ما فکر این را بکنیم که ما امروز تعطیل داریم؟ ما امروز می‌توانیم در این وضعی که‌ کشور ما دارد، استفاده از تعطیل بکنیم؟ و شورای قضایی هم می‌گویند بسیاریشان می‌روند. شورای نگهبان هم، خوب، ایشان هم می‌روند و از سایر قشرها هم همین‌طور. اگر واجب باشد مکه، خوب، هیچ کس جلویش را نمی‌تواند بگیرد؛ باید هم بروند، اگر حج فریضه باشد، مگر اینکه یک فریضه بالاتر از آن باشد با حفظ ثغور اسلام که همه فرائض را کنار می‌گذارد... آیا الان صلاح می‌دانند آقایان که این مملکت را به حالت تعطیل درآورند؟ و خدای نخواسته یک وقت یک صدمه‌ای وارد بشود به کشورتان، علاوه بر یک نگرانی‌های دیگری که هست. در هر صورت، توجه به این بکنید که انگیزه ای که در قلب شما برای رفتن حج است، چه هست؟ این است که به ثواب عالی برسید؟ آن وقت ببینید اینکه به حج بروید یا ثواب اینکه برای مسلمین خدمت بکنید، کدام بیشتر است؟ برای حدود و ثغور اسلام خدمت بکنید، کدام بیشتر است؟»(جلد ۱۶ صحیفه امام(ره) صفحه ۴۶۴)

امروز نیز در وضعیتی مشابه ۳۳ سال پیش به سر می بریم؛ با این تفاوت که دیگر دشمن جرات دست درازی نظامی به سوی حدود و ثغور ایران اسلامی را ندارد چرا که نیروهای نظامی ایران بی هیچ تردیدی دست‌های دراز شده را قطع و متجاوز را پشیمان می کنند، ولی «خطر نفوذ» دشمن با سوء استفاده از «برجام» آن چنان که رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید کرده‌اند کمتر از خطر نظامی و حمله به حدود و ثغور کشور نیست . 

نمایندگان ملت در شرایطی که آمریکا به فکر نفوذ از طریق سوء استفاده از برجام است به تعطیلات رفته‌اند جا دارد سوالی که حضرت امام خمینی(ره) از نمایندگان مجلس اول پرسیدند را از نمایندگان مجلس نهم نیز پرسیده شود؛ «ما فکر این را بکنیم که ما امروز تعطیل داریم؟ ما امروز می‌توانیم در این وضعی که‌ کشور ما دارد، استفاده از تعطیل بکنیم؟»

محمدکاظم انبارلویی

ارسال به دوستان
سه نکته در باره مصاحبه رئیس جمهور

اگر «برجام» نه عهدنامه، نه مقاوله نامه،نه موافقت نامه، نه پیمان نامه و نه قرارداد دولت ایران با سایر دولت هاست، پس چیست؟ آیا اصل 125 قانون اساسی، نوعی از قرارداد یا مناسبات دولت ما با دیگر دولت ها را از قلم انداخته است؟

خبرگزاری فارس: سه نکته در باره مصاحبه رئیس جمهور

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس «محمدکاظم انبارلویی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «رسالت» نوشت:

1- مفهوم این حضور چیست؟ روسای جمهور در دولت های گذشته و نیز دولت فعلی، هر از چندی مصاحبه خبری گذاشته و می گذارند. در صف اول این نشست شماری از وزرا، معاونین رئیس جمهور یا مشاورین می نشینند و به این مصاحبه گوش می دهند و حتی روسای خبرگزاری ها و رسانه های مکتوب هم در این نشست حضور دارند. این حضور در مصاحبه شنبه گذشته رئیس جمهور، چشمگیر و پر رنگ تر بود. واقعاً معنای این حضور چیست؟ خبرنگاران سئوال می کنند، رئیس جمهور هم پاسخ می دهد. آنها می توانند بعد، از طریق رسانه ها در جریان این گفت و شنود قرار گیرند. جالب اینجاست که به علت ضیق وقت، حتی همه خبرنگاران هم امکان طرح پرسش پیدا نمی کنند. مثلاً وزیر صنعت، معدن و تجارت با آن همه مسئولیت سنگین اقتصادی بیاید دو ساعت در مصاحبه بنشیند، با محاسبه رفت و برگشت او به وزارتخانه، چه معنایی دارد؟ آیا او نباید این وقت خود را به کارهای مهم تری اختصاص دهد؟ همچنین است وزیر کار که باید دنبال ایجاد اشتغال باشد و رئیس کل بانک مرکزی و جمعی از مقامات بلندپایه که در صف اول نشست خبری حضور داشتند.2- اگر توافقی امضا نشده، پس این همه اقدامات چیست؟

رئیس جمهور محترم در برنامه مصاحبه با خبرنگاران فرمود: «چیزی امضا نکرده ایم که برای تصویب به مجلس بفرستیم»! اگر واقعاً چیزی امضا نکرده ایم پس اکسید کردن غنی سازی بیست درصد و انجام تعهداتی که در ژنو و لوزان و سپس وین داده ایم و مرتباً هم آژانس این اقدامات محدود کننده فعالیت های هسته ای ایران را گزارش و تایید می کند، بر چه اساسی صورت گرفته است؟ اگر توافق امضاء می شد چه می کردیم؟ البته توافقی امضا نشده است چون طرف آمریکایی تا کنون هیچ اقدامی در رفع تحریم ها و ختم برخوردهای خصومت آمیز انجام نداده و حتی مدام از تهدید نظامی حرف می زند و سایه شوم جنگ را روی مذاکرات حفظ کرده است. اما سئوال اینجاست؛ اگر توافقی نشده، پس چرا بر اساس همان گفتگوها دولت، روند پیشرفت های هسته ای و نیز غنی سازی اورانیوم بالای بیست درصد را متوقف کرده و آن را به 3/6 درصد فروکاهیده است؟ نکته دیگر آنکه اگر مجلس نتواند در مورد برجام که به تعبیر دولتی ها مهم ترین رویداد در تاریخ دیپلماسی ایران است، اظهار نظر کند، چگونه می تواند «در راس امور بودن» این نهاد مردمی را اثبات نماید؟ چه اصراری هست که مجلس در این امر مهم برکنار باشد؟ اگر «برجام» نه عهدنامه، نه مقاوله نامه،نه موافقت نامه، نه پیمان نامه و نه قرارداد دولت ایران با سایر دولت هاست، پس چیست؟ آیا اصل 125 قانون اساسی، نوعی از قرارداد یا مناسبات دولت ما با دیگر دولت ها را از قلم انداخته است؟ نکته مهم اینکه اگر چیزی را شما امضا نکرده اید، چرا در صف اول دفاع بی چون و چرا از «برجام» ایستاده اید؟

3- خصومت دائمی سران فتنه با مردم هم نباید دائمی باشد!

سایت ضد انقلابی کلمه با سه جمله به استقبال مصاحبه رئیس جمهور رفته است. کلمه از قول رئیس جمهور نوشت: 1- حصر نباید به مسئله دائم تبدیل شود 2- کسی از آن سود نمی برد 3- باید طبق قانون به این وضع خاتمه داد.

ظاهراً این حرف ها درست است و باید به آن عمل کرد. اما اگر خصومت سران فتنه با مردم، دائمی یا بهتر بگوییم مادام العمر باشد، چه باید کرد؟ آقای رئیس جمهور می گوید کسی از آن سود نمی برد. در حالی که رژیم صهیونیستی و آمریکا و انگلیس و ضد انقلاب ها بیشترین سود را از تداوم خصومت سران فتنه با نظام برده اند. می رسیم به نکته سوم؛ حال باید دید طبق قانون چگونه می شود به این وضع خاتمه داد؟ اگر قانونی وضع شود که وطن فروشی جرم نیست، اگر احکام مربوط به محاربه و بغی را از فقه برداریم، می شود راجع به رفع حصر، فکر و سپس اقدام کرد

گزارش تحلیلی فارس

ارسال به دوستان
آقای هاشمی! شما با «حق الناس» چه کردید؟

شک نباید کرد که اصرار بر همین رویه خطای آقای هاشمی در مواجهه با حق الناس، سنگ بنای فتنه بزرگ پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بود. گویی در این عرصه جدید، آقای هاشمی منتظر همان «انتقام» بود که چهار سال پیش وعده اش را داده بود.

خبرگزاری فارس: آقای هاشمی! شما با «حق الناس» چه کردید؟

خبرگزاری فارس - گروه دیدگاه: «حق الناس» مفهومی است که اخیراً به یکی از پربسامدترین کلیدواژه ها در مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی تبدیل شده است و تقریبا کمتر اظهارنظری از سوی ایشان است که در آن، پای این مفهوم به میان نیاید. پس از هر اعلام موضع نیز، رسانه های حامی آیت الله، همین واژه را به تیتر نخست خود تبدیل می کنند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت اما اصرار دارد که این واژه را از بیانات رهبرانقلاب در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وام گرفته است و البته بیراه نیز نمی گوید.

اگرچه با یک جستجوی ساده در مجموع بیانات رهبرانقلاب -  پیش و پس از انتخابات مختلف طی 25 سال اخیر- می توان به راحتی پی برد که مفهوم «حق الناس» اختراع گفتمانی جدیدی در لسان رهبری نیست و تواتر تاکیدات ایشان بر ضرورت «تلقی رای مردم به عنوان یک امانت» به گونه ای است که می توان از مجموع آنها یک «منشور جمهوریت» تدوین و ارائه کرد؛ اما طبیعتاً از دیگرسو، نمی توان آقای هاشمی رفسنجانی را به دلیل تاکید - هرچند دیرهنگام - بر یک مفهوم مطرح شده از سوی رهبر انقلاب، ملامت نمود. بسااینکه یکی از وظایف مهم پیشکسوتانی چون آیت الله هاشمی از نگاه مردم و بدنه اجتماعی انقلاب، امتداد بخشی به مفاهیم مطروحه و بسط گفتمان رهبری است.

هاشمی «حق الناس» را چگونه تفسیر می کند؟

در این میان اما، یک نکته مهم و اساسی، تفسیر و نوع پردازش آقای هاشمی از مفاهیم مطرح شده از جانب رهبر انقلاب و نیز کاربرد این مفاهیم در یک «زمینه سیاسی» خاص است. یک تحلیل محتوای ساده از آن دسته اظهارات آقای هاشمی که در آنها موضوع «حق الناس» را مطرح نموده، بیانگر آن است که وی این مفهوم را در چارچوب سیاسی خاصی ارائه می کند که بر اساس آن، عملاً رقبای سیاسی او متهم به عدم توجه به حق الناس می شوند.

 به عنوان مثال آقای هاشمی طی سخنانی در همایش جهان عاری از خشونت چنین می گوید: «دوستانی هستند که در برخی کارها دخالت و حق الناس را ضایع می کنند. این افراد تصور می کنند فکر و باند آنها حق دارند آرا و نظر مردم را نادیده بگیرند. این افراد خارج از محیط اسلامی و افکار امام (ره) و حکم اسلامی هستند و این تعدی به حقوق مردم و حق الناس است. حق الناس را حتی خود خداوند هم نمی تواند ببخشد و باید رضایت مردم را جلب کرد...این افراد باید بروند و فرد به فرد کشور را راضی کنند تا خدا نیز آنان را ببخشد.» ( خبرگزاری ایرنا 94/3/13)

یا در دیدار گروهی از فعالان حزبی و سیاسی با تاکید بر واژه حق الناس چنین اظهار نظر می کند:« معلوم نیست که چرا بعضی از مدعیان تندرو، به جای تبلیغ این جمله تاریخی، از تکرار آن نگرانند، در حالی که اگر این نکته در فرهنگ جامعه نهادینه شود، تبلیغات سوء دشمنان در خصوص انتخابات برای همیشه خنثی خواهد شد».(سایت شخصی هاشمی رفسنجانی 93/9/17)

چند روز پیش نیز آقای هاشمی در دیدار برگزیدگان استان خراسان رضوی تصریح کرد:« رهبری جامعه، رأی مردم را حق الناس خواندند و  نمی دانم  چرا رسانه ها به ویژه رسانه ملی این نکته ظریف را در جامعه بیشتر تبیین نکرده و آن را توضیح نمی دهند.» (سایت شخصی هاشمی 4/6/ 94)

با این تفاصیل، به نظر می رسد در حالی که رهبرانقلاب تاکید بر حق الناس را به عنوان یک توصیه عمومی و بدون اشاره به یک طیف یا جریان خاص سیاسی مطرح کرده اند، آیت الله هاشمی تلاش می کند تا با تعریف یک «غیریت سیاسی» و ایجاد شکافی گفتمانی، عدم رعایت حق الناس را به یک جریان خاص – رقبای سیاسی خود – نسبت داده و نیز این گونه بنمایاند که بر خلاف نظر رهبری، عده ای به طرح موضوع حق الناس تمایل ندارند.

علی القاعده مجال محدودی چون این گفتار، توان و حوصله سنجش دقیق این مدعای آقای هاشمی رفسنجانی را ندارد. و عالی القاعده، مطالعه تاریخ انتخابات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کارنامه روشنی از نوع نگاه  جریانات و طیف های گوناگون به مقوله حق الناس را نمایان و مشتاقان را در این خصوص اقناع می سازد.

متدولوژی بررسی کارنامه هاشمی در  موضوع حق الناس

 آنچه شاید در این گفتار مختصر بتوان گوشه ای از آن را آشکار ساخت، کارنامه خود آقای هاشمی در نحوه مواجهه با «حق الناس» است. گفتیم که آقای هاشمی این مفهوم را چنان تفسیر می کند که گویی رقبا و مخالفان سیاسی او هستند که بر ارابه ویرانگر تضییع حق الناس نشسته و نیز از تبیین و تکرار آن، هراس و واهمه دارند. اما سئوال این است که خود آقای هاشمی با حق الناس چه کرده  و چگونه با آن مواجه شده است؟ علی القاعده بهترین راه برای پاسخ به چنین سئوالی سنجش در ترازوی عمل است. اگر نماد «حق الناس» را در حوزه سیاسی همان گونه که آقای هاشمی تصویر می کند، انتخابات و صندوق رای تصویر کنیم، خود ایشان در مقابل رای مردم چگونه تمکین کرده است؟  آن گاه که مردم نظر و دیدگاه خود را در قالب برگه های رای به صندوق های اخذ آرا ریخته اند و همه ارکان اجرایی و نظارتی، سازوکار اخذ آرا را تایید نموده و نهایتاً رهبر معظم انقلاب انتخابات را تنفیذ کرده اند، آقای هاشمی چه واکنشی و چه مواجهه ای با این حق الناس آشکار و عیان داشته است؟  

از منظر قرابت زمانی شاید نخستین واکنش ذهنی به  نحوه مواجهه آیت الله هاشمی با حق الناس، یادآوری انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و حوادث و فتنه بعد از آن باشد. حوادثی که قطعاً آقای هاشمی و خانواده و فرزندان ایشان، نقشی تعیین کننده در آن داشتند و تحلیل آن فتنه پردامنه، بدون اشاره به نقش آقای هاشمی امکان پذیر نیست.

انتخابات سال 88 و حضور 40 میلیونی مردم پای صندوق های رای، به تعبیر مقام معظم رهبری« پتک جمهوریت» بر سر دشمنان نظام و ملت بود و شکوه حضور 85 درصدی، چشم جهانیان را خیره کرد اما با القای شبهه بی پایه تقلب، فرصت عظیم به یک آسیب و تهدید تبدیل گشت و فتنه ای پدیدار آمد که متاسفانه آقای هاشمی رفسنجانی نقشی بی بدیل در آن ایفا کرد. با این وجود، و به رغم سایه سنگین آیت الله هاشمی بر فتنه 88 در این بررسی از آن می گذریم بدین بهانه که وی در انتخابات ریاست جمهوری دهم مستقیماً در معرض رای مردم نبود و ماجرای فتنه غیر از آقای هاشمی، رئوس و سرجنبانان دیگری نیز داشت و نمی توان کل ماجرا را در ایشان خلاصه کرد.

اما اگر چهار سال به عقب برگردیم، انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 شاید ملاک و شاخص بهتری برای ارزیابی نوع برخورد آیت الله هاشمی رفسنجانی با مقوله حق الناس و رای مردم باشد. چرا که در این آزمون ملی، آقای هاشمی مستقیماً وارد صحنه رقابت و انتخابات شد و در معرض رای و داوری ملت قرار قرار گرفت .

«خاکریز آخر» چگونه ایجاد شد؟

در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آقای هاشمی رفسنجانی پس از یک دوره نسبتاً طولانی هروله بین آمدن و نیامدن، نهایتاً سدّ تردید را شکست و پای در میدان رقابت گذاشت. میدانی که به لحاظ ظاهری و با توجه به آرایش سیاسی موجود، چندان هم برای او ناهموار نبود. پس از افول جریان اصلاحات در انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم، بخش قابل توجهی از دیوانسالاران دولت خاتمی و حتی فعالان سیاسی حامی این دولت بدین نتیجه رسیده بودند که برای جلوگیری از سومین شکست، چاره ای جز سپرانداختن در برابر هاشمی و رفتن زیر چتر او – که در عهد مجلس ششم عالیجناب سرخ پوش لقبش دادند – ندارند و تداوم حضور آنها در بدنه اجرایی، صرفاً با استقرار هاشمی بر کرسی ریاست جمهوری امکان پذیر است. بر این اساس تعداد زیادی از وزیران و استانداران و مدیران ارشد و میانی دولت خاتمی وارد گردونه حمایت از هاشمی در انتخابات شدند. طیف رادیکال جریان اصلاح طلب – مجاهدین و مشارکت- نیز اگرچه در مرحله نخست انتخابات برای حفظ هویت، مصطفی معین را روانه میدان رقابت کرد اما چند صباح بعد، پدر معنوی این طیف یعنی بهزاد نبوی به صراحت اعلام کرد که «خاکریز آخر» ما در انتخابات، هاشمی بود.

جایگاه هاشمی رفسنجانی در بین لایه سیاسی جریان اصولگرا نیز چندان نامناسب نبود.اگرچه بدنه اجتماعی این جریان به شدت با رئیس جمهور دولت سازندگی زاویه داشت اما بخش هایی از احزاب و گروه های سیاسی این جریان به واسطه سوابق عاطفی و تشکیلاتی، در زمره حامیان ریاست جمهوری هاشمی قرار گرفتند.

در چنین شرایطی، هاشمی رفسنجانی با اطمینان و اعتمادی نسبتا بالا وارد عرصه انتخابات شد. مجری این انتخابات نیز دولت خاتمی بود که بر اساس آنچه گذشت، بخش قابل توجهی از استانداران و وزیران آن رسماً برای آقای هاشمی فعالیت انتخاباتی می کردند.پس جای هیچ احساس نگرانی و تشویشی نبود.

دولت خاتمی و سالم ترین انتخابات

 روز 27 خرداد 84 انتخابات با حضور 29/4 میلیون صاحب حق رای برگزار شد. نتیجه این انتخابات، موکول شدن تعیین رئیس جمهور به مرحله بعدی از میان آقایان هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد بود. هاشمی 6/2 میلیون و احمدی نژاد 5/7 میلیون رای به خود اختصاص داده و بقیه آرا نیز بین دیگر کاندیداها تقسیم شده بود.

در این میان مهدی کروبی که بر خلاف بسیاری پیش بینی ها رای قابل توجهی به خود اختصاص داده بود، بدون ارائه مستندات  قابل قبول، شبهاتی انتزاعی درباره ناسالم بودن انتخابات مطرح کرد که به دلیل فقدان مستندات، خواب سحرگاهی او به موضوعی طنزآلود در محافل تبدیل شد. طرفه این که برگزاری و اجرای انتخابات 27 خرداد بر عهده وزیر کشور دولت خاتمی یعنی حجت الاسلام موسوی لاری بود که از قضای روزگار، عضو فعال مجمع روحانیون مبارز یعنی همان تشکل اصلاح طلبی بود که مهدی کروبی دبیرکلی آن را بر عهده داشت و هیچ قابل تصور نبود که موسوی لاری، رفیق دیرینه و دبیرکل تشکل متبوع خود را با تقلب از صحنه به در کند!

بر همین پایه نیز بود که موسوی لاری در واکنش به اظهارات و شبهات مهدی کروبی، از مدیریت خود بر انتخابات 27 خرداد قاطعانه دفاع کرد و  طی مصاحبه ای گفت: « قطعاً انتخابات 27 خرداد از نظر شرایط اجرا یکی از بهترین انتخاباتی است که تاکنون در کشور برگزار شده است. این انتخابات از نظر آرامش و امنیت و همکاری بین نیروهای نظارتی و اجرایی در سطح خوبی برگزار شده به صورتی که حتی در مناطق مختلف شکایتی در خصوص برگزاری انتخابات مطرح نشد. اعتراضاتی که هم مطرح شود در مورد قبل از انتخابات و چگونگی و نحوه تبلیغات است.» (خبرگزاری فارس 84/4/3)

یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی نیز در واکنش به اعتراضات کروبی تصریح کرد:« آقای کروبی بالاخره رای نیاورده و حق دارد ناراحت باشد. فرمایشات آقای کروبی را بعداً پاسخ خواهیم داد. البته مستندات ایشان برای خودشان محترم است.» (خبرگزاری فارس 84/4/3)

 سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت نیز با رد ادعای مخدوش بودن انتخابات 27 خرداد با قطعیت اعلام کرد که در این مرحله‌ از انتخابات تخلفی صورت نگرفته و اگر هم بوده اندک بوده است به گونه‌ای که تاثیری بر نتیجه‌ آرا نداشته است.(خبرگزاری ایسنا 84/4/3)

مرحله دوم سالم تر از مرحله اول

اما مرحله دوم انتخابات به سرعت فرا می رسید. در میانه دو جمعه،  فضای دوقطبی بسیار سنگینی فراهم شده بود. در کنار تبلیغات سنگین و فراگیری که توسط جریان های سیاسی مختلف برای هاشمی رفسنجانی در سراسر کشور صورت می گرفت، حجم بالایی از تخریب علیه او نیز رقم خورد. اما بی اخلاقی ها فقط نصیب هاشمی نبود. رقیب او یعنی محمود احمدی نژاد نیز از جانب حامیان هاشمی در معرض تندترین و بی سابقه ترین تخریب ها قرار داشت. گروه های اصلاح طلب رسماً از احمدی نژاد به عنوان فاشیست، متحجر و... یاد کرده و کار بدانجا رسید که مرعشی نماینده آقای هاشمی در جریان یک مناظره تلویزیونی تصریح کرد که ریاست جمهوری به قیافه احمدی نژاد نمی خورد!

در چنین فضایی اگرچه بی اخلاقی و تخریب دوجانبه وجود داشت اما تقریبا هیچ حرفی از شبهه در سلامت انتخابات در میان نبود. شاید اگر دلهره ای هم وجود داشت، در وجود طیف رقیب آقای هاشمی رفسنجانی بود که به عینه می دیدند اعضای دولت مجری انتخابات، با صراحت از هاشمی حمایت نموده وبرای ریاست جمهوری او گریبان چاک می کردند. سرانجام روز سوم تیر فرا رسید و مرحله دوم انتخابات برگزار شد. انتخاباتی با حضور گسترده مردم و حاشیه هایی اندک به همراه تاکیدات پی در پی مسئولان دولتی بر روی خروجی خبرگزاری ها و صفحه تلویزیون که: همه چیز به خوبی و سلامت پیش می رود.

یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی در روز سوم تیر، روند اخذ رای در سراسر کشور را این گونه تشریح کرد:« تاکنون در سراسر کشور هیچ حادثه‌ منفی و بدی گزارش نشده و امنیت و آرامش کامل در همه شعب اخذ رای برقرار است... پیش‌بینی من افزایش مشارکت بیشتر نسبت به مرحله اول به ویژه در شهر تهران است...تمامی تدابیر لازم برای برگزاری یک انتخابات خوب و مطمئن فراهم شده و ساز و کار لازم برای حفظ آراء مردم پیش بینی شده است... مردم نباید به شایعات توجه کنند. هیچ کس امکان تاثیر گذاری در صندوق های رای ندارد.»(خبرگزاری فارس 84/4/3)

سید محمد خاتمی رئیس جمهور نیز با تشریح فرآیند انتخابات مرحله اول و دوم تصریح کرد: « از نظر رأی‌گیری، از نظر رأی خواندن و انداختن رأی به صندوق به لطف خداوند سالم‌ترین انتخابات را برگزار کردیم و الآن هم به لطف ملت شریف ایران عرض می‌کنم که ما سلامت انتخابات را تضمین و اگر مواردی در روند انتخابات تخلفی وجود داشته باشد از طریق قانونی اعلام می‌کنیم. پس انتخابات، انتخابات سالمی است... از نظر برگزاری انتخابات با وجود ناظران، مجریان و نمایندگان نامزدها در جریان رأی‌گیری و رأی‌شماری به لطف خدا تخلفی در این زمینه نخواهد بود و انتخابات سالم خواهد بود.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/3). 

 شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی هم پس از انداختن رای به صندوق، در مصاحبه با خبرنگاران چنین گفت:« به لطف خداوند مرحله اول انتخابات خیلی خوب گذشت و بر اساس اطلاعاتی که از سراسر کشور می‌رسد آمادگی مردم برای دور دوم هم مطلوب به نظر می‌رسد. البته برخی فکر می کنند که به نسبت دور پیش بهتر است و برخی فکر می‌کنند همانطور است ولی به هرحال اگر حضور چشمگیری این دوره هم شکل گیرد باعث افتخار خواهد بود.»(خبرگزاری فارس84/4/3)

هاشمی حتی تبلیغات مرحله دوم را نسبت به مرحله اول سالم تر دانست و تصریح کرد:« تبلیغات این بار به نسبت دوره قبل سالمتر برگزار شد و آمار و نظرسنجی‌ها می‌گوید که رقابت فشرده است ولی یک مقدار من جلوتر هستم.»(همان)

هاشمی در خصوص تضمین سلامت انتخابات هم گفت: «من در این دوره با استفاده از تجربه مرحله اول با وزارت کشور، ریاست جمهوری و شورای نگهبان مذاکراتی داشته‌ام و فکر می کنم ضعف های آن دوره تا حدودی برطرف شده و انتخابات این دوره سالمتر برگزار شود. »(همان)

انتخابات سوم تیر سرانجام به پایان رسید و فرجام آن رویارویی سنگین و نفس گیر که صفحه جدیدی از سیاست در جمهوری اسلامی ایران را رقم زد، پیروزی محمود احمدی نژاد با کسب 17/2 میلیون رای از مجموع 27/9 میلیون رای اخذ شده بود. هاشمی رفسنجانی هم در این رقابت نفس گیر با شکست از رقیب جوان و تازه نفس، توانست تنها رای حدود 10 میلیون نفر را به خود جلب کند.

پذیرش بی شبهه شکست در اردوگاه اصلاحات

تفاوت آرا فاحش بود: بیش از 7 میلیون رای. بر همین اساس بود که رئیس جمهور وقت یعنی سید محمد خاتمی به عنوان برگزار کننده انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، بی هیچ تردیدی در ماهیت انتخابات، طی پیامی ضمن تشکر از مردم به خاطر حضور گسترده پای صندوق های رای، به رئیس جمهور منتخب نیز تبریک گفت و تصریح نمود:  «من این حضور را به ملت شریف ایران تبریک می‌گویم و هم‌چنین به رییس‌جمهوری منتخب محترم که افتخار کسب اعتماد مردم را به دست آورده است و امروز بار سنگین پاسخگویی به مطالبات برحق ملت و پاسداری از دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی، یعنی نهادینه کردن مردم‌سالاری دینی را بر دوش دارد.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

شاید خاتمی از پس پرده و امکان تلاش برخی برای عدم تمکین به نتایج انتخابات خبری داشت که در پیام خود  هشدار داد: «امروز همه‌ ما صرف نظر از نتیجه‌ انتخابات باید بر آن‌چه در ایران تجربه می‌شود احترام بگذاریم. مردم با ملاک‌های مختلف برای برآوردن خواسته‌هایی که دارند انتخاب می‌کنند. این طبع دموکراسی است و خواهد بود. مهم آن است که بتوانیم موقعیت‌های آزاد را برای انتخاب فراهم کنیم و نیز قدر مردم بزرگواری که صاحب اصلی انقلاب و کشورند را بدانیم.»(همان)

رسانه های اصلاح طلب نیز با پذیرش شکست، بلافاصله از نامه ای خبر دادند که «عباس عبدی» پیش از این برای هاشمی فرستاده و شکست اور ا پیش بینی کرده بود: « عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی، در تحلیلی برای ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشاپیش شکست او را در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران هشدار داده بود. .. عبدی، در این نامه که ظاهراً در تاریخ 30 خرداد، سه روز قبل از دور دوم انتخابات به یکی از نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی فرستاده، خواستار کناره گیری او به نفع مهدی کروبی شده بود زیرا عقیده داشت که آقای کروبی، شانس بیشتری برای پیروزی بر نامزد محافظه کاران دارد.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

بهزاد نبوی پدر معنوی طیف رادیکال اصلاح طلب که هاشمی را خاکریز آخر جریان متبوع خود می دانست، چندی پس از انتخابات  سوم تیر در تحلیل این انتخابات، بی هیچ خدشه ای درباره نتیجه آن، چنین می گوید: « ... دوپینگ پیروزی مرحله‌ اول نمی‌توانست رأی 5 میلیونی را به 17 میلیون برساند. بلکه در مرحله‌ دوم در میان مردم ناامید از اصلاحات این تصور ایجاد شد که کسی از جنس خودشان آمده است و این فرد تبدیل به نماد مظلومیت شد که همه علیه او برخاسته‌اند. ...این احساس در میان مردم محروم ایجاد شد که این همان است که ما به دنبال او می گشتیم و طرف مقابل هم به نماد مدیریت 27 ساله‌ کشور تبدیل شد که حق مردم را خورده و نگذاشته درآمد نفت، سفره‌ها را رنگین کند.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

سازمان مجاهدین انقلاب، قوه تئوریک جریان اصلاحات نیز در بیانیه تحلیلی خود پیرامون انتخابات سوم تیر این گونه نوشت:« بخش قابل توجهی از جامعه از میان دو کاندیدای مرحله دوم آقای هاشمی رفسنجانی را نماد حاکمیت یافتند و آقای احمدی‌نژاد را نماد تغییر و از جنسی متفاوت با حاکمیت تلقی کردند. از این رو سخاوتمندانه رای خود را به نفع کسی به صندوق ریختند که به نظر ایشان مخالف وضع حاکم و نارسایی‌های آن است.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

همان گونه که ملاحظه می شود حتی رادیکال ترین لایه های جریان اصلاح طلب و موتلفین آقای هاشمی رفسنجانی، شبهه و خدشه ای در نتیجه انتخابات نداشتند. چون دولت مستقر و برگزار کننده انتخابات، عملاً حامی هاشمی بود و عقلاً و منطقاً قابل قبول نبود که چنین دولتی به ضرر خودش و به نفع رقیب تقلب انتخاباتی کند.

هاشمی، حواله به دادگاه الهی و و روز انتقام

اما نحوه مواجهه آقای هاشمی رفسنجانی با این حماسه بزرگ و باشکوه چه بود؟ او در حالی که هدف از کاندیداتوری خود را  تحقق اهدافی چون حضور حداکثری مردم در انتخابات و انتخاب رئیس جمهوری با رای بالا ذکر کرده بود، بدترین مواجهه را با حماسه بزرگ انتخابات سوم تیر 84 داشت. گویی نتیجه انتخابات چنان برای آقای هاشمی تلخ و گزنده بود که برای نخستین بار، باب ناشایست خدشه در سلامت انتخابات را بدون طی روال قانونی باب کرد.

هاشمی رفسنجانی برخلاف رویه و عرف جاری و برای نخستین بار به رئیس جمهور منتخب ملت تبریک نگفت و تنها ابراز امیدواری کرد که  او از عهده مسئولیت عظیم برآید!

وی در بیانیه ای که به مناسبت انتخابات صادر کرد، با زیر سئوال بردن روال قانونی،شکایت از داوران انتخابات را به دادگاه الهی  حواله کرد و البته خود در مقام قاضی این دادگاه، برای داوران انتخابات، «انتقام الهی» نیز وعده داد. هاشمی چنین نوشت: « بنا ندارم که در مورد انتخابات، شکایت به داورانی که نشان دادند نمی‌خواهند یا نمی‌توانند کاری بکنند ببرم و شکایت خود را فقط همانند مورد قبل در دادگاه عدل الهی مطرح می‌کنم، خدایی که باتوکل بر او و برای جلب رضایتش به صحنه آمدم و با او معامله کردم و می‌دانم در انتقام الهی اگر کسی معاقب شود قطعا مردم، انقلاب اسلامی و ایران نخواهند بود و فقط مجرمان واقعی مجازات می‌شوند.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/4)

این نوع مواجهه، فی الواقع عدم تمکین به نتیجه انتخابات بود.هاشمی رفسنجانی در بیانیه خود، هدف از حضورش در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهم را خنثی کردن اهداف سه گانه دشمن اعلام کرد اما همان دشمنان و رسانه های وابسته به آنها، با دستاویز قرار دادن بیانیه آقای هاشمی، تا مدت ها حجم سنگینی از هجمه و تخریب را متوجه جمهوری اسلامی نموده و با استناد به این بیانه، انتخابات باشکوهی را که در دو مرحله آن نزدیک به 57 میلیون رای به صندوق ها ریخته شد، خدشه دار کردند.

البته سبک تنظیم بیانیه کذایی آقای هاشمی به گونه ای است که در تلقی نخست، سویه اصلی اعتراض او متوجه تخریب ها به نظر می رسد اما نکته اینجاست که خود او در اظهارات روز رای گیری سوم تیر، به صراحت تاکید می کند که در مرحله دوم، تبلیغات سالمتراز مرحله اول بوده است. فلذا کاملاً واضح است که موضوع تبلیغات و تخریب دستاویزی برای خدشه وارد کردن به اصل انتخابات است.

هر چه خواستند توی صندوق ریختند!

چندین سال بعد، هاشمی رفسنجانی طی سخنانی در جمع یک گروه سیاسی اصلاح طلب ضمن بازخوانی انتخابات سال ریاست جمهوری سال 84 از منظر خود، صراحتاً ادعای تقلب در آن انتخابات را مطرح  و استانداران دولت خاتمی را متهم کرد که انتخابات را رها نموده و طرف مقابل هر چه خواسته است در صندوق ها ریخته است! هاشمی با گلایه شدید از اصلاح طلبان، حتی تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب(معین و مهرعلیزاده) را توطئه علیه خود تلقی کرده و چنین می گوید:

« امّا در انتخابات 84 چه اتفاقی افتاد؟ برگزار کننده انتخابات دولت اصلاحات بود، استاندارها هم همه اصلاح طلب بودند، عده ای آمدند و خواهش می کردند از من که بیا ، نیایید بعد از ما  اوضاع یک جور دیگری می شود. ولی من واقعاً نمی خواستم بیایم. تا فهمیدند من ممکن است بیایم آنها لشگر کشی کردند ... کاری که اتفاق افتاد همان اشتباه اصلاح طلبان بود دوباره. نفهمیدند که بعد از اینکه افرادی رد صلاحیت شدند چطور اینها را برگرداندند. برای چی برگرداندند؟ موقعی بود که فهمیدند من می آیم. یعنی وقتی فهمیدند من می آیم می دانستند رای خیلی بالاست. گفتند تفرقه بیندازیم. آنها از خدا خواسته گفتنند ما که مایوس بودیم یک راهی پیدا شد و آن جوری شد. حتی مرحله دوم، استاندارها که به کلی ول کردند، اصلا کاری نداشتند به انتخابات، هرچی خواستند توی صندوق ریختند و هر چی هم خواستند خواندند، کار دیگری نداشتند.» ( سخنرانی در جمع حزب اراده ملت92/12/4)

بدین ترتیب، هاشمی رفسنجانی مدعی است در انتخاباتی که دولت اصلاح طلب و استاندارانی که حامی خود او بوده اند (و برای حضورش در انتخابات از وی دعوت کرده اند!) عملا بسترساز تقلب انتخاباتی علیه وی شده اند.

این نمونه عینی مواجهه آقای هاشمی رفسنجانی با «حق الناس» است. حق الناسی که حتی تندترین جریانات موتلف هاشمی و مخالف رقیب وی، بدان معترف بوده و در آن شک و شبهه ای وارد نکردند و دولتی که اتفاقاً حامی ریاست جمهوری آقای هاشمی بود، بر پاسداری کامل از این حق الناس اصرار داشت و تا به امروز نیز آن دولتمردان تاکید دارند که سالمترین انتخابات را برگزار کرده اند.

شک نباید کرد که اصرار بر همین رویه خطای آقای هاشمی در مواجهه با حق الناس، سنگ بنای فتنه بزرگ پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بود. گویی در این عرصه جدید، آقای هاشمی منتظر همان «انتقام» بود که چهار سال پیش وعده اش را داده بود. برخی منسوبین به ایشان از مدت ها قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم بر آتش عدم سلامت انتخابات دمیدند و روز انتخابات 22 خرداد، همسر ایشان صراحتاً اعلام کرد اگر یک کاندیدای خاص رای نیاورد، تقلب شده و مردم باید به خیابان ها بریزند. و همین گونه نیز شد و گذشت آنچه گذشت!

حق الناس یعنی دفاع از جمهوریت در برابر فتنه اشرافیت

حقیقت این است که احترام و اعتقاد به حق الناس یک شعار و لقلقه زبان نیست. یک باور و اعتقاد است. حتی غربی ها در تبیین دمکراسی مورد نظر خود تاکید دارند که دمکراسی توسط افراد دمکرات قابل پیاده شدن است و افراد باید روحیه دمکرات منشانه را نخست در خود تقویت کنند تا بتوانند دمکراسی را در جامعه بگسترانند.

نمی توان شعار حق الناس داد اما در سربزنگاه های حساس، این مفهوم را پیش پای خواسته های خود قربانی کرد. نمی توان شعار مردمسالاری داد اما رای و خواسته مردم را آنگاه که به سمت و سوی ما نبود، نپذیرفت و به سینه دیوار زد.

نمی توان انتخابات را هر گاه به نفع ما نبود- ولو با تایید مردم و مجری و ناظر – مخدوش و ملکوک کرد و زیر بار نتایج آن نرفت و یا حداکثر پوپولیستی و عوام فریبی دانست و هرگاه به نفع ما بود مظهر دمکراسی و بلوغ ملی و «آگاهی ناگهانی» مردم خواند!

حق الناس یک مفهوم والاست و رهبرمعظم انقلاب با دقت و عنایت تام و تمام آن را مطرح کرده و می کنند.همان گونه که مفهوم والای «مردمسالاری دینی» را ابداع و تبیین کرده اند به گونه ای که این مفهوم، به الگویی تمام عیار برای مردم منطقه و رقیبی توفنده برای لیبرال دمکراسی تبدیل شده است.

مفهوم حق الناس باید تبیین شود اما نه تفسیر به رای، آن هم از ناحیه ای که خود در مواجهه با مصداق عینی این مفهوم، شدیداً دچار لکنت است و کارنامه ای پرانتقاد دارد. تبیین حق الناس، مسیری است که نظام اسلامی برای دفاع از جمهوریت نظام در برابر فتنه اشرافیت در سال 88 پیمود و به رغم همه مرارت ها و قصور و تقصیر خواص فاقد بصیرت، سنگین ترین هزینه ها را داد تا «حق الناس» زیر پای عمله اشرافیت مدرن پایمال نشود.

گزارش تحلیلی فارس

ارسال به دوستان
آقای هاشمی! شما با «حق الناس» چه کردید؟

شک نباید کرد که اصرار بر همین رویه خطای آقای هاشمی در مواجهه با حق الناس، سنگ بنای فتنه بزرگ پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بود. گویی در این عرصه جدید، آقای هاشمی منتظر همان «انتقام» بود که چهار سال پیش وعده اش را داده بود.

خبرگزاری فارس: آقای هاشمی! شما با «حق الناس» چه کردید؟

خبرگزاری فارس - گروه دیدگاه: «حق الناس» مفهومی است که اخیراً به یکی از پربسامدترین کلیدواژه ها در مواضع آیت الله هاشمی رفسنجانی تبدیل شده است و تقریبا کمتر اظهارنظری از سوی ایشان است که در آن، پای این مفهوم به میان نیاید. پس از هر اعلام موضع نیز، رسانه های حامی آیت الله، همین واژه را به تیتر نخست خود تبدیل می کنند. رئیس مجمع تشخیص مصلحت اما اصرار دارد که این واژه را از بیانات رهبرانقلاب در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وام گرفته است و البته بیراه نیز نمی گوید.

اگرچه با یک جستجوی ساده در مجموع بیانات رهبرانقلاب -  پیش و پس از انتخابات مختلف طی 25 سال اخیر- می توان به راحتی پی برد که مفهوم «حق الناس» اختراع گفتمانی جدیدی در لسان رهبری نیست و تواتر تاکیدات ایشان بر ضرورت «تلقی رای مردم به عنوان یک امانت» به گونه ای است که می توان از مجموع آنها یک «منشور جمهوریت» تدوین و ارائه کرد؛ اما طبیعتاً از دیگرسو، نمی توان آقای هاشمی رفسنجانی را به دلیل تاکید - هرچند دیرهنگام - بر یک مفهوم مطرح شده از سوی رهبر انقلاب، ملامت نمود. بسااینکه یکی از وظایف مهم پیشکسوتانی چون آیت الله هاشمی از نگاه مردم و بدنه اجتماعی انقلاب، امتداد بخشی به مفاهیم مطروحه و بسط گفتمان رهبری است.

هاشمی «حق الناس» را چگونه تفسیر می کند؟

در این میان اما، یک نکته مهم و اساسی، تفسیر و نوع پردازش آقای هاشمی از مفاهیم مطرح شده از جانب رهبر انقلاب و نیز کاربرد این مفاهیم در یک «زمینه سیاسی» خاص است. یک تحلیل محتوای ساده از آن دسته اظهارات آقای هاشمی که در آنها موضوع «حق الناس» را مطرح نموده، بیانگر آن است که وی این مفهوم را در چارچوب سیاسی خاصی ارائه می کند که بر اساس آن، عملاً رقبای سیاسی او متهم به عدم توجه به حق الناس می شوند.

 به عنوان مثال آقای هاشمی طی سخنانی در همایش جهان عاری از خشونت چنین می گوید: «دوستانی هستند که در برخی کارها دخالت و حق الناس را ضایع می کنند. این افراد تصور می کنند فکر و باند آنها حق دارند آرا و نظر مردم را نادیده بگیرند. این افراد خارج از محیط اسلامی و افکار امام (ره) و حکم اسلامی هستند و این تعدی به حقوق مردم و حق الناس است. حق الناس را حتی خود خداوند هم نمی تواند ببخشد و باید رضایت مردم را جلب کرد...این افراد باید بروند و فرد به فرد کشور را راضی کنند تا خدا نیز آنان را ببخشد.» ( خبرگزاری ایرنا 94/3/13)

یا در دیدار گروهی از فعالان حزبی و سیاسی با تاکید بر واژه حق الناس چنین اظهار نظر می کند:« معلوم نیست که چرا بعضی از مدعیان تندرو، به جای تبلیغ این جمله تاریخی، از تکرار آن نگرانند، در حالی که اگر این نکته در فرهنگ جامعه نهادینه شود، تبلیغات سوء دشمنان در خصوص انتخابات برای همیشه خنثی خواهد شد».(سایت شخصی هاشمی رفسنجانی 93/9/17)

چند روز پیش نیز آقای هاشمی در دیدار برگزیدگان استان خراسان رضوی تصریح کرد:« رهبری جامعه، رأی مردم را حق الناس خواندند و  نمی دانم  چرا رسانه ها به ویژه رسانه ملی این نکته ظریف را در جامعه بیشتر تبیین نکرده و آن را توضیح نمی دهند.» (سایت شخصی هاشمی 4/6/ 94)

با این تفاصیل، به نظر می رسد در حالی که رهبرانقلاب تاکید بر حق الناس را به عنوان یک توصیه عمومی و بدون اشاره به یک طیف یا جریان خاص سیاسی مطرح کرده اند، آیت الله هاشمی تلاش می کند تا با تعریف یک «غیریت سیاسی» و ایجاد شکافی گفتمانی، عدم رعایت حق الناس را به یک جریان خاص – رقبای سیاسی خود – نسبت داده و نیز این گونه بنمایاند که بر خلاف نظر رهبری، عده ای به طرح موضوع حق الناس تمایل ندارند.

علی القاعده مجال محدودی چون این گفتار، توان و حوصله سنجش دقیق این مدعای آقای هاشمی رفسنجانی را ندارد. و عالی القاعده، مطالعه تاریخ انتخابات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کارنامه روشنی از نوع نگاه  جریانات و طیف های گوناگون به مقوله حق الناس را نمایان و مشتاقان را در این خصوص اقناع می سازد.

متدولوژی بررسی کارنامه هاشمی در  موضوع حق الناس

 آنچه شاید در این گفتار مختصر بتوان گوشه ای از آن را آشکار ساخت، کارنامه خود آقای هاشمی در نحوه مواجهه با «حق الناس» است. گفتیم که آقای هاشمی این مفهوم را چنان تفسیر می کند که گویی رقبا و مخالفان سیاسی او هستند که بر ارابه ویرانگر تضییع حق الناس نشسته و نیز از تبیین و تکرار آن، هراس و واهمه دارند. اما سئوال این است که خود آقای هاشمی با حق الناس چه کرده  و چگونه با آن مواجه شده است؟ علی القاعده بهترین راه برای پاسخ به چنین سئوالی سنجش در ترازوی عمل است. اگر نماد «حق الناس» را در حوزه سیاسی همان گونه که آقای هاشمی تصویر می کند، انتخابات و صندوق رای تصویر کنیم، خود ایشان در مقابل رای مردم چگونه تمکین کرده است؟  آن گاه که مردم نظر و دیدگاه خود را در قالب برگه های رای به صندوق های اخذ آرا ریخته اند و همه ارکان اجرایی و نظارتی، سازوکار اخذ آرا را تایید نموده و نهایتاً رهبر معظم انقلاب انتخابات را تنفیذ کرده اند، آقای هاشمی چه واکنشی و چه مواجهه ای با این حق الناس آشکار و عیان داشته است؟  

از منظر قرابت زمانی شاید نخستین واکنش ذهنی به  نحوه مواجهه آیت الله هاشمی با حق الناس، یادآوری انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و حوادث و فتنه بعد از آن باشد. حوادثی که قطعاً آقای هاشمی و خانواده و فرزندان ایشان، نقشی تعیین کننده در آن داشتند و تحلیل آن فتنه پردامنه، بدون اشاره به نقش آقای هاشمی امکان پذیر نیست.

انتخابات سال 88 و حضور 40 میلیونی مردم پای صندوق های رای، به تعبیر مقام معظم رهبری« پتک جمهوریت» بر سر دشمنان نظام و ملت بود و شکوه حضور 85 درصدی، چشم جهانیان را خیره کرد اما با القای شبهه بی پایه تقلب، فرصت عظیم به یک آسیب و تهدید تبدیل گشت و فتنه ای پدیدار آمد که متاسفانه آقای هاشمی رفسنجانی نقشی بی بدیل در آن ایفا کرد. با این وجود، و به رغم سایه سنگین آیت الله هاشمی بر فتنه 88 در این بررسی از آن می گذریم بدین بهانه که وی در انتخابات ریاست جمهوری دهم مستقیماً در معرض رای مردم نبود و ماجرای فتنه غیر از آقای هاشمی، رئوس و سرجنبانان دیگری نیز داشت و نمی توان کل ماجرا را در ایشان خلاصه کرد.

اما اگر چهار سال به عقب برگردیم، انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 شاید ملاک و شاخص بهتری برای ارزیابی نوع برخورد آیت الله هاشمی رفسنجانی با مقوله حق الناس و رای مردم باشد. چرا که در این آزمون ملی، آقای هاشمی مستقیماً وارد صحنه رقابت و انتخابات شد و در معرض رای و داوری ملت قرار قرار گرفت .

«خاکریز آخر» چگونه ایجاد شد؟

در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، آقای هاشمی رفسنجانی پس از یک دوره نسبتاً طولانی هروله بین آمدن و نیامدن، نهایتاً سدّ تردید را شکست و پای در میدان رقابت گذاشت. میدانی که به لحاظ ظاهری و با توجه به آرایش سیاسی موجود، چندان هم برای او ناهموار نبود. پس از افول جریان اصلاحات در انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم، بخش قابل توجهی از دیوانسالاران دولت خاتمی و حتی فعالان سیاسی حامی این دولت بدین نتیجه رسیده بودند که برای جلوگیری از سومین شکست، چاره ای جز سپرانداختن در برابر هاشمی و رفتن زیر چتر او – که در عهد مجلس ششم عالیجناب سرخ پوش لقبش دادند – ندارند و تداوم حضور آنها در بدنه اجرایی، صرفاً با استقرار هاشمی بر کرسی ریاست جمهوری امکان پذیر است. بر این اساس تعداد زیادی از وزیران و استانداران و مدیران ارشد و میانی دولت خاتمی وارد گردونه حمایت از هاشمی در انتخابات شدند. طیف رادیکال جریان اصلاح طلب – مجاهدین و مشارکت- نیز اگرچه در مرحله نخست انتخابات برای حفظ هویت، مصطفی معین را روانه میدان رقابت کرد اما چند صباح بعد، پدر معنوی این طیف یعنی بهزاد نبوی به صراحت اعلام کرد که «خاکریز آخر» ما در انتخابات، هاشمی بود.

جایگاه هاشمی رفسنجانی در بین لایه سیاسی جریان اصولگرا نیز چندان نامناسب نبود.اگرچه بدنه اجتماعی این جریان به شدت با رئیس جمهور دولت سازندگی زاویه داشت اما بخش هایی از احزاب و گروه های سیاسی این جریان به واسطه سوابق عاطفی و تشکیلاتی، در زمره حامیان ریاست جمهوری هاشمی قرار گرفتند.

در چنین شرایطی، هاشمی رفسنجانی با اطمینان و اعتمادی نسبتا بالا وارد عرصه انتخابات شد. مجری این انتخابات نیز دولت خاتمی بود که بر اساس آنچه گذشت، بخش قابل توجهی از استانداران و وزیران آن رسماً برای آقای هاشمی فعالیت انتخاباتی می کردند.پس جای هیچ احساس نگرانی و تشویشی نبود.

دولت خاتمی و سالم ترین انتخابات

 روز 27 خرداد 84 انتخابات با حضور 29/4 میلیون صاحب حق رای برگزار شد. نتیجه این انتخابات، موکول شدن تعیین رئیس جمهور به مرحله بعدی از میان آقایان هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد بود. هاشمی 6/2 میلیون و احمدی نژاد 5/7 میلیون رای به خود اختصاص داده و بقیه آرا نیز بین دیگر کاندیداها تقسیم شده بود.

در این میان مهدی کروبی که بر خلاف بسیاری پیش بینی ها رای قابل توجهی به خود اختصاص داده بود، بدون ارائه مستندات  قابل قبول، شبهاتی انتزاعی درباره ناسالم بودن انتخابات مطرح کرد که به دلیل فقدان مستندات، خواب سحرگاهی او به موضوعی طنزآلود در محافل تبدیل شد. طرفه این که برگزاری و اجرای انتخابات 27 خرداد بر عهده وزیر کشور دولت خاتمی یعنی حجت الاسلام موسوی لاری بود که از قضای روزگار، عضو فعال مجمع روحانیون مبارز یعنی همان تشکل اصلاح طلبی بود که مهدی کروبی دبیرکلی آن را بر عهده داشت و هیچ قابل تصور نبود که موسوی لاری، رفیق دیرینه و دبیرکل تشکل متبوع خود را با تقلب از صحنه به در کند!

بر همین پایه نیز بود که موسوی لاری در واکنش به اظهارات و شبهات مهدی کروبی، از مدیریت خود بر انتخابات 27 خرداد قاطعانه دفاع کرد و  طی مصاحبه ای گفت: « قطعاً انتخابات 27 خرداد از نظر شرایط اجرا یکی از بهترین انتخاباتی است که تاکنون در کشور برگزار شده است. این انتخابات از نظر آرامش و امنیت و همکاری بین نیروهای نظارتی و اجرایی در سطح خوبی برگزار شده به صورتی که حتی در مناطق مختلف شکایتی در خصوص برگزاری انتخابات مطرح نشد. اعتراضاتی که هم مطرح شود در مورد قبل از انتخابات و چگونگی و نحوه تبلیغات است.» (خبرگزاری فارس 84/4/3)

یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی نیز در واکنش به اعتراضات کروبی تصریح کرد:« آقای کروبی بالاخره رای نیاورده و حق دارد ناراحت باشد. فرمایشات آقای کروبی را بعداً پاسخ خواهیم داد. البته مستندات ایشان برای خودشان محترم است.» (خبرگزاری فارس 84/4/3)

 سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور وقت نیز با رد ادعای مخدوش بودن انتخابات 27 خرداد با قطعیت اعلام کرد که در این مرحله‌ از انتخابات تخلفی صورت نگرفته و اگر هم بوده اندک بوده است به گونه‌ای که تاثیری بر نتیجه‌ آرا نداشته است.(خبرگزاری ایسنا 84/4/3)

مرحله دوم سالم تر از مرحله اول

اما مرحله دوم انتخابات به سرعت فرا می رسید. در میانه دو جمعه،  فضای دوقطبی بسیار سنگینی فراهم شده بود. در کنار تبلیغات سنگین و فراگیری که توسط جریان های سیاسی مختلف برای هاشمی رفسنجانی در سراسر کشور صورت می گرفت، حجم بالایی از تخریب علیه او نیز رقم خورد. اما بی اخلاقی ها فقط نصیب هاشمی نبود. رقیب او یعنی محمود احمدی نژاد نیز از جانب حامیان هاشمی در معرض تندترین و بی سابقه ترین تخریب ها قرار داشت. گروه های اصلاح طلب رسماً از احمدی نژاد به عنوان فاشیست، متحجر و... یاد کرده و کار بدانجا رسید که مرعشی نماینده آقای هاشمی در جریان یک مناظره تلویزیونی تصریح کرد که ریاست جمهوری به قیافه احمدی نژاد نمی خورد!

در چنین فضایی اگرچه بی اخلاقی و تخریب دوجانبه وجود داشت اما تقریبا هیچ حرفی از شبهه در سلامت انتخابات در میان نبود. شاید اگر دلهره ای هم وجود داشت، در وجود طیف رقیب آقای هاشمی رفسنجانی بود که به عینه می دیدند اعضای دولت مجری انتخابات، با صراحت از هاشمی حمایت نموده وبرای ریاست جمهوری او گریبان چاک می کردند. سرانجام روز سوم تیر فرا رسید و مرحله دوم انتخابات برگزار شد. انتخاباتی با حضور گسترده مردم و حاشیه هایی اندک به همراه تاکیدات پی در پی مسئولان دولتی بر روی خروجی خبرگزاری ها و صفحه تلویزیون که: همه چیز به خوبی و سلامت پیش می رود.

یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی در روز سوم تیر، روند اخذ رای در سراسر کشور را این گونه تشریح کرد:« تاکنون در سراسر کشور هیچ حادثه‌ منفی و بدی گزارش نشده و امنیت و آرامش کامل در همه شعب اخذ رای برقرار است... پیش‌بینی من افزایش مشارکت بیشتر نسبت به مرحله اول به ویژه در شهر تهران است...تمامی تدابیر لازم برای برگزاری یک انتخابات خوب و مطمئن فراهم شده و ساز و کار لازم برای حفظ آراء مردم پیش بینی شده است... مردم نباید به شایعات توجه کنند. هیچ کس امکان تاثیر گذاری در صندوق های رای ندارد.»(خبرگزاری فارس 84/4/3)

سید محمد خاتمی رئیس جمهور نیز با تشریح فرآیند انتخابات مرحله اول و دوم تصریح کرد: « از نظر رأی‌گیری، از نظر رأی خواندن و انداختن رأی به صندوق به لطف خداوند سالم‌ترین انتخابات را برگزار کردیم و الآن هم به لطف ملت شریف ایران عرض می‌کنم که ما سلامت انتخابات را تضمین و اگر مواردی در روند انتخابات تخلفی وجود داشته باشد از طریق قانونی اعلام می‌کنیم. پس انتخابات، انتخابات سالمی است... از نظر برگزاری انتخابات با وجود ناظران، مجریان و نمایندگان نامزدها در جریان رأی‌گیری و رأی‌شماری به لطف خدا تخلفی در این زمینه نخواهد بود و انتخابات سالم خواهد بود.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/3). 

 شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی هم پس از انداختن رای به صندوق، در مصاحبه با خبرنگاران چنین گفت:« به لطف خداوند مرحله اول انتخابات خیلی خوب گذشت و بر اساس اطلاعاتی که از سراسر کشور می‌رسد آمادگی مردم برای دور دوم هم مطلوب به نظر می‌رسد. البته برخی فکر می کنند که به نسبت دور پیش بهتر است و برخی فکر می‌کنند همانطور است ولی به هرحال اگر حضور چشمگیری این دوره هم شکل گیرد باعث افتخار خواهد بود.»(خبرگزاری فارس84/4/3)

هاشمی حتی تبلیغات مرحله دوم را نسبت به مرحله اول سالم تر دانست و تصریح کرد:« تبلیغات این بار به نسبت دوره قبل سالمتر برگزار شد و آمار و نظرسنجی‌ها می‌گوید که رقابت فشرده است ولی یک مقدار من جلوتر هستم.»(همان)

هاشمی در خصوص تضمین سلامت انتخابات هم گفت: «من در این دوره با استفاده از تجربه مرحله اول با وزارت کشور، ریاست جمهوری و شورای نگهبان مذاکراتی داشته‌ام و فکر می کنم ضعف های آن دوره تا حدودی برطرف شده و انتخابات این دوره سالمتر برگزار شود. »(همان)

انتخابات سوم تیر سرانجام به پایان رسید و فرجام آن رویارویی سنگین و نفس گیر که صفحه جدیدی از سیاست در جمهوری اسلامی ایران را رقم زد، پیروزی محمود احمدی نژاد با کسب 17/2 میلیون رای از مجموع 27/9 میلیون رای اخذ شده بود. هاشمی رفسنجانی هم در این رقابت نفس گیر با شکست از رقیب جوان و تازه نفس، توانست تنها رای حدود 10 میلیون نفر را به خود جلب کند.

پذیرش بی شبهه شکست در اردوگاه اصلاحات

تفاوت آرا فاحش بود: بیش از 7 میلیون رای. بر همین اساس بود که رئیس جمهور وقت یعنی سید محمد خاتمی به عنوان برگزار کننده انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، بی هیچ تردیدی در ماهیت انتخابات، طی پیامی ضمن تشکر از مردم به خاطر حضور گسترده پای صندوق های رای، به رئیس جمهور منتخب نیز تبریک گفت و تصریح نمود:  «من این حضور را به ملت شریف ایران تبریک می‌گویم و هم‌چنین به رییس‌جمهوری منتخب محترم که افتخار کسب اعتماد مردم را به دست آورده است و امروز بار سنگین پاسخگویی به مطالبات برحق ملت و پاسداری از دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی، یعنی نهادینه کردن مردم‌سالاری دینی را بر دوش دارد.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

شاید خاتمی از پس پرده و امکان تلاش برخی برای عدم تمکین به نتایج انتخابات خبری داشت که در پیام خود  هشدار داد: «امروز همه‌ ما صرف نظر از نتیجه‌ انتخابات باید بر آن‌چه در ایران تجربه می‌شود احترام بگذاریم. مردم با ملاک‌های مختلف برای برآوردن خواسته‌هایی که دارند انتخاب می‌کنند. این طبع دموکراسی است و خواهد بود. مهم آن است که بتوانیم موقعیت‌های آزاد را برای انتخاب فراهم کنیم و نیز قدر مردم بزرگواری که صاحب اصلی انقلاب و کشورند را بدانیم.»(همان)

رسانه های اصلاح طلب نیز با پذیرش شکست، بلافاصله از نامه ای خبر دادند که «عباس عبدی» پیش از این برای هاشمی فرستاده و شکست اور ا پیش بینی کرده بود: « عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی، در تحلیلی برای ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی، پیشاپیش شکست او را در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری ایران هشدار داده بود. .. عبدی، در این نامه که ظاهراً در تاریخ 30 خرداد، سه روز قبل از دور دوم انتخابات به یکی از نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی فرستاده، خواستار کناره گیری او به نفع مهدی کروبی شده بود زیرا عقیده داشت که آقای کروبی، شانس بیشتری برای پیروزی بر نامزد محافظه کاران دارد.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

بهزاد نبوی پدر معنوی طیف رادیکال اصلاح طلب که هاشمی را خاکریز آخر جریان متبوع خود می دانست، چندی پس از انتخابات  سوم تیر در تحلیل این انتخابات، بی هیچ خدشه ای درباره نتیجه آن، چنین می گوید: « ... دوپینگ پیروزی مرحله‌ اول نمی‌توانست رأی 5 میلیونی را به 17 میلیون برساند. بلکه در مرحله‌ دوم در میان مردم ناامید از اصلاحات این تصور ایجاد شد که کسی از جنس خودشان آمده است و این فرد تبدیل به نماد مظلومیت شد که همه علیه او برخاسته‌اند. ...این احساس در میان مردم محروم ایجاد شد که این همان است که ما به دنبال او می گشتیم و طرف مقابل هم به نماد مدیریت 27 ساله‌ کشور تبدیل شد که حق مردم را خورده و نگذاشته درآمد نفت، سفره‌ها را رنگین کند.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

سازمان مجاهدین انقلاب، قوه تئوریک جریان اصلاحات نیز در بیانیه تحلیلی خود پیرامون انتخابات سوم تیر این گونه نوشت:« بخش قابل توجهی از جامعه از میان دو کاندیدای مرحله دوم آقای هاشمی رفسنجانی را نماد حاکمیت یافتند و آقای احمدی‌نژاد را نماد تغییر و از جنسی متفاوت با حاکمیت تلقی کردند. از این رو سخاوتمندانه رای خود را به نفع کسی به صندوق ریختند که به نظر ایشان مخالف وضع حاکم و نارسایی‌های آن است.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/8)

همان گونه که ملاحظه می شود حتی رادیکال ترین لایه های جریان اصلاح طلب و موتلفین آقای هاشمی رفسنجانی، شبهه و خدشه ای در نتیجه انتخابات نداشتند. چون دولت مستقر و برگزار کننده انتخابات، عملاً حامی هاشمی بود و عقلاً و منطقاً قابل قبول نبود که چنین دولتی به ضرر خودش و به نفع رقیب تقلب انتخاباتی کند.

هاشمی، حواله به دادگاه الهی و و روز انتقام

اما نحوه مواجهه آقای هاشمی رفسنجانی با این حماسه بزرگ و باشکوه چه بود؟ او در حالی که هدف از کاندیداتوری خود را  تحقق اهدافی چون حضور حداکثری مردم در انتخابات و انتخاب رئیس جمهوری با رای بالا ذکر کرده بود، بدترین مواجهه را با حماسه بزرگ انتخابات سوم تیر 84 داشت. گویی نتیجه انتخابات چنان برای آقای هاشمی تلخ و گزنده بود که برای نخستین بار، باب ناشایست خدشه در سلامت انتخابات را بدون طی روال قانونی باب کرد.

هاشمی رفسنجانی برخلاف رویه و عرف جاری و برای نخستین بار به رئیس جمهور منتخب ملت تبریک نگفت و تنها ابراز امیدواری کرد که  او از عهده مسئولیت عظیم برآید!

وی در بیانیه ای که به مناسبت انتخابات صادر کرد، با زیر سئوال بردن روال قانونی،شکایت از داوران انتخابات را به دادگاه الهی  حواله کرد و البته خود در مقام قاضی این دادگاه، برای داوران انتخابات، «انتقام الهی» نیز وعده داد. هاشمی چنین نوشت: « بنا ندارم که در مورد انتخابات، شکایت به داورانی که نشان دادند نمی‌خواهند یا نمی‌توانند کاری بکنند ببرم و شکایت خود را فقط همانند مورد قبل در دادگاه عدل الهی مطرح می‌کنم، خدایی که باتوکل بر او و برای جلب رضایتش به صحنه آمدم و با او معامله کردم و می‌دانم در انتقام الهی اگر کسی معاقب شود قطعا مردم، انقلاب اسلامی و ایران نخواهند بود و فقط مجرمان واقعی مجازات می‌شوند.»(خبرگزاری ایسنا 84/4/4)

این نوع مواجهه، فی الواقع عدم تمکین به نتیجه انتخابات بود.هاشمی رفسنجانی در بیانیه خود، هدف از حضورش در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهم را خنثی کردن اهداف سه گانه دشمن اعلام کرد اما همان دشمنان و رسانه های وابسته به آنها، با دستاویز قرار دادن بیانیه آقای هاشمی، تا مدت ها حجم سنگینی از هجمه و تخریب را متوجه جمهوری اسلامی نموده و با استناد به این بیانه، انتخابات باشکوهی را که در دو مرحله آن نزدیک به 57 میلیون رای به صندوق ها ریخته شد، خدشه دار کردند.

البته سبک تنظیم بیانیه کذایی آقای هاشمی به گونه ای است که در تلقی نخست، سویه اصلی اعتراض او متوجه تخریب ها به نظر می رسد اما نکته اینجاست که خود او در اظهارات روز رای گیری سوم تیر، به صراحت تاکید می کند که در مرحله دوم، تبلیغات سالمتراز مرحله اول بوده است. فلذا کاملاً واضح است که موضوع تبلیغات و تخریب دستاویزی برای خدشه وارد کردن به اصل انتخابات است.

هر چه خواستند توی صندوق ریختند!

چندین سال بعد، هاشمی رفسنجانی طی سخنانی در جمع یک گروه سیاسی اصلاح طلب ضمن بازخوانی انتخابات سال ریاست جمهوری سال 84 از منظر خود، صراحتاً ادعای تقلب در آن انتخابات را مطرح  و استانداران دولت خاتمی را متهم کرد که انتخابات را رها نموده و طرف مقابل هر چه خواسته است در صندوق ها ریخته است! هاشمی با گلایه شدید از اصلاح طلبان، حتی تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح طلب(معین و مهرعلیزاده) را توطئه علیه خود تلقی کرده و چنین می گوید:

« امّا در انتخابات 84 چه اتفاقی افتاد؟ برگزار کننده انتخابات دولت اصلاحات بود، استاندارها هم همه اصلاح طلب بودند، عده ای آمدند و خواهش می کردند از من که بیا ، نیایید بعد از ما  اوضاع یک جور دیگری می شود. ولی من واقعاً نمی خواستم بیایم. تا فهمیدند من ممکن است بیایم آنها لشگر کشی کردند ... کاری که اتفاق افتاد همان اشتباه اصلاح طلبان بود دوباره. نفهمیدند که بعد از اینکه افرادی رد صلاحیت شدند چطور اینها را برگرداندند. برای چی برگرداندند؟ موقعی بود که فهمیدند من می آیم. یعنی وقتی فهمیدند من می آیم می دانستند رای خیلی بالاست. گفتند تفرقه بیندازیم. آنها از خدا خواسته گفتنند ما که مایوس بودیم یک راهی پیدا شد و آن جوری شد. حتی مرحله دوم، استاندارها که به کلی ول کردند، اصلا کاری نداشتند به انتخابات، هرچی خواستند توی صندوق ریختند و هر چی هم خواستند خواندند، کار دیگری نداشتند.» ( سخنرانی در جمع حزب اراده ملت92/12/4)

بدین ترتیب، هاشمی رفسنجانی مدعی است در انتخاباتی که دولت اصلاح طلب و استاندارانی که حامی خود او بوده اند (و برای حضورش در انتخابات از وی دعوت کرده اند!) عملا بسترساز تقلب انتخاباتی علیه وی شده اند.

این نمونه عینی مواجهه آقای هاشمی رفسنجانی با «حق الناس» است. حق الناسی که حتی تندترین جریانات موتلف هاشمی و مخالف رقیب وی، بدان معترف بوده و در آن شک و شبهه ای وارد نکردند و دولتی که اتفاقاً حامی ریاست جمهوری آقای هاشمی بود، بر پاسداری کامل از این حق الناس اصرار داشت و تا به امروز نیز آن دولتمردان تاکید دارند که سالمترین انتخابات را برگزار کرده اند.

شک نباید کرد که اصرار بر همین رویه خطای آقای هاشمی در مواجهه با حق الناس، سنگ بنای فتنه بزرگ پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بود. گویی در این عرصه جدید، آقای هاشمی منتظر همان «انتقام» بود که چهار سال پیش وعده اش را داده بود. برخی منسوبین به ایشان از مدت ها قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم بر آتش عدم سلامت انتخابات دمیدند و روز انتخابات 22 خرداد، همسر ایشان صراحتاً اعلام کرد اگر یک کاندیدای خاص رای نیاورد، تقلب شده و مردم باید به خیابان ها بریزند. و همین گونه نیز شد و گذشت آنچه گذشت!

حق الناس یعنی دفاع از جمهوریت در برابر فتنه اشرافیت

حقیقت این است که احترام و اعتقاد به حق الناس یک شعار و لقلقه زبان نیست. یک باور و اعتقاد است. حتی غربی ها در تبیین دمکراسی مورد نظر خود تاکید دارند که دمکراسی توسط افراد دمکرات قابل پیاده شدن است و افراد باید روحیه دمکرات منشانه را نخست در خود تقویت کنند تا بتوانند دمکراسی را در جامعه بگسترانند.

نمی توان شعار حق الناس داد اما در سربزنگاه های حساس، این مفهوم را پیش پای خواسته های خود قربانی کرد. نمی توان شعار مردمسالاری داد اما رای و خواسته مردم را آنگاه که به سمت و سوی ما نبود، نپذیرفت و به سینه دیوار زد.

نمی توان انتخابات را هر گاه به نفع ما نبود- ولو با تایید مردم و مجری و ناظر – مخدوش و ملکوک کرد و زیر بار نتایج آن نرفت و یا حداکثر پوپولیستی و عوام فریبی دانست و هرگاه به نفع ما بود مظهر دمکراسی و بلوغ ملی و «آگاهی ناگهانی» مردم خواند!

حق الناس یک مفهوم والاست و رهبرمعظم انقلاب با دقت و عنایت تام و تمام آن را مطرح کرده و می کنند.همان گونه که مفهوم والای «مردمسالاری دینی» را ابداع و تبیین کرده اند به گونه ای که این مفهوم، به الگویی تمام عیار برای مردم منطقه و رقیبی توفنده برای لیبرال دمکراسی تبدیل شده است.

مفهوم حق الناس باید تبیین شود اما نه تفسیر به رای، آن هم از ناحیه ای که خود در مواجهه با مصداق عینی این مفهوم، شدیداً دچار لکنت است و کارنامه ای پرانتقاد دارد. تبیین حق الناس، مسیری است که نظام اسلامی برای دفاع از جمهوریت نظام در برابر فتنه اشرافیت در سال 88 پیمود و به رغم همه مرارت ها و قصور و تقصیر خواص فاقد بصیرت، سنگین ترین هزینه ها را داد تا «حق الناس» زیر پای عمله اشرافیت مدرن پایمال نشود.

قدام جالب ولایتی در دیدار با هیئت لبنانی

قدام جالب ولایتی در دیدار با هیئت لبنانی
 شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۲۷
یکشنبه ۸مرجع : خبرگزاری صدا وسیما
رییس مرکز تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با هیئتی از احزاب لبنانی برای همرنگی با مهمانان که بدون لباس رسمی حضور یافته بودند، کت خود را درآورد.
اقدام جالب ولایتی در دیدار با هیئت لبنانی
به گزارش افکارخبر، دفتر علی اکبر ولایتی رییس مرکز تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام یکی از مقاصد اصلی هیئت های سیاسی خارجی است که در جریان سفر به ایران حتما سری به آنجا می زنند.

عصر امروز نیز هیئتی از احزاب لبنانی به ریاست آقای بسام الهاشم از حزب الیسار الوطنی این کشور،‌ با ولایتی دیدار داشتند.
آقای الهاشم در ابتدای دیدار با آقای ولایتی از فرصت بدست آمده تشکر کرد و از این که هیئت احزاب لبنانی با لباس غیر رسمی در جلسه دیدار با آقای ولایتی حضور یافته اند عذرخواهی کرد.

این مقام لبنانی در توجیه علت نپوشیدن لباس رسمی برای حضور در این دیدار گفت: در حال دیدار از منزل حضرت امام (ره) بودیم و به دلیل ترافیک سنگین تهران نتوانستیم به هتل برویم و با لباس رسمی در این دیدار حاضر شویم.

آقای ولایتی نیز در اقدامی جالب کت خود را درآورد و گفت: من هم حاضرم کتم را دربیاورم.این اقدام آقای ولایتی باعث شد تا هیئت احزاب لبنانی چندین بار وی را تشویق، و از او تشکر کنند.

در گفتگو با مهر اعلام شد:


مسئولان پیگیر دلیل خودسوزی فرد ناشناس در سنقر هستند

حوادث
شناسهٔ خبر: 2899326 - 
کرمانشاه- فردی با هویت نامشخص در محوطه فرمانداری شهرستان سنقر و کلیایی اقدام به خودسوزی کرد که به گفته نماینده شهرستان سنقر پلیس و دستگاه های مرتبط، با جدیت پیگیر موضوع هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، پیش از ظهر امروز فردی با هویت نامشخص در محوطه فرمانداری شهرستان سنقر و کلیایی اقدام به خودسوزی کرد.

بعد از این حادثه مسئولین استانداری کرمانشاه با ارائه توضیحاتی اعلام کردند که این خودسوزی در سکوت اتفاق افتاده است و فرد مذکور از دیوار فرمانداری وارد مجموعه شده است.

نماینده شهرستان سنقر و کلیایی در این رابطه خواستار پیگیری نهادهای ذیربط و بررسی موضوع شد.

محمد ابراهیم محبی به خبرنگار مهر گفت: خوشبختانه یا متأسفانه در موقع بروز حادثه در دفتر کارم که نزدیک ساختمان اداری فرمانداری است حضور نداشتم و بنابراین نمی توانم به درستی در خصوص دلیل حادثه اظهار نظری داشته باشم اما فقط می توانم بگویم که این مسئله قطعا باید پیگیری شود چراکه در شهرستان سنقر این اتفاق بی سابقه و بسیار تأسف آور است.

وی یادآور شد: پلیس و دستگاه های ذیربط با جدیت به دنبال پیگیری موضوع هستند و رسیدگی آنها دقیق خواهد بود

سینمای جهان برابر محمد رسول‌الله (ص) زانو زد

برکت نام پیامبر بزرگ اسلام سبب شد سینمای جهان در مقابل یک فیلم ایرانی زانو بزند.

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از جهان نیوز، انتظار بسیاری از سینما دوستان و علاقه مندان برای تماشای فیلم محمدرسول‌الله (ص) به پایان رسید وبالاخره اکران سینمایی این فیلم در ۴۰ سینمای تهران و۱۰۰ سینمای شهرستانها آغاز شد.

جوانی ۲۰ ساله که به همراه خواهرش برای دیدن آخرین ساخته مجید مجیدی به سالن سینما آزادی آمده بود گفت: من نسخه خارجی فیلم محمد رسول الله را دیدم و می خواستم ببینم شکل ایرانی آن با چه ویژگی هایی است و نخستین نفری بودم که با خواهرم بلیت این فیلم را خریداری کردیم.

خانمی میانسال که در سالن سینما منتظر شروع نمایش فیلم بود، گفت: انتظار دارم که این فیلم بتواند جوان ها را با ویژگی های شخصیتی پیامبر آشنا کند و آنها بفهمند دین مبین اسلام براحتی بدست نیامده است .

زن و شوهری از انتظاری که برای تهیه بلیت کشیدند گفتند و مرد مسنی گفت: ای کاش مجیدی توانسته باشد چهره درستی از حضرت محمد ( ص) را نمایش دهد .

فیلمی که حدود یک دهه برایش تلاش شده بود روی پرده سینما رفت و با شروعش چشمان مشتاقی را می توانستی ببینی که به پرده نقره ای خیره شده بودند تا نسخه ایرانی فیلم محمد رسول الله (ص) را نظاره گر باشند.

از همان سکانس نخست نماهای زیبا ، حرکات حرفه ای دوربین ، موسیقی مناسب و بازی حسی و فوق العاده بازیگران ، نظر هر مخاطبی را به خود جلب و او را به دیدن ادامه فیلم مشتاق تر می کرد.

هنر کارگردانی مجید مجیدی در لحظه لحظه فیلم محمد رسول الله (ص) به چشم می آمد و اوج آن را می شد در فلش بگ حرفه ای که از شعب ابی طالب به زمان تولد پیامبر و بسیاری از صحنه های دیگر فیلم دید. کافی بود در صحنه های تولد پیامبر، جدا کردن او از مادر ش آمنه ، نحوه آشنایی حلیمه با پیامبر ، بازگشت مجدد پیامبر به سعدیه و... نگاهی به اطرافت بیاندازی و چشم ها و گونه های خیسی را که به واسطه روایت هنرمندانه فیلم و عشق به پیامبر خیس شده بود ببینی . پس از اتمام فیلم نیز بیشتر تماشاگران از آمدنشان به سینما و انتخاب فیلم محمد رسول الله (ص )راضی بودند و تصمیم داشتند چند بار دیگر نیز این فیلم را ببینند.

خانمی که به همراه دختر خردسالش آمده بود گفت که فیلم مجیدی عالی است و توانست دخترم را بیشتر با پیامبرش آشنا کند.

پسر جوانی که دانشجوی رشته سینما بود گفت: فیلم محمد رسول الله( ص ) از معدود فیلم هایی است که از همه نظر جای تحسین و تقدیر دارد.

خانم مسنی که با مادرش آمده بود گفت : ای کاش در سینمای ما بیشتر از این فیلم ها ساخته شود.

علی موسوی گرمارودی که از شاعران برجسته کشور است و برای تماشای این فیلم آمده بود گفت: بدون شک این فیلم بهتر از صد ها کتاب می تواند چهره پیامبر را به جهانیان نشان دهد.

یکی از حضار در سالن سینما که کارشناس ادیان بود به سندیت نقش بحیرا که یک یهودی بود و اتفاقاتی که برایش می افتد انتقاد داشت و می گفت که نویسندگان و محققان این فیلم باید دقت بیشتری در تاریخ دین یهود و مسیحیت در این فیلم می کردند.

موسیقی ای. آر. رحمان، فیلمبرداری ویتوریو استورارو و حمید خضوعی ابیانه و تدوین روبرتو پرپینانی به همراه بازی درخشان علیرضا شجاع نوری ، محسن تنابنده، ساره بیات، مینا ساداتی و داریوش فرهنگ و کارگردانی دقیق مجید مجیدی سبب درخشش این فیلم در جشنواره مونترال کانادا نیز شد و نظر منتقدان و هنرمندان خارجی را نیز به خود جلب کرد و در این فضایی که بسیاری از افراد و کشور ها سعی دارند چهره ای دروغین از حضرت محمد (ص )را به جهانیان نشان دهند اتفاق خوبی در نوع نگاه غربی ها به پیامبر اسلام رقم زد.

به هر حال همه سینما گران می دانند که هر چقدر هم برای معرفی چهره رحمانی پیامبر (ص) کار شود باز هم کم است اما به همین حد هم می تواند موثر و راه گشا باشد .خوب است اگر سینماگران بجای پرداختن به مسایل حاشیه ای که سوژه اش از فیلم ها و سریال های ترکی و غربی می آید به بحث های ریشه ای و آیینی بپردازند و از موضوع گیشه هم نهراسند زیرا فروش فوق العاده فیلم محمد رسول الله (ص)در ایران و کانادا نشان داد که یک فیلم با محتوای خوب و ساختار هنری و درست در هر ژانر و موضوعی بخوبی می فروشد و مورد استقبال قرار می گیرد.

فیلم سینمایی محمد رسول الله (ص ) به کارگردانی مجید مجیدی و تهیه کنندگی موسسه سینمایی نورتابان در ۴۰ سینمای تهران و حدود ۱۰۰ سینما در شهرستان ها در حال اکران است. همچنین دو سینما در کانادا هم میزبان علاقه مندان به دیدن این فیلم است.

رکوردشکنی فیلم «محمد رسول الله (ص)» همچنان ادامه دارد

مدیر روابط عمومی شرکت سینمایی نور تابان گفت: فیلم «محمد رسول الله (ص)» جمعه بیش از ۳۸۰ میلیون تومان فروش داشت.

علی زادمهر درباره آخرین وضعیت فروش فیلم «محمد رسول الله (ص)» افزود: همچنین این فیلم در اولین روز نمایش خود پنج شنبه ۲۰۰ میلیون تومان فروش کرد.

وی گفت: طبق آماری که از شهرستان های مختلف به دست ما رسیده آمار فروش روند صعودی داشته است و پیش بینی می شود این فیلم بتواند به گیشه ها بیش از پیش رونق دهد.

فیلم «محمدرسول الله (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی و تهیه کنندگی موسسه سینمایی نور تابان در ۴۰ سینمای تهران و بیش از ۱۰۰ سینما در شهرستان و همچنین دو سینما در کانادا در حال اکران است.

اظهارنظر جدید رسایی درباره توقیف ۹ دی

اظهارنظر جدید رسایی درباره توقیف ۹ دی
تاریخ انتشار : شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۱۸
نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه دست وزارت ارشاد در توقیف ۹ دی خالی است، گفت وزارت ارشاد با منتقدان برخورد می‌کند.

به گزارش فارس، حجت‌الاسلام حمید رسایی مدیر مسئول هفته نامه ۹ دی درباره آخرین وضعیت این هفته‌نامه گفت: تاکنون بنده به عنوان مدیر مسئول چند بار جهت ارائه توضیحات به شعبه مربوطه فراخوانده شده‌ام و توضیحات لازم را ارائه داده‌ام.

وی خاطرنشان کرد: تاکنون وزارت ارشاد هیچ سندی مبنی بر مصوبه شورای عالی امنیت ملی در مورد رعایت برخی نکات توسط مطبوعات مربوط به توافق هسته‌ای که عدم رعایت آن یکی از دلایل توقیف بود، به دادگاه ارائه نداده و تنها چیزی که به عنوان دلیل توقیف ۹ دی به دادگاه ارائه شده، برخی مقالات و یادداشت‌های انتقادی ۹ دی از عملکرد دولت درباره مسائل سیاسی، توافق برجام و انتقاد ما از هاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی است که البته هیچ یک از این مطالب مصداق توهین به مقامات نیست و حتی نماینده وزارت ارشاد نتوانست یک لفظ توهین آمیز در آن نشان دهد.

مدیر مسئول ۹ دی گفت: بنده قبلا طی نامه‌ای به وزیر ارشاد با استناد به بندهای قانونی اعلام کردم که توقیف ۹ دی غیرقانونی است؛ برای ما مشخص بود که وزارت ارشاد با توجه به ترکیب همسویی که در هیات نظارت دارد، تنها به دلیل انتقادات صریح، این هفته نامه را توقیف کرده است.

وی ادامه داد: وزارت ارشاد در دولت یازدهم تاکنون سه بار ۹دی را توقیف کرده که در ۲ مرتبه قبل به دلیل ناوارد بودن دلایل توقیف، این هفته نامه رفع توقیف شد و شواهد از ناکافی بودن دلایل توقیف برای بار سوم هم حکایت می کند.

به گفته رسایی، توقیف های مکرر و بدون توجیه قانونی ۹ دی، حکایت از برنامه ریزی سازمانی وزارت ارشاد برای اعمال فشار و بستن دهان یک رسانه منتقد است که می‌تواند مصداق ماده ۴ قانون مطبوعات باشد.

براساس این گزارش، طبق ماده ۴ قانون مطبوعات هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد نشریات را به دلیل انتشار مطالب انتقادی در چارچوب قانون، تحت فشار قرار دهد و در صورت ارتکاب چنین رفتاری، با شکایت شاکی خصوصی، به شش تا دو سال انفصال از خدمت محکوم می‌شود.

وقتی همه به شوخی با کلید روحانی می خندیم؛


ماجراهای عموپورنگ، اکبر عبدی و جناب خان با کلید رئیس جمهور
احسان رستگار، 7 شهریور 94
تاریخ انتشار : شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۳۶
صحنه‌ی اول:
اواخر بهمن ۱۳۹۲، عمو پورنگ کلیدی را روی آنتن زنده‌ی برنامه‌اش بالا برد که منجر شد کرکره‌ی برنامه‌اش خیلی محترمانه پایین کشید شود و دیگر برنامه‌ی زنده‌ی عمو پورنگ که بیش از یک دهه مهمان خانه‌های کودکان ایران بود، به صورت زنده روی آنتن نرود. اگرچه در بهار و زمستان ۹۳، داریوش فرضیایی دو بار در دو برنامه‌ی «خیابان ایران» و «بعضیا»، اظهار داشت که او هیچ وقت سیاسی نبوده و آن کلید صرفاً تبیین و توضیح تصویری حدیث معروف امام حسن عسگری (ع) - که می‌فرمایند: "تمام ناپاکی‌ها و گناهان در خانه ای جمع شده و کلید آن دروغگویی است." - برای بهتر ملکه شدن در ذهن کودکان بوده است. به هر حال به دلیل حساسیت‌های شدیدی که در آن مقطع روی نماد انتخاباتی آقای حسن روحانی یعنی کلید بود، آن برنامه با مشکلات عدیده ای همراه شد و همان طور که داریوش فرضیایی اعلام کرد، با ادامه‌ی آن موافقت نشد.

صحنه‌ی دوم:
اتفاق مرتبط با کلید دیگر، در نیمه‌ی خرداد ۹۴ در برنامه‌ی خندوانه رخ داد. اکبر عبدی به عنوان مهمان ویژه‌ی خندوانه در برنامه حاضر شد و پس از صحبت‌ها و بگو بخندهای رایج خندوانه ای، گریزی زد به مباحث سیاسی و اجتماعی و گفت:
«دلار هی می ره بالا بره. بنزین می ره بالا بره. مساله ای نیست، جهنم. عیب نداره. لیتری دو هزار تومنم شد بالاخره ما تا این جاشو دادیم از این جا به بعدشم می دیم این پولو. حالا بالاخره آقای روحانی‌ام دمش گرم کلیدو نشون داده ولی مثکه کلیدو گم کرده الان... قایم کرده...» «مردم جاهای دیگه یه جورایی شبیه سیب زمینی و خیارن والا خیلی براشون فرفی نمی کنه چه اتفاقی توی مملکتشون یا بیرون مملکتشون می افته ولی مال ما دیدین؟ سبزی فروشی میری، داره بحث می کنه راجع به مثلاً حمله‌ی عربستان به یمن؛ خیلی‌ام قشنگ استدلال می کنه... ما مردمی هستیم که خیار و سیب زمینی نیستیم. ممکنه با حیا باشیم بریزیم تو خودمون چیزی نگیم، ولی آدمی نیستیم که بهش فکر نکنیم.»

همان طور که پیش بینی می‌شد، این قریب یک دقیقه صحبت اکبر عبدی به سرعت و به طور بسیار گسترده چه در فضای پایگاه‌های خبری-تحلیلی و چه در قالب شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه، دست به دست شد و اکثر مردم یا آن را دیدند و یا به گوششان رسید که اکبر عبدی در خندوانه به رئیس جمهور و کلید کنایه ای زده است.

آن چه پیرو این اتفاق عجیب بود، عکس العمل های سیاسی و حزبی با این اظهار نظر و شوخی لطیف محبوب‌ترین بازیگر طنز ایران بود؛ در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، بسیاری با فحش‌های رکیک و اظهار نظرهای بی رحمانه، اکبر عبدی را به واسطه‌ی همکاری‌های سینمایی‌اش با مسعود ده نمکی، متهم به داشتن سوء نیت و اغراض دلواپسانه کردند؛ انگار نه انگار که همین اکبر عبدی، از سی سال، رده‌های مختلف سنی از پیر و میان سال گرفته تا جوان و کودکان را خندانده و بدون شک هیچ ایرانی ای حتی ساکنان دوردست‌ترین مناطق، حافظه‌ی تصویری‌شان خالی از یک صحنه‌ی شیرین از اکبر عبدی نیست. انگار هیچ هنرمند و بازیگری حق یک شوخی ساده یا یک نقد لطیف را ندارد و اگر از گل نازک تر به رئیس جمهور بگوید، شایسته است که کل کارنامه‌ی هنری و خدمات و طنازی‌های وی نادیده گرفته شود و با بدترین الفاظ خطاب شود.

صحنه‌ی سوم:
با لحاظ کردن دو مورد فوق، تاملی می‌کنیم به آخرین مورد از این جنس اتفاقات که در هفته‌ی گذشته (۳۱ مرداد) باز هم در برنامه‌ی خنداونه رخ داد؛ جناب خان که آمده بود برای استقبال از امیرحسین مدرس سنگ تمام بگذارد، از آن فرصت استفاده کرد و جملاتی را گفت که وسیع تر و شدیدتر از شوخی اکبر عبدی بازنشر شد.

همان طور که توسط مخاطبین مشاهده شد، ابتدا جناب خان با لحن شیطنت آمیز وشیرین خاصش، از امیرحسین مدرس خواست کرد تا شعری را که در آن کلمه‌ی کلید وجود داشت و قبلاً خوانده بود را بخواند. امیرحسین مدرس هم با حضور ذهن کامل و با ضرباهنگ (ریتم) دقیق، به خوبی آن تصنیف را اجرا کرد و پس از اتمام آن و تشویق حضار، جناب خان گفت:
«کاکو با همین کار کلید می تونی رئیس جمهور بشی ها!» و امیرحسین مدرس و رامبد جوان و کل حضار همه اصطلاحاً منفجر شدند از قهقهه. این فضا در خانه‌ها و مخاطبین خندوانه هم کمابیش ایجاد و همین باعث شد که تا همین حدود یک دقیقه از خندوانه، کلیپ داغ هفته‌ی گذشته شود.

نکات جالبی حین دست به دست شدن و بازنشر این ویدئو رخ داد که موضوع را از یک اتفاق ساده یا یک شوخی دم دستی یا یک کنایه‌ی معمولی خیلی فراتر و مبحث را از زمینه‌ی طنز خیلی عمیق تر می‌برد؛ همین اتفاق به ظاهر ساده،‌ پیامدهایی داشت که به دلیل وسعت و تنوع آن پیامدها، می‌طلبد تا تحلیل و تاملی توسط کارشناسان روان شناسی سیاسی و جامعه شناسی سیاسی نه بر روی صرفاً همین شوخی جناب خان با رئیس جمهور،‌ بلکه به بهانه‌ی این اتفاق و عکس العمل های مردم و اهالی فرهنگ، رسانه و سیاست به آن.
در این باب، نکاتی به ذهن نگارنده می‌رسد که در ذیل می‌آیند:

۱- قطع به یقین فاعل یعنی شوخی کننده با کلید در مورد سوم، با دو مورد قبلی بسیار متفاوت بوده و از این حیث خیلی خاص محسوب می‌شود. به این ترتیب که محبوبیت جناب خان در این روزها، هم از عمو پورنگ بیشتر است و هم از اکبر عبدی؛ چه از حیث محبوبیت در سنین مختلف و چه در سلایق و نگاه‌های مختلف. نمی‌توان منکر شد که تقریباً هیچ کس با هیچ نگاه فرهنگی یا سیاسی نیست که شخصیت جناب خان او را به خنده نینداخته باشد؛ عمو پورنگ در بین کودکان و نوجوانان و والدینشان محبوب است و اکبر عبدی از دهه‌ی شصت تا هشتاد، جایگاهی خاص در بین شخصیت‌های محبوب داشت، اما جناب خان شخصیتی است که در امروز متولد شده، در امروز رشد کرده و در امروز گوی سبقت را از همه‌ی شخصیت‌ها در عرصه‌ی سینما و تلویزیون ربوده است. از حیث جامعه شناختی، عنصر تازگی یا اصطلاحاً داغ بودن جناب خان و متأخر بودنش،‌ یک مزیت منحصر به فرد محسوب می‌شود که او را حتی از سلطان طنز ایران یعنی اکبر عبدی هم محبوب تر می‌کند.

وقتی از محبوبیت جناب خان صحبت می‌شود، یعنی جناب خان محبوبی که حزب اللهی او را دوست دارد، غیر حزب اللهی‌ها او را دوست دارند، طرفداران حسن روحانی او را دوست دارند، طرفداران دیگر نامزدهای انتخابات ۹۲ او را دوست دارند و خلاصه این شخصیت را همه‌ی طیف‌های فرهنگی و سیاسی متنوع و مختلف، دوست دارند. گستردگی دوست داشتن جناب خان، موجب می‌شود تا وقتی اظهار نظر می‌کند، اظهار نظرش هم فراجناحی، فراحزبی،‌ فراسیاسی، فرامنفعت طلبانه و فراشخصی تلقی و به عنوان درد دل مردم (فارع از هر نگاه سیاسی یا فرهنگی) در نظر گرفته شود.

به تعبیر دقیق تر، گارد مخاطب به دلایل فوق، مقابل جناب خان باز است. وقتی نقدی را مطرح می‌کند، مخاطب موضع نمی‌گیرد و انگیزه ای جهت نیت خوانی جناب خان ندارد و دلیلی نمی‌بیند که با خود بگوید: «این جناب خان چرا این حرفو زد؟ منظورش چی بود؟ کی بهش گفته بیاد به روحانی تیکه بندازه؟ چرا جناب خان دلواپس شده؟ یعنی اینم با روحانی مخالفه؟» و قس علی هذا.

۲- خیالی بودن شخصیت جناب خان باعث می‌شود تا نتوان مبتنی بر سوابقی،‌ به او برچسبی زد؛ مثل اکبر عبدی که برچسب همکاری با ده نمکی روی پیشانی‌اش خورده و این ممکن است تا حدی موجب کانالیزه شدن طرفداران آن شخص بشود، در مورد جناب خان طبیعتاً موضوعیت ندارد. شخصیت پردازی جناب خان هم طوری صورت گرفته که معمولاً در نقش درونیات و رذایل و محاسن اخلاقی جامعه، برخی نقاط مثبت و منفی جامعه را مانند یک وجدان بیدار، در رفتارش بروز می‌دهد؛ مثل برخی از ما گاهی دغل کاری می‌کند و گاهی هم خیلی مهربان می‌شود و صاف و ساده، درگیر ازدواج با احلام است و آروزیش وصال به عشقش و گاهی هم درگیر فعالیت‌های خیالی و خالی بندی‌هایی از جنس مدیریت باشگاه پاریس سن ژرمن است.

جناب خان در منظر جامعه، خوبی‌ها و بدی‌های خود ماست؛ پس باز هم طبیعی است که گاردمان در مقابلش باز باشد.

۳- آن چه بیشتر باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، فارغ از نقش فاعلیت ماجرا یعنی جناب خان است و بیشتر به خود فعل یعنی انتقاد و شوخی با کلید حسن روحانی که امروز رئیس جمهور کشور است بر می‌گردد، از دو جهت؛ جهت اول طرفداران حسن روحانی‌اند که در سال ۹۲ به او رأی داده‌اند و در یک سال اول وقتی کسی با او شوخی می‌کرد، بسیاری آن را حمل بر کنایه، طعنه، حسادت، دشمنی، تخریب و کارشکنی علیه رئیس جمهور تفسیر می‌کردند، ولی امروز وقتی جناب خان به امیرحسین مدرس تلویحاً می‌گوید که رئیس جمهور شدن به همین سادگی است و تو هم می‌توانی با همین تصنیف کلید رئیس جمهور شوی، از فلان سایت هم صدا با طیف حزب پایداری تا بهمان رسانه‌ی اصلاح طلبان، از اصول گرایان تا اعتدالیون، همه این کلیپ را بازنشر می‌کنند و پوشش می‌دهند. انگار به هیچ کس برنخورده؛ همه با دیدنش می‌خندند و کسی هم فکر و خیالش به این سمت نمی‌رود که به جناب خان برچسب دلواپسی بزند.
نگارنده بر این باور است که اگر همین جناب خان با همین محبوبیت در سال ۹۲ این چنین با نماد انتخاباتی رئیس جمهور شوخی می‌کرد، قطعاً مورد هجوم برخی از اهالی رسانه و فعالان سیاسی هم صدا با دولت قرار می‌گرفت. حال سؤال این جاست که مردم و بسیاری از فعالان طی این دو سال، آیا به دلیل دور شدن از گرماگرم انتخابات و فضای احساس محور مقتضی ایام انتخابات آن گونه رفتار می‌کنند و امروز این گونه، یا به دلیل مشاهده‌ی برخی واقعیات و عدم تحقق برخی از شعارهاست که نسبت به انتقاد شنیدن بسیار نرم شده‌اند؟

نکات فوق، کمی فراتر از یک روایت بود و نویسنده سعی داشت تا نکاتی را کمی فراتر از سؤال مطرح نماید؛ سوالاتی که اگر نتوان امروز به طور قطعی و صریح به آن‌ها پاسخ داده شود، ولی حتماً نیاز است که در مورد آن سؤالات و پاسخ‌های احتمالی، تأمل شود.

جناب خان با رئیس جمهور و کلیدش شوخی کرد و گفت و رامبد جوان و امیرحسین مدرس و حضار و همه خندیدیم و گذشت و رفت؛ اما این می‌تواند یک بهانه باشد تا ما به نسبت دیروز (دو سال پیش) جامعه با رئیس جمهور و امروز جامعه با رئیس جمهور، واقع بینانه، به دور از منویات شخصی و صرفاً مبتنی بر مستندات و تاملات مترتب، به بررسی و مداقه بپردازیم و فقط همان قدر که به نظرمان مهم می‌رسد، به این سؤال فکر کنیم که ‌ «چرا امروز این قدر راحت، همه، به برخی جملات و شوخی‌ها، حتی با شخصی که نیمی از ما به او رأی داده‌ایم، می‌خندیم و لذت می‌بریم از شوخی با رئیس جمهور...»

خندوانه ما را خنداند و صرفاً بهانه بود تا کمی فراتر از خندوانه تعمق کنیم.


الف

وقتی همه به شوخی با کلید روحانی می خندیم؛


ماجراهای عموپورنگ، اکبر عبدی و جناب خان با کلید رئیس جمهور
احسان رستگار، 7 شهریور 94
تاریخ انتشار : شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۳۶
صحنه‌ی اول:
اواخر بهمن ۱۳۹۲، عمو پورنگ کلیدی را روی آنتن زنده‌ی برنامه‌اش بالا برد که منجر شد کرکره‌ی برنامه‌اش خیلی محترمانه پایین کشید شود و دیگر برنامه‌ی زنده‌ی عمو پورنگ که بیش از یک دهه مهمان خانه‌های کودکان ایران بود، به صورت زنده روی آنتن نرود. اگرچه در بهار و زمستان ۹۳، داریوش فرضیایی دو بار در دو برنامه‌ی «خیابان ایران» و «بعضیا»، اظهار داشت که او هیچ وقت سیاسی نبوده و آن کلید صرفاً تبیین و توضیح تصویری حدیث معروف امام حسن عسگری (ع) - که می‌فرمایند: "تمام ناپاکی‌ها و گناهان در خانه ای جمع شده و کلید آن دروغگویی است." - برای بهتر ملکه شدن در ذهن کودکان بوده است. به هر حال به دلیل حساسیت‌های شدیدی که در آن مقطع روی نماد انتخاباتی آقای حسن روحانی یعنی کلید بود، آن برنامه با مشکلات عدیده ای همراه شد و همان طور که داریوش فرضیایی اعلام کرد، با ادامه‌ی آن موافقت نشد.

صحنه‌ی دوم:
اتفاق مرتبط با کلید دیگر، در نیمه‌ی خرداد ۹۴ در برنامه‌ی خندوانه رخ داد. اکبر عبدی به عنوان مهمان ویژه‌ی خندوانه در برنامه حاضر شد و پس از صحبت‌ها و بگو بخندهای رایج خندوانه ای، گریزی زد به مباحث سیاسی و اجتماعی و گفت:
«دلار هی می ره بالا بره. بنزین می ره بالا بره. مساله ای نیست، جهنم. عیب نداره. لیتری دو هزار تومنم شد بالاخره ما تا این جاشو دادیم از این جا به بعدشم می دیم این پولو. حالا بالاخره آقای روحانی‌ام دمش گرم کلیدو نشون داده ولی مثکه کلیدو گم کرده الان... قایم کرده...» «مردم جاهای دیگه یه جورایی شبیه سیب زمینی و خیارن والا خیلی براشون فرفی نمی کنه چه اتفاقی توی مملکتشون یا بیرون مملکتشون می افته ولی مال ما دیدین؟ سبزی فروشی میری، داره بحث می کنه راجع به مثلاً حمله‌ی عربستان به یمن؛ خیلی‌ام قشنگ استدلال می کنه... ما مردمی هستیم که خیار و سیب زمینی نیستیم. ممکنه با حیا باشیم بریزیم تو خودمون چیزی نگیم، ولی آدمی نیستیم که بهش فکر نکنیم.»

همان طور که پیش بینی می‌شد، این قریب یک دقیقه صحبت اکبر عبدی به سرعت و به طور بسیار گسترده چه در فضای پایگاه‌های خبری-تحلیلی و چه در قالب شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه، دست به دست شد و اکثر مردم یا آن را دیدند و یا به گوششان رسید که اکبر عبدی در خندوانه به رئیس جمهور و کلید کنایه ای زده است.

آن چه پیرو این اتفاق عجیب بود، عکس العمل های سیاسی و حزبی با این اظهار نظر و شوخی لطیف محبوب‌ترین بازیگر طنز ایران بود؛ در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، بسیاری با فحش‌های رکیک و اظهار نظرهای بی رحمانه، اکبر عبدی را به واسطه‌ی همکاری‌های سینمایی‌اش با مسعود ده نمکی، متهم به داشتن سوء نیت و اغراض دلواپسانه کردند؛ انگار نه انگار که همین اکبر عبدی، از سی سال، رده‌های مختلف سنی از پیر و میان سال گرفته تا جوان و کودکان را خندانده و بدون شک هیچ ایرانی ای حتی ساکنان دوردست‌ترین مناطق، حافظه‌ی تصویری‌شان خالی از یک صحنه‌ی شیرین از اکبر عبدی نیست. انگار هیچ هنرمند و بازیگری حق یک شوخی ساده یا یک نقد لطیف را ندارد و اگر از گل نازک تر به رئیس جمهور بگوید، شایسته است که کل کارنامه‌ی هنری و خدمات و طنازی‌های وی نادیده گرفته شود و با بدترین الفاظ خطاب شود.

صحنه‌ی سوم:
با لحاظ کردن دو مورد فوق، تاملی می‌کنیم به آخرین مورد از این جنس اتفاقات که در هفته‌ی گذشته (۳۱ مرداد) باز هم در برنامه‌ی خنداونه رخ داد؛ جناب خان که آمده بود برای استقبال از امیرحسین مدرس سنگ تمام بگذارد، از آن فرصت استفاده کرد و جملاتی را گفت که وسیع تر و شدیدتر از شوخی اکبر عبدی بازنشر شد.

همان طور که توسط مخاطبین مشاهده شد، ابتدا جناب خان با لحن شیطنت آمیز وشیرین خاصش، از امیرحسین مدرس خواست کرد تا شعری را که در آن کلمه‌ی کلید وجود داشت و قبلاً خوانده بود را بخواند. امیرحسین مدرس هم با حضور ذهن کامل و با ضرباهنگ (ریتم) دقیق، به خوبی آن تصنیف را اجرا کرد و پس از اتمام آن و تشویق حضار، جناب خان گفت:
«کاکو با همین کار کلید می تونی رئیس جمهور بشی ها!» و امیرحسین مدرس و رامبد جوان و کل حضار همه اصطلاحاً منفجر شدند از قهقهه. این فضا در خانه‌ها و مخاطبین خندوانه هم کمابیش ایجاد و همین باعث شد که تا همین حدود یک دقیقه از خندوانه، کلیپ داغ هفته‌ی گذشته شود.

نکات جالبی حین دست به دست شدن و بازنشر این ویدئو رخ داد که موضوع را از یک اتفاق ساده یا یک شوخی دم دستی یا یک کنایه‌ی معمولی خیلی فراتر و مبحث را از زمینه‌ی طنز خیلی عمیق تر می‌برد؛ همین اتفاق به ظاهر ساده،‌ پیامدهایی داشت که به دلیل وسعت و تنوع آن پیامدها، می‌طلبد تا تحلیل و تاملی توسط کارشناسان روان شناسی سیاسی و جامعه شناسی سیاسی نه بر روی صرفاً همین شوخی جناب خان با رئیس جمهور،‌ بلکه به بهانه‌ی این اتفاق و عکس العمل های مردم و اهالی فرهنگ، رسانه و سیاست به آن.
در این باب، نکاتی به ذهن نگارنده می‌رسد که در ذیل می‌آیند:

۱- قطع به یقین فاعل یعنی شوخی کننده با کلید در مورد سوم، با دو مورد قبلی بسیار متفاوت بوده و از این حیث خیلی خاص محسوب می‌شود. به این ترتیب که محبوبیت جناب خان در این روزها، هم از عمو پورنگ بیشتر است و هم از اکبر عبدی؛ چه از حیث محبوبیت در سنین مختلف و چه در سلایق و نگاه‌های مختلف. نمی‌توان منکر شد که تقریباً هیچ کس با هیچ نگاه فرهنگی یا سیاسی نیست که شخصیت جناب خان او را به خنده نینداخته باشد؛ عمو پورنگ در بین کودکان و نوجوانان و والدینشان محبوب است و اکبر عبدی از دهه‌ی شصت تا هشتاد، جایگاهی خاص در بین شخصیت‌های محبوب داشت، اما جناب خان شخصیتی است که در امروز متولد شده، در امروز رشد کرده و در امروز گوی سبقت را از همه‌ی شخصیت‌ها در عرصه‌ی سینما و تلویزیون ربوده است. از حیث جامعه شناختی، عنصر تازگی یا اصطلاحاً داغ بودن جناب خان و متأخر بودنش،‌ یک مزیت منحصر به فرد محسوب می‌شود که او را حتی از سلطان طنز ایران یعنی اکبر عبدی هم محبوب تر می‌کند.

وقتی از محبوبیت جناب خان صحبت می‌شود، یعنی جناب خان محبوبی که حزب اللهی او را دوست دارد، غیر حزب اللهی‌ها او را دوست دارند، طرفداران حسن روحانی او را دوست دارند، طرفداران دیگر نامزدهای انتخابات ۹۲ او را دوست دارند و خلاصه این شخصیت را همه‌ی طیف‌های فرهنگی و سیاسی متنوع و مختلف، دوست دارند. گستردگی دوست داشتن جناب خان، موجب می‌شود تا وقتی اظهار نظر می‌کند، اظهار نظرش هم فراجناحی، فراحزبی،‌ فراسیاسی، فرامنفعت طلبانه و فراشخصی تلقی و به عنوان درد دل مردم (فارع از هر نگاه سیاسی یا فرهنگی) در نظر گرفته شود.

به تعبیر دقیق تر، گارد مخاطب به دلایل فوق، مقابل جناب خان باز است. وقتی نقدی را مطرح می‌کند، مخاطب موضع نمی‌گیرد و انگیزه ای جهت نیت خوانی جناب خان ندارد و دلیلی نمی‌بیند که با خود بگوید: «این جناب خان چرا این حرفو زد؟ منظورش چی بود؟ کی بهش گفته بیاد به روحانی تیکه بندازه؟ چرا جناب خان دلواپس شده؟ یعنی اینم با روحانی مخالفه؟» و قس علی هذا.

۲- خیالی بودن شخصیت جناب خان باعث می‌شود تا نتوان مبتنی بر سوابقی،‌ به او برچسبی زد؛ مثل اکبر عبدی که برچسب همکاری با ده نمکی روی پیشانی‌اش خورده و این ممکن است تا حدی موجب کانالیزه شدن طرفداران آن شخص بشود، در مورد جناب خان طبیعتاً موضوعیت ندارد. شخصیت پردازی جناب خان هم طوری صورت گرفته که معمولاً در نقش درونیات و رذایل و محاسن اخلاقی جامعه، برخی نقاط مثبت و منفی جامعه را مانند یک وجدان بیدار، در رفتارش بروز می‌دهد؛ مثل برخی از ما گاهی دغل کاری می‌کند و گاهی هم خیلی مهربان می‌شود و صاف و ساده، درگیر ازدواج با احلام است و آروزیش وصال به عشقش و گاهی هم درگیر فعالیت‌های خیالی و خالی بندی‌هایی از جنس مدیریت باشگاه پاریس سن ژرمن است.

جناب خان در منظر جامعه، خوبی‌ها و بدی‌های خود ماست؛ پس باز هم طبیعی است که گاردمان در مقابلش باز باشد.

۳- آن چه بیشتر باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، فارغ از نقش فاعلیت ماجرا یعنی جناب خان است و بیشتر به خود فعل یعنی انتقاد و شوخی با کلید حسن روحانی که امروز رئیس جمهور کشور است بر می‌گردد، از دو جهت؛ جهت اول طرفداران حسن روحانی‌اند که در سال ۹۲ به او رأی داده‌اند و در یک سال اول وقتی کسی با او شوخی می‌کرد، بسیاری آن را حمل بر کنایه، طعنه، حسادت، دشمنی، تخریب و کارشکنی علیه رئیس جمهور تفسیر می‌کردند، ولی امروز وقتی جناب خان به امیرحسین مدرس تلویحاً می‌گوید که رئیس جمهور شدن به همین سادگی است و تو هم می‌توانی با همین تصنیف کلید رئیس جمهور شوی، از فلان سایت هم صدا با طیف حزب پایداری تا بهمان رسانه‌ی اصلاح طلبان، از اصول گرایان تا اعتدالیون، همه این کلیپ را بازنشر می‌کنند و پوشش می‌دهند. انگار به هیچ کس برنخورده؛ همه با دیدنش می‌خندند و کسی هم فکر و خیالش به این سمت نمی‌رود که به جناب خان برچسب دلواپسی بزند.
نگارنده بر این باور است که اگر همین جناب خان با همین محبوبیت در سال ۹۲ این چنین با نماد انتخاباتی رئیس جمهور شوخی می‌کرد، قطعاً مورد هجوم برخی از اهالی رسانه و فعالان سیاسی هم صدا با دولت قرار می‌گرفت. حال سؤال این جاست که مردم و بسیاری از فعالان طی این دو سال، آیا به دلیل دور شدن از گرماگرم انتخابات و فضای احساس محور مقتضی ایام انتخابات آن گونه رفتار می‌کنند و امروز این گونه، یا به دلیل مشاهده‌ی برخی واقعیات و عدم تحقق برخی از شعارهاست که نسبت به انتقاد شنیدن بسیار نرم شده‌اند؟

نکات فوق، کمی فراتر از یک روایت بود و نویسنده سعی داشت تا نکاتی را کمی فراتر از سؤال مطرح نماید؛ سوالاتی که اگر نتوان امروز به طور قطعی و صریح به آن‌ها پاسخ داده شود، ولی حتماً نیاز است که در مورد آن سؤالات و پاسخ‌های احتمالی، تأمل شود.

جناب خان با رئیس جمهور و کلیدش شوخی کرد و گفت و رامبد جوان و امیرحسین مدرس و حضار و همه خندیدیم و گذشت و رفت؛ اما این می‌تواند یک بهانه باشد تا ما به نسبت دیروز (دو سال پیش) جامعه با رئیس جمهور و امروز جامعه با رئیس جمهور، واقع بینانه، به دور از منویات شخصی و صرفاً مبتنی بر مستندات و تاملات مترتب، به بررسی و مداقه بپردازیم و فقط همان قدر که به نظرمان مهم می‌رسد، به این سؤال فکر کنیم که ‌ «چرا امروز این قدر راحت، همه، به برخی جملات و شوخی‌ها، حتی با شخصی که نیمی از ما به او رأی داده‌ایم، می‌خندیم و لذت می‌بریم از شوخی با رئیس جمهور...»

خندوانه ما را خنداند و صرفاً بهانه بود تا کمی فراتر از خندوانه تعمق کنیم.


الف

شهرزاد کمال‌زاده در گفت‌وگو با فارس:

ارسال به دوستان
برای انتخاب‌هایم در تلویزیون وسواس دارم/ بازیگر ۵۰ ساله نقش دختر ۲۵ ساله را بازی می‌کند!

شهرزاد کمال‌زاده گفت: یک بازیگر حرفه‌ای قطعاً علاقه دارد هم در تلویزیون و هم در سینما حضور داشته باشد، اما متأسفانه در فضای سینما، مافیا و جریانات پشت پرده نمی‌گذارد بازیگران جدید به آن ورود کنند.

خبرگزاری فارس: برای انتخاب‌هایم در تلویزیون وسواس دارم/ بازیگر ۵۰ ساله نقش دختر ۲۵ ساله را بازی می‌کند!

شهرزاد کمالزاده در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، در ارتباط با فعالیت‌های اخیرش گفت: درحال حاضر مشغول خواندن چند فیلمنامه هستم که یکی از آنها سینمایی و دیگری یک سریال است و همچنین باید اشاره کنم که 2 فیلم سینمایی را آماده اکران دارد.

وی در ادامه افزود: فیلم سینمایی «ذوب شدن پادشاه» و «عقاب صحرا» به کارگردانی مهرداد خوشبخت آماده اکران است که «ذوب شدن پادشاه» طی چند روز آینده اکران خواهد شد. سریال تلویزیونی «آمین» هم آماده پخش است که البته در آن حضور کوتاهی دارم.

* برای انتخاب‌هایم در تلویزیون وسواس بیشتری دارم

کمالزاده در ادامه با اشاره به اینکه برخی از بازیگران در ارتباط با حضورشان در تلویزیون بعد از فعالیت در چند فیلم سینمایی وسواس به خرج می‌دهند و یا ترجیحاً دیگر در سریالی بازی نمی‌کنند، اظهار داشت:برای من شخصا نکته‌ای که مهم است، فیلمنامه خوب و عواملی است که قرار است در آن پروژه حضور داشته باشند. ابتدا باید بگویم برای انتخاب‌هایم در تلویزیون وسواس بیشتری دارم و آن هم به این دلیل است که مخاطبین تلویزیون بسیار بیش‌تر هستند و نقشی که بازی می‌کنم در وسعت بیشتری دیده می‌شود، به همین دلیل نقش پیشنهادشده و کارگردان اثر برایم در اولویت است.

او همچنین در ادامه افزود:تا جایی که فضای موجود در سینما اجازه دهد،‌ قطعاً تلاش می‌کنم در آثار خوب حضور پیدا کنم. یک بازیگر حرفه‌ای قطعاً علاقه دارد هم در تلویزیون و هم در سینما حضور داشته باشد، اما متأسفانه در فضای سینما، مافیا و جریانات پشت پرده چنین شرایطی را به راحتی فراهم نمی‌کند.

* حضور بازیگران جوان در سینما کم‌رنگ‌تر شده است

بازیگر فیلم سینمایی «عقاب صحرا» گفت: حضور بازیگران جوان در سینما کم‌رنگ‌تر شده است و شاهد چهره جدیدی نیستیم، این در شرایطی است که تعداد محدودی بازیگر هستند که در بسیاری از فیلم‌ها تکرار می‌شوند.

این بازیگر ادامه داد: به‌عنوان یک بازیگر علاقه دارم که نقش‌های متفاوتی را تجربه کنم. یکی از این نقش‌های متفاوت در سریال «نیاز» برایم پیش آمد. به نظرم ابتدا کار خدا بود که این سریال در میان مردم با اقبال عمومی مواجه شد و در مرحله بعد این فیلم نتیجه عوامل خوب و یک‌دلش را گرفت. در این فیلم بسیار تلاش کردم که حضور متفاوتی داشته باشم.

او همچنین گفت: در سریال «به رنگ شک» به کارگردانی فریبرز عرب‌نیا در نقشی حضور پیدا کردم که به نظرم متفاوت بود. در آنجا چند سال بیش‌تر از سنم در نقشی حضور پیدا کردم، اما به نظرم به‌دلیل نبود تبلیغ مناسب برای این مینی‌سریال مجموع تلاش دوستان کم‌تر دیده شد.

وی در ادامه افزود: یکی از مشکلات برخی از کارهای خوب این است که اطلاع‌رسانی خوب و دقیقی صورت نمی‌گیرد. در نظر داشته باشید برای یک فیلم سینمایی و یا سریال تلویزیونی گروهی زحمت می‌کشند و هزینه مادی و معنوی نیز برای آن پرداخت می‌شود، اما وقتی تبلیغات نامناسب صورت می‌گیرد، مخاطب از وجود چنین آثاری اطلاع پیدا نمی‌کند. در نتیجه زحمت و هزینه‌های یادشده به هدر می‌رود.

* تعداد محدودی از بازیگران دائما در کارها تکرار می‌شوند

کمالزاده در ارتباط با حضور بازیگران جدید در سینما، گفت:‌ در دوره‌ای رسم بر این بود که تهیه‌کننده و کارگردان برای فروش فیلم دائماً در اصطلاح از بازیگران گیشه‌پسند استفاده می‌کردند و فکر می‌کردند حتماً باید از حضور این بازیگران برای فروش فیلم بهره ببرند. متأسفانه درصد زیادی از فضای سینما به این سمت رفته که از چنین افرادی استفاده می‌کنند.

وی در ادامه افزود:با یک بررسی کلی متوجه می‌شویم که تعدادی بازیگر و عوامل محدود در سینما هستند که در فیلم‌های تولیدشده در سینمای ایران تکرار می‌شوند.

او همچنین گفت:فکر می‌کنید در این شرایط مخاطب به سینما اعتماد می‌کند؟! به نظرم یکی از دلایل اینکه مخاطبین استقبال‌شان از سینما کم شده و سینماها از رونق افتاده‌اند، تکرار حضور برخی عوامل در همه فیلم‌هاست.

این بازیگر در ادامه اظهار داشت:ما پتانسیل‌اش را داریم که از حضور جوانان با استعداد استفاده کنیم و مخاطبین سینما را با چهره‌های جدید در این مدیوم آشنا کنیم. قطعاً در جذب مخاطب و اعتماد آن فیلم‌ها می‌تواند ثمربخش باشد.

* بازیگر 50 ساله نقش دختر 25 ساله را بازی می‌کند!

کمال‌زاده در ادامه انتقادهایش به چند سال اخیر سینما که نتوانسته چهره جدیدی را معرفی کند، گفت:با احترام به توانایی بازیگرانی که همواره حضور تأثیرگذاری در آثار سینمایی هستند، باید بگویم برخی که درحال حاضر در سن مثلاً 50 سالگی به سر می‌رند، در نقش دختر 25 ساله ظاهر شده و همین افراد در کاراکتر فرد 60 ساله نیز ایفای نقش می‌کند. فکر می‌کنید در چنین شرایطی شاهد حضور چهره جدید در سینما خواهیم بود؟!

وی در ادامه خاطرنشان کرد:این روند در سینما آسیب‌های زیادی را در پی خواهد داشت که باید توسط کارشناسان این حوزه بررسی شود، ‌اما به نظر من به‌عنوان کسی که در فضای سینما و تلویزیون حضور دارم، یکی از آسیب‌ها از بین رفتن اعتماد مخاطب است.

کمال‌زاده همچنین گفت:اگر با مخاطب در سینما بنشینیم به راحتی متوجه می‌شویم که او به‌دلیل حضور یک بازیگر در فیلم به راحتی می‌تواند حدس بزند چه اتفاقی قرار است در طول فیلم بیفتد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: البته فکر می‌کنم یکی از مهم‌ترین دلایلی که کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان ریسک نمی‌کنند تا از چهره‌های جدید در آثارشان استفاده کنند،‌ این است که از همان ابتدا نگران بازگشت سرمایه خودشان نیز هستند. نبود هزینه برای تولید یک فیلم درحال حاضری یکی از دغدغه‌های اصلی سینماگران است که باید به آن توجه ویژه شود. این مورد نیز آنها را بسیار محتاط‌تر کرده است.

در اصلاحیه‌ای مطرح شد

ارسال به دوستان
عذرخواهی وزیر اطلاعات از مردم بابت نقل خطای بیان مقام معظم رهبری

وزیر اطلاعات در اصلاحیه‌ای با عذرخواهی از مقام معظم رهبری و مردم، نقل قول مطرح‌شده از رهبر انقلاب در برنامه تلویزیونی نگاه یک را تصحیح کرد.

خبرگزاری فارس: عذرخواهی وزیر اطلاعات از مردم بابت نقل خطای بیان مقام معظم رهبری

به گزارش خبرگزاری فارس، وزیر اطلاعات با انتشار اصلاحیه‌ای به دلیل نقل خطای بیان مقام معظم رهبری از سوی حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات دولت یازدهم (دوشنبه شب - دوم شهریور ماه) در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما عذرخواهی کرد.

برپایه این خبر متن مشروح این اصلاحیه‌ای به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

در برنامه تلویزیونی نگاه یک از قول مقام معظم رهبری نقل شد که (این خط تبلیغی دروغ که از خطوط قرمز عبور شده است صحت ندارد) پس از مراجعه به متن سخنرانی معظم له ملاحظه شد که عبارت صحیح این است (این خط تبلیغی غیر صحیح که از برخی خطوط قرمز رسمی در جلسات خصوص صرف نظر شده است خلاف واقع و دروغ است)

ضمن پوزش از معظم له و مردم شهید پرور در نقل خطای بیان معظم له از منتقدین محترمی که ما را به این خطای در نقل توجه دادند صمیمانه سپاسگزاری می شود.

سید محمود علوی

وزیر اطلاعات»

گفت وگوی «جوان» با دکتر نجات‌الله ابراهیمیان‌


ما به ظاهر استعلامات مراجع چهارگانه اکتفا نخواهیم کرد. حمله و تخطئه شورای نگهبان از سوی افراد و جریانات مختلف سیاسی طی سال‌های اخیر آنقدر عادی شده که اگر یک روز با تورق برخی روزنامه‌های داخلی و گشت و گذار در فضای مجازی با چنین رویه‌ای برخورد نکنیم قطعاً تعجب خواهیم کرد...
نویسنده : محمد اسماعیلی 
حمله و تخطئه شورای نگهبان از سوی افراد و جریانات مختلف سیاسی طی سال‌های اخیر آنقدر عادی شده که اگر یک روز با تورق برخی روزنامه‌های داخلی و گشت و گذار در فضای مجازی با چنین رویه‌ای برخورد نکنیم قطعاً تعجب خواهیم کرد. اما آنچه روال عادی تخریب شورای نگهبان را وارد مرحله‌ای جدید کرد سخنان رئیس‌جمهور در نشست مشترک هیئت دولت و استانداران علیه این نهاد انقلابی بود که موجی از نگرانی و ناراحتی دلسوزان و وفاداران انقلاب اسلامی را با خود به همراه داشت و با استقبال فراوان جریانات نشانه‌دار داخلی و رسانه‌های بیگانه مواجه شد. موضع‌گیری رئیس‌جمهور ما را بر آن داشت که گفت‌وگویی دو ساعته با دکتر نجات‌الله ابراهیمیان سخنگوی شورای نگهبان در ساختمان این شورا – ساختمان قدیم مجلس شورای اسلامی – داشته باشیم. آنچه در پی می‌آید مصاحبه تفصیلی «جوان» با سخنگوی شورای نگهبان است.
    
در آستانه هر انتخاباتی هجمه‌ها و حملات به شورای نگهبان افزایش چشمگیری پیدا می‌کند. به عنوان سخنگوی این شورا بفرمایید این تخریب‌ها و هجمه‌ها با چه هدفی صورت می‌گیرد و اساساً چقدر می‌تواند روی وظایفی که شورا قرار است طبق قانون اساسی کشور انجام بدهد، تأثیرگذار باشد؟بخشی از این فضایی که به آن اشاره کردید، طبیعت فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی است و خیلی نباید از آن تعجب کرد. بخشی از این تخریب‌ها از سوی کسانی است که متأسفانه با انقلاب و نظام دشمنی و معاندت و خصومت ریشه‌ای دارند. 
اما در مورد اشخاصی که در داخل نظام هستند و وارد مباحث سیاسی می‌شوند و گاهی اوقات شورای نگهبان را مورد خطاب قرار می‌دهند باید گفت چنانچه اینها چنین رویکردی را یک ابزار و وسیله مبارزه انتخاباتی تلقی می‌کنند، این نوع رفتار مصداق «بر شاخ نشستن و بن بریدن» است بنابراین توصیه ما این است که این افراد وقتی وارد میدان مسابقه و مبارزه انتخاباتی می‌شوند، التفات داشته باشند که هزینه‌های مربوط به مبارزات انتخاباتی را برای نظام بالا نبرند. 
 شورای نگهبان در مواجهه با چنین فضایی سعی می‌کند با سعه صدر برخورد کند در عین حال با قاطعیت به وظایف قانونی خودش عمل خواهد کرد. خیلی از ماها تمرین کردیم- در مورد تصمیماتی که در طی زندگی و حرفه‌مان گرفتیم - با این تمرین یاد گرفتیم که تحت‌تأثیر فشارها و فضاسازی‌ها و جوسازی‌ها قرار نگیریم؛ البته حرف حق را می‌شنویم، انتقاد صحیح را می‌شنویم. من شخصاً راه اصلاح عملکرد و بهبود عملکرد خودم را در هر موقعیت حرفه‌ای و شغلی هموار می‌بینم و هموار می‌کنم. منتها تحت تأثیر فضاسازی‌ها مطمئناً از عمل به قانون منحرف و منصرف نخواهیم شد. 

بخشی از این حملات متوجه نظارت استصوابی شورای نگهبان است – اگر نگوییم همه آن - عمده این حملاتی که صورت می‌گیرد ناظر بر همین نظارت است- آنها تأکید می‌کنند در اصل 99 قانون اساسی چنین نظارتی تصریح نشده است؛ هر چند در سال 74 مجلس، مصوبه‌ای داشته و در آن تصریح کرده که شورای نگهبان، اختیار نظارت استصوابی را داراست، با توجه به این توضیح بفرمایید قانونگذار چرا چنین نظارتی را برای شورای نگهبان لحاظ کرده است؟

در اصول قانون اساسی مثل هر قانونگذاری بشری ممکن است مجال ابهام و اجمال یا تعارض فراهم باشد و اجرای قواعد حقوقی از جمله قواعد مندرج در قانون اساسی خیلی وقت‌ها نیازمند تفسیر است. شما به عنوان مجری وقتی می‌خواهید قانونی را اجرا کنید مجبورید تصویری از آن احکام و مقررات در ذهنتان نقش ببندد و تفسیر هم باید متکی به اصول و قواعد مربوط به تفسیر متون قانونی باشد. بنابراین اجرای قانون اساسی و نظارت بر مصوبات مستلزم داشتن یک برداشت از اصول قانون اساسی است یا باید قائل به هرج و مرج بشویم و به هر برداشتی از مقامات متعدد ترتیب اثر بدهیم و توجه کنیم - که هرگز امری و نهادی و قاعده‌ای در چنین هرج و مرجی مستقر نخواهد شد - یا باید در یک ساز و کار تعریف شده قانونی نهاد مفسر داشته باشیم و آن نهاد مفسر، تفسیرهای رسمی از قانون اساسی ارائه دهد که ارزش اصول قانون اساسی را داشته باشد. قانون اساسی ما این نهاد را معرفی کرده؛ شورای نگهبان مفسر قانون اساسی است. این تفسیر در دو موضع، خودش را نشان می‌دهد؛ یک موضع جایی است که از شورای نگهبان، مقاماتی که حق این کار را دارند درخواست تفسیر رسمی اصول قانون اساسی را می‌کنند. 
موضع دوم تفسیر جایی است که ما مستقیماً تفسیر رسمی را اعلام نمی‌کنیم اما موقع انجام وظایف خودمان مثل تطبیق مصوبات قرائتی از اصول قانون اساسی داریم. براساس آن قرائت، تطبیق می‌دهیم. این حق را هم قانون اساسی به شورای نگهبان داده است. در کشورهای دیگر یک نهاد مفسر قانون اساسی پیش‌بینی می‌کنند. در ایران این نهاد رسمی تفسیر و تطبیق مصوبات شورای نگهبان است. شورای نگهبان هم براساس همین اختیارات قانونی برداشتی را از اصول قانون اساسی مبنای اظهارنظرهای بعدی خودش در مورد تطبیق قوانین انتخاباتی با قانون اساسی مبنا قرار داده که براساس آن برداشت نظارتی که در اصول قانون اساسی آمده «نظارت استصوابی» تلقی شده است. این برداشت مبانی تئوریک و نظری و حقوقی و فقهی خودش را دارد که الان در مقام توجیه آن نیستیم چون قبلاً این تفسیر به عمل آمده است. چنین تفسیری مثل اصول قانون اساسی است به اضافه همین تفسیر در زمان تصویب و تطبیق با قوانین انتخاباتی مبنا قرار گرفته است، الان ما قانون عادی هم داریم که نظارت شورای نگهبان را نظارت استصوابی توصیف کرده است. 
در نتیجه شاید خیلی معنا ندارد که مثل دانش‌آموزان تنبل، شب امتحان به فکر طرح و پرداختن به سؤالاتی باشیم که این سؤالات قبلاً جواب خودش را پیدا کرده است. ما نیاز داریم موقع برگزاری انتخابات با اقتدار و قوت عمل کنیم چه نهاد اجرایی چه نهاد نظارتی. 
این اقتدار باعث می‌شود که مردم آرامش روانی پیدا کنند. خیالشان از اینکه آرای آنها مورد حفاظت و حراست قرار می‌گیرد، راحت باشد. در موقع انتخابات این امید باید در مردم تقویت شود که حضور آنها و انتخابشان مؤثر در سرنوشت نظام است. طرح بی‌موقع برخی از شبهات و مسائل با اجرا و نظارت و اقتدار در اجرا و نظارت واقعاً در تنافی است؛ مخصوصاً از مقامات رسمی که خود مجری این قواعد حقوقی و قوانین انتخاباتی هستند. آنها اگر در مقام نقد و انتقاد و تخطئه قوانین انتخاباتی بر‌آیند، آیا به نظر این اطمینان و آرامش در مردم ایجاد خواهد شد که این‌ها به درستی این قواعدی که نمایندگان آنها ایجاد کرده‌اند را اجرا خواهند کرد، به نظرم این آرامش را به هم می‌زند، در نتیجه فکر می‌کنم که بحث مربوط به نظارت استصوابی از نظر حقوقی برای مجریان یک مسئله تمام شده است و پرداختن به آن شاید در ایام انتخابات و این روزها کمکی به ما نمی‌کند. مقام اجرا و نظارت با کرسی آزاد‌اندیشی تفاوت‌هایی دارد. 
بله، ممکن است کسی به ما توصیه نماید که شما قانونی را که تأیید کردید، خوب اجرا کنید. یا ممکن است نقص‌های اجرایی را به ما گوشزد کنند. ما باید به این تذکرها، توجه کنیم تا ببینیم آیا کارنامه خودمان در عمل به قانون چگونه است. اما این تذکرها با زیر سؤال بردن اصل قانون فرق می‌کند آن هم توسط مجری یا ناظر. 
منِ ناظرِ عضوِ شورای نگهبان هم ممکن است نسبت به همین قوانین انتخاباتی انتقاداتی داشته باشیم. قبلاً به مناسبتی همین انتقادها را بیان کرده‌ام. منتها الان که موضع و موسم اجرا و نظارت است لرزاندن پایه‌های یک نظام انتخاباتی که براساس این قوانین هر چند ناقص باشد طراحی شده، دور از مصلحت است. 


این جریان همچنین وجود «نظارت استطلاعی» را چاره کار می‌بیند و بر آن تأکید می‌کند، اساساً چنین نظارتی می‌تواند باعث شود که اهداف و وظایف شورای نگهبان که مورد تأکید قانونگذار هم هست به خوبی پیاده‌سازی شود؟
بله «نظارت استطلاعی» اساساً طرح دیگری را می‌طلبد و با این ساختارها الان با این وضعیت فعلی که داریم کسی نمی‌تواند بگوید این نظارت، نظارت استطلاعی باشد. چراکه بر فرض اگر کسی بتواند چنین تفسیری را به اصلی از اصول قانون اساسی مستند کند آن نوع نظارت، اصلاً ساز و کار دیگری را می‌طلبد. در طرح نظارت استطلاعی، نهاد ناظر بعد از اطلاع، اگر انحرافی دید و سوءجریانی را مشاهده کرد تازه باید یک نهاد دیگری را مخاطب قرار دهد که آن نهاد حرف آخر را بزند چه بسا ما وقتی به آن نهاد برسیم همه ایراداتی را که الان خطاب به شورای نگهبان که حرف آخر را می‌زند، این دفعه موضعش را عوض کنیم و این دوستان در آنجا این ایرادات را مطرح کنند در نتیجه اساساً چنین ساز و کاری بر اساس نظم فعلی حقوقی معنا ندارد. قوانین عادی ما بنایی را ساخته که آن بنا براساس یک تفسیری شده که آن تفسیر این نظارت را نظارت استصوابی دیده است. داخل پرانتز عرض می‌کنم که اساساً خلطی وجود دارد در باب مشکلاتی که برخی از جریان‌های سیاسی در مورد بحث بررسی صلاحیت‌ها مطرح می‌کنند و مسئله نظارت استصوابی و بحث اعمال سلیقه‌ها و ادعای جانبداری سیاسی که از جانب برخی مطرح شده را بر هم مبتنی می‌کنند. این اساساً این مفهوم کاری به نظارت استصوابی ندارد چراکه شما اگر حرف آخر را به یک نهاد دیگری مثل یک دادگاه انتخاباتی محول کنید قضات آن دادگاه انتخاباتی هم توسط یک فردی مثل رئیس قوه قضائیه باید تعیین بشوند؛ این طور نیست؟ چه بسا این‌بار مواضع سیاسی یا جایگاه سیاسی نظرات شخصی رئیس قوه‌ قضاییه را مانع عملکرد این دادگاه قانون اساسی بدانند ایراداتی که دوستان در مورد ادعاهایی که در مورد بحث مربوط به سلیقه‌های شخصی سیاسی مطرح می‌کنند اساساً ارتباط با مسئله نظارت استصوابی و استطلاعی به نظر من ندارد. این ادعاها و ابهاماتی که آنها می‌گویند اساساً حلش ارتباطی به این موضوع ندارد. 
آقای دکتر! هر چند که تخریب کارکرد شورای نگهبان موضوع تازه‌ای نیست و خط ثابت برخی رسانه‌های داخلی است اما تاکنون سابقه نداشته عالی‌ترین مقام اجرایی کشور –در حین آنکه مسند امور اجرایی را در دست دارد – عملکرد شورای نگهبان را زیر سؤال ببرد، این رویکرد که ناراحتی بسیاری از وفاداران به انقلاب را هم در پی داشت با استقبال فراوان برخی از رسانه‌ها، جریانات داخلی و رسانه‌های بیگانه همراه شد. ارزیابی شما از سخنان رئیس‌جمهور، چیست؟ 
ما در برهه زمانی مهم و خطیری قرار گرفتیم. توصیه‌های مقام معظم رهبری مبنی برهمدلی و همراهی تمام مسئولان نظام باعث می‌شود که من به عنوان سخنگوی شورای نگهبان روشم این باشد که تا آن جا که ممکن است بر وظایف خودم متمرکز شوم. من سعی کردم در این چند روز حرفی هم نزنم چراکه ما به آرامش، همدلی، تعقل و تفکر بیشتر از خطابه نیاز داریم. اینکه همدیگر را مورد خطاب و عتاب قرار بدهیم در این شرایط، خیلی به نظرم به مصلحت نیست. البته لااقل ما از تریبون‌های رسمی نباید مباحثاتمان را پیغام و پسغام بکنیم. البته اندیشمندان، فقها، اساتید دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و خیلی از مقامات و نهادها وظیفه خودشان را در پاسداری و حراست از ارکان و نهادهای رسمی کشور و شورای نگهبان در این ایام انجام دادند و من به عنوان یک خادم کشور و کوچک هر کدام از آحاد ملت ایران از همه آنها تشکر می‌کنم. زیرا آنها حساسیت خودشان را به اینکه به قانون اساسی ملتزم و پایبند بشوند نشان دادند. 
هر کدام از ما امروز وظایفی داریم؛ وعده‌هایی دادیم که آن وظایف و وعده‌ها، علی‌القاعده مانع از پرداختن به حواشی خواهد شد. اولویت وظایف و وعده‌هایی که ما دادیم و «ما ز یاران چشم یاری داشتیم» ما هم امید داریم که مشکلاتی که برای کشور پیش آمده با وعده‌هایی که مسئولان اجرایی دادند ان‌شاءالله رفع شود؛ این سنگینی معیشت و دشواری‌هایی که مردم دارند ان‌شاءالله کم‌کم از روی دوش مردم ما برداشته شود. شاید اگر بخواهیم هر کدام از ما به وظیفه و وعده‌های خودمان عمل کنیم مجالی به پرداختن به حاشیه‌ها وجود نداشته باشد. 
در مورد فرمایشات ریاست محترم جمهوری؛ ایشان ناآشنا به قواعد حقوقی و قوانین نیستند و از ایشان به عنوان رئیس‌جمهور حقوقدان یاد می‌شود. منتها شاید مقام خطابه و منبر مجال پرداختن به همه دقایق حقوقی را ندهد. ایشان در بخشی از فرمایشاتشان آن طور که اقتضای خطابه و منبر است به تمثیل متوسل شدند. از واژه دست و چشم استفاده کردند. شاید اگر این تمثیل را از برخی زوایا نگاه کنید ما از این جمله رئیس‌جمهور محترم نتوانیم آن طور که بعضی‌ها پای این خطابه و منبر استنباط کردند نفی نظارت استصوابی را استنتاج کنیم. از فرمایشات ایشان چنین چیزی برنمی‌آید. چراکه نظارت استصوابی را غیر از تفسیر شورای نگهبان، مجلس هم تصویب کرده و یک رئیس‌جمهور - فرق نمی‌کند کدام رئیس‌جمهور- دستور اجرای آن را صادر کرده است. من بعید می‌دانم مراد ایشان از این تمثیل نفی قانون و نفی نظارت استصوابی باشد. نظارت استصوابی حکم قانون است و همه ما تابع قانون هستیم. ریاست جمهوری و وزارت کشور مجری قانون هستند. بعید است که مجریان قانون در موضع و موقع اجرا در مقام نفی قواعد حقوقی بربیایند. 
بخش دیگری از فرمایشات ایشان اشاره داشت به یک «مجلس اول بدون شورای نگهبان». طبیعت تمثیل هم این است که ممکن است به موارد دیگر تسری یابد. ما «اولین رئیس‌جمهور منتخب بدون شورای نگهبان» را با «اولین رئیس‌جمهور منتخب با شورای نگهبان» مقایسه کنیم؛ اولین رئیس‌جمهور با شورای نگهبان، مایه افتخار ملت ایران و الگوی همه رؤسای جمهور و مردان سیاسی ما است. در حالی که شرایط و وضعیت اولین رئیس‌جمهور بدون شورای نگهبان هم روشن است. من هم خصایص و فضایل مجلس اول را تصدیق و تأیید می‌کنم. منتها نباید آن فضایل را مرتبط بدانیم با بود و نبود شورای نگهبان آن مردان سیاسی و دینی عصاره 5 دهه تمرین جهاد زهد، پارسایی، مبارزه ایدئولوژیک بودند و اغلب آنها با دنیا و مظاهر دنیوی، پول، قدرت، ثروت، اشرافیت میانه‌ای نداشتند. طبیعی است که عصاره چند دهه تلاش امام و مبارزان قبل از انقلاب را در مجلس اول داشته باشیم. معمولاً پس از پیروزی و مواجهه با قدرت و ثروت و مظاهر جدید دنیاست که مشکل پیش می‌آید و ما یک مقدار سخت‌تر می‌توانیم این یاران و انسان‌های برگزیده را انتخاب کنیم. ما در طول عمر نظام اسلامی، شاهد برخی ریزش‌ها بودیم. خیلی از کسانی که امتحانشان را در دوران مبارزه با زیرشکنجه قرار گرفتن، پس داده بودند در مواجهه با برخی از مظاهر دنیوی، پول، قدرت و... متأسفانه نتوانستند مقاومت کنند. بنابراین فضایل مجلس اول مستند به امور دیگری است و از این بخش هم قطعاً نباید این استنتاج بشود که ریاست محترم جمهوری به یک مجلس بدون شورای نگهبان گرایش دارد. من با توجه به سابقه و نقشی که ایشان به عنوان نماینده مجلس در تصویب بسیاری از قوانین داشتند و نقشی که به عنوان یک مُبلغ نظام جمهوری اسلامی در تبلیغ و تأیید بسیاری از نهادها داشتند، بعید می‌دانم از آن تمثیل مرادشان نفی جایگاه و نقش قانونی شورای نگهبان باشد. 
منتها ما در مقام خطابه باید مراقب باشیم که هر کدام از این جملات که بار معنایی متفاوتی داشته باشد دستاویز مورد هجمه قرار دادن نهادهایی که ما به ثبات، استقرار و قدرت و اقتدار آنها نیاز داریم، نشود و شورای نگهبان یکی از آن نهادهاست. 

شما اشاره داشتید یکی از برداشت‌ها از سخنان رئیس‌جمهوری «نبود شورای نگهبان» بود. سؤال بعدی اینجاست که چطور ممکن است افرادی و کسانی اصول و مبانی انقلاب و نظام را قبول نداشته باشند وبه ساختار حاکمیت ورود پیدا کنند و در یکی از مهم‌ترین قوای کشور که قوه مقننه است به تصمیم‌گیری برای جامعه اسلامی بپردازند؟ البته ما سابقه مجلس ششم را هم داریم که نمایندگان آن، ماه‌ها کشور را در بحرانی‌ترین شرایط قرار دادند؟

بدون اینکه فرض مورد سؤال را به رئیس‌جمهور نسبت دهیم و تنها برای باسخگویی به استنتاجات ناصواب یا فرصت‌طلبانه برخی عرض می‌کنم که دیگر مجلس «مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی» نخواهد بود. قانون اساسی نمایندگان مجلس را موظف کرده «شرعاً» قانونگذاری کنند. یعنی یک تقسیم کار وجود ندارد که مجلس هر جور دلش بخواهد، قانونگذاری کند. بعد شورای نگهبان آنها را تصفیه کند. قواعدی که خلاف شرع است براساس قانون اساسی، مجلس هم نمی‌تواند آن را تصویب کند. مجلس حق ندارد برخلاف قانون اساسی و شرع اسلام، قانونی بگذارد. بنابراین کسی که نماینده می‌شود باید معتقد و ملتزم به اسلام، شرع و پایبند به نظام جمهوری اسلامی باشد و الا این خودزنی و خودکشی معنا ندارد که ما بپذیریم افرادی از هر نوع اعتقاد و التزام وارد نظام بشوند و باز اسم آن نظام را نظام اسلامی بگذاریم. 
بنابراین قطعاً چنین برداشتی، یعنی وجود مجلس بدون شورای نگهبان، بدون اینکه من بخواهم آن را به رئیس‌جمهور نسبت بدهم- ممکن فرمایشات ایشان مجال چنین برداشت‌هایی را فراهم کرده باشد- قطعاً مخالف با اصول قانون اساسی است. 

چه تضمینی وجود دارد که شکل‌گیری این مجلس با همین مؤلفه‌ها عملکردی شبیه مجلس ششم و بدتر از آن به همراه نداشته باشد؟

اساساًَ طبع نظام جمهوری اسلامی ایران و مجلس و قوه مقننه جمهوری اسلامی ایران اقتضا می‌کند شرایطی را که قانون انتخابات معین کرده در کاندیداها و داوطلبان احراز بشود و الا هیچ تضمینی وجود ندارد که نظام در حالی که عنوان جمهوری اسلامی ایران دارد قلب ماهیت ندهد و تبدیل به یک نظام مثل بقیه نظام‌ها نشود. ما نمی‌توانیم از افرادی که التزام به نظام جمهوری اسلامی و شرع ندارند توقع داشته باشیم که موقع قانونگذاری و تصمیم‌گیری و انجام وظایف نمایندگی از این مفاهیم پاسداری کنند. این خیلی به‌جا نخواهد بود. 

برخی از رسانه‌ها و شخصیت‌های سیاسی این بحث را ذیل سخنان رئیس‌جمهوری مطرح می‌کنند مبنی بر اینکه شورای نگهبان بحث تصمیم‌گیری درباره صلاحیت داوطلبان را به هیئت‌های اجرایی یا همان وزارت کشور بسپارد؟در صحبت‌های رئیس‌جمهور چنین صراحتی را ندیدم شاید مقامات یا اشخاص دیگری چنین حرفی را زده باشند. 

از سخنان رئیس‌جمهور چنین برداشتی می‌شود داشت آنگونه که برخی از رسانه‌ها در همین باره مطالب متعددی را چاپ کردند؟

کار اجرا و مرحله اول احراز شرایط و ثبت نام با مجریان است. آنان داوطلبان را ثبت نام می‌کنند و می‌بینند اگر اشخاصی صلاحیت قانونی ندارند، صلاحیتشان را رد می‌کنند. منتها وظیفه نظارتی شورای نگهبان در قالب هیئت‌های نظارت، اقتضا می‌کند که ما هم در کنار مجری، کنترل بکنیم تصمیماتی که این‌ها می‌گیرند و نسبت به رد و قبول تصمیمات آنها به عنوان ناظر، اظهارنظر بکنیم. بحث مربوط به نقش مجریان و شورای نگهبان و هیئت‌های اجرایی و هیئت نظات، یک امر ذهنی نیست که هر کدام از ما برداشت خودمان را در مورد آن مبنای اقدام و اجرا قرار بدهیم. اینها از حالت ذهنی خارج شده و به یک سری ضوابط عینی در قالب قانون انتخابات و آیین‌نامه‌ها درآمده است. از زمان ثبت نام تا اعلام نتایج انتخابات، قانون مرحله به مرحله وظیفه ناظر و وظیفه مجری را حتی پای صندوق‌های رأی تبیین کرده است. بنابراین مفهوم اجرا و نظارت مفاهیم نظری و علمی صرف نیستند تا ما بتوانیم در مورد هر کدام از آنها در جلسات و نشست‌ها، بحث آزاد علمی داشته باشیم بلکه مفاهیمی هستند که براساس قانون انتخابات، تعریف شده‌اند. ما براساس همین تعریف باید پیش برویم. اگر به قانون انتخابات نقد و انتقادی وارد باشد، مجال طرح آن توسط مجری که نیست. عزیزانی که الان موقع اجرای این قواعد حقوقی یادشان می‌آیدکه ممکن است این قوانین اشکالاتی داشته باشد، من همان طور که در صحبت‌های قبلی خود عرض کردم بارها فرصت تقدیم یک لایحه جامع انتخابات را داشته‌اند. این قانون جامع باید به مشکلات اساسی مثل مسئله منابع مالی مسئله پول و پوستر مسئله مربوط به استفاده از امکانات عمومی مسئله مربوط به احزاب و بسیاری از مطالب و مسائل مربوط به چگونگی تقسیم حوزه‌های انتخابیه بپردازد. یا الان ما تهران یا شهرهای بزرگ را یک حوزه انتخابیه تلقی کردیم. خیلی از صاحب‌نظران از مدت‌ها قبل می‌گویند که ری و شمیرانات یا خود شهر تهران چرا یک حوزه انتخابیه واحد هستند، خیلی از این انتقادات و خیلی از این اشکالاتی که قانون انتخابات ما را از این شکل کهنه مربوط به چند دهه قبل به شکل مدرن مناسب با شأن و جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل می‌کند، ما فرصت این را داشتیم ولی هیچ کدام از دولت‌ها از این فرصت استفاده نکردند. به جای اینکه در مقام تحلیلگرِ منتقدِ حقوقی قوانین موجود بربیاییم، باید به وظایف قانونی خودمان عمل کنیم. اگر کسی می‌بیند قانون انتخابات درجایی اشکال دارد اگر نماینده مجلس است قانون به او اختیار داده طرح بدهد برای اصلاح. اگر دولت است، لایحه جامع بدهد تا جنبه‌های مبهم یا اشکالات مربوط به قانون انتخابات رفع بشود. ما بعضی وقت‌ها یادمان می‌رود که زمان مبارزه انتخاباتی و سیاسی تمام شده است. الان ما در حکومت هستیم. جزئی از حکومت هستیم. جایگاه ما با یک فعال آزاد سیاسی متفاوت است. بعضی وقت‌ها ما بعد از اینکه از طریق یک حزبی و یک گروه سیاسی دسترسی پیدا می‌کنیم به مقام رسمی یادمان می‌رود که جایگاه تغییر کرده است؛ کماکان به عنوان یک فعال سیاسی آزاد شروع می‌کنیم به انتقاد! الان ابزار دست ماست هر روز خبرنگاران از من سؤال می‌کنند که در رابطه با جریانات سوء مالی مسئله فساد استفاده مبهم از کمک‌ها‌ی بلا عوض برای تأثیرگذاری بر انتخابات شما چه کار می‌کنید؟! من عضو شورای نگهبان ناظر، نگاه می‌کنم می‌بینم قوانین ما از این حیث نواقص زیادی دارد چه کسی باید اینها را حل کند؟ شورای نگهبان که اختیار اصلاح قانون ندارد. دولت و مجلس باید با ارائه لایحه یا طرح، اقدام کنند. 

ذیل همین مبحث، آیا تجمیع «اجرا و نظارت» دیکتاتوری ایجاد نمی‌کند با توجه به اینکه از جمله قواعد حقوقی پذیرفته شده در بسیاری از نظام‌های حقوقی دنیا «‌تفکیک قوا» است. جمله‌ای به همین مضمون از مونتسکیو حقوقدان شهیر وجود دارد دال بر اینکه تجمیع نظارت و اجرا در یک قوه فساد ایجاد می‌کند. حال به نظر شما این تجمیع و این جمع شدن دیکتاتوری ایجاد می‌کند یا نه؟

تمثیل کاعی رهزن است. زیرا چند وجهی است من هم می‌گویم ایشان (رئیس‌جمهور محترم) چون منبری با‌سابقه و خطیب با‌سابقه‌ای است؛ مثال قشنگی زد‌ه‌اند. چشم و دست! اتفاقاً اولین چیزی که به ذهن من می‌آید این است که ناظر یک چشم همیشه باز و بیدار است که جلوی آلوده شدن و انحراف دست را می‌گیرد. چشم است که نمی‌گذارد دست به خطر بیفتد. دستی که به سمت آتش می‌رود اگر چشم نباشد به خطر می‌افتد. وقتی دست به سمت آلودگی می‌رود اتفاقاً چشم است که جلوی آن را می‌گیرد. از این منظر می‌توانید به این تمثیل نگاه کنید. شاید برای بحث‌های حقوقی، یعنی بحث در مورد قانون انتخابات و حدود و مرزهای اجرا و نظارت بتوانیم برای تقریب به ذهن به یک سری تمثیل‌های اینچنینی متوسل شویم. ولی نمی‌توانیم در مقام بیان همه جوانب امر بربیاییم. من هم می‌گویم که بله شورای نگهبان یک چشم همیشه بیدار و آگاه است که براساس قانون وظیفه خودش می‌داند که از به خطر افتادن و آلودگی دست جلوگیری کند و قانون نیز این امکان را به او داده است.

زمانی در تمثیل مثال چشم زده می‌شود یعنی نظارت و زمانی که صحبت از دست می‌شود یعنی اجرا؟

درست است یعنی جدایی نظارت و اجرا. تعدد نقش‌هایی که قانون خلق می‌کند مثلاً در دادگستری یک دادستان تعریف می‌کنیم، یک دادگاه و قاضی نشسته یا یک بازرسی کل تعریف می‌کنیم و یک نهاد مجری تدابیرى برای جلوگیری از دیکتاتوری و جلوگیری از قانون شکنی است و نقش‌هایی که اینگونه و به طور مستقل تعریف شده کمک می‌کند به اجرای قانون، برقراری حکومت قانون و جلوگیری از خودکامگی. این چیزی است که ما در قانون اساسی به آن رأی دادیم. در قانون اساسی پذیرفتیم که ناظر اجرای انتخابات، عموماً جزء معدودی از انتخابات مثل انتخابات شوراها شورای نگهبان باشد. قانون اساسی به لزوم تعدد این دو جایگاه توجه داشته و این را کسی نمی‌تواند مورد انکار قرار بدهد و کسانی که می‌خواهند از این جور عبارات و تمثیل‌های کلی استفاده‌های ناروا بکنند بعضاً دچار اشتباه در استدلالند، گاهی اوقات هم متأسفانه شاهد فرصت‌طلبی هستیم. 

آقای دکتر تجمیع اجرا و نظارت دیکتاتوری ایجاد می‌کند یا نه؟

ما مجری قانون اساسی هستیم و معتقد و ملتزم به نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم. عقیده‌مان این است که اجرای قانون اساسی جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد. اما با هر کدام از اصول اساسی مخالفت کنیم یا با جمهوریت مخالفت کردیم یعنی به سمت دیکتاتوری رفتیم یا با اسلامیت مخالفت کردیم بنابراین التزام به اصول قانون اساسی از جمله این تفکیک جایگاه نظارت و اجرا یک امر مسلم است. به نظرم اساساً جزو چیزهایی است که ادعای خلافش اصلاً قابل شنیدن و توجه نیست. من هم نمی‌دانم که آیا واقعاً مورد انکار قرار گرفته یا نه. باید در انتساب این نوع برداشت‌های ناصواب به همدیگر احتیاط کنیم. 

با روی کار آمدن دولت یازدهم جریانی که سال 88 هزینه‌های زیادی را به کشور تحمیل کرد هم فعالیت‌ها و تحرکات بسیار گسترده‌ای دارد و توانست نفوذ کند در بعضی از سطوح حاکمیتی. اولویت این جریان در ماه‌های اخیر تسخیر کرسی‌های مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی است، حال حملات مورد اشاره به شورای نگهبان منجر به تقویت و جری شدن چنین جریانی در آستانه انتخابات خواهد شد؟

از من به عنوان عضو شورای نگهبان یا سخنگو تحلیل سیاسی نخواهید. من اشاره کردم که هر کدام از ما باید وظیفه‌مان را انجام دهیم. دولت و قوه‌مجریه کار بر زمین افتاده بسیاری دارد. مسئله اقتصادی‌مان را که متأسفانه به پاشنه آشیل و نقطه ضعف ما تبدیل شده داریم، مسئله فساد اقتصادی داریم. مقابله با فساد و جلوگیری از هدر‌رفت سرمایه‌های کشور و اتفاقاتی که در گذشته رخ داده دولتمردان جدید به آن انتقاد می‌کنند و من هم به عنوان یک شهروند انتقاد دارم هنوز راه حلی علمی قاطعی بیدا نکرده است. برای اینکه ما جلوی ریخت و پاش‌ها و بی‌نظمی‌ها را بگیریم راه حل در دنیای امروز راه حل‌های روشنی است. کنترل مبادی ورود و خروج کالا، یک نظام گمرکی سالم، یک نظام مالیاتی کارآمد، یک نظام کنترل درآمد و دارایی‌های کارآمد که خیلی از جاهای دنیا از آن استفاده کردند. یک نظام بودجه‌ریزی روشن و به دور از ابهام، مسئله مربوط به نظام بانکی این‌ها همه مسائلی است که تمرکز بر آن می‌تواند ما را از وضعیت فعلی نجات دهد. من شورای نگهبان هم یک نظارت به دور از هر شائبه جزو وظایف من است که باید روز به روز بر دقت و اطمینان بخشی آن بیفزایم. هر کدام از ماها به وظایف‌مان بپردازیم و به قول قدیمی‌ها هر کدام اگر باغچه خودمان را بیل بزنیم می‌توانیم امید به آبادانی این کشور داشته باشیم. در ارتباط با اجزای حکومت جاهایی که باید دیگری را مورد نقد و تحلیل قرار بدهیم اتفاقاً توسط قانون تعریف و مجرای آن تعیین شده است. من به عنوان شورای نگهبان عملکرد دولت را در مورد عزل و انتصاباتش نمی‌توانم از نظر قانونی مورد نقد و تحلیل قرار بدهم اما مجلس شورای اسلامی این جایگاه و وظیفه را دارد اگر مشکلی را مشاهده کرد به وظیفه‌اش عمل میکند. در مورد آن چه که به انتخابات مربوط است و شورای نگهبان حق مداخله دارد عرض می‌کنم مسئله فتنه سال 88 که من آن را در قالب قواعد حقوقی تعریف می‌کنم قانون‌شکنی‌ها و ساختارشکنی‌هایی که مساوی با فقدان برخی از شرایط مقرر در قانون انتخابات است موقعی که ما می‌خواهیم وظایفمان را انجام بدهیم یعنی در مواعد قانونی اظهار نظر در مورد صلاحیت‌ها به طور قاطع مورد توجه قرار خواهد گرفت و هیچ مسئله دیگری را ان‌شاءالله و هیچ نوع ملاحظه دیگری را برای انجام وظایف قانونی دخالت نمی‌دهیم. هر کسی حق دارد داوطلب بشود ما نه تنها حق داریم تکلیفمان هم هست که به قانون انتخابات در بحث نظارت عمل کنیم و قاطعانه عمل می‌کنیم. 

حضرتعالی فرمودید که نمی‌خواهید وارد مباحث سیاسی بشوید حال سخنان اخیری که عملکرد شورای نگهبان را زیر سؤال برده را می‌توان شبیه همان لوایح دوقلویی دانست که رئیس دولت اصلاحات به مجلس ارائه کرد، چراکه در لوایح دو قلو افزایش اختیارات رئیس‌جمهور لحاظ شده بود و همچنین در بحث قانون انتخابات هم خواهان تقلیل سهم شورای نگهبان شده بود؛ این دو تا مصداق تاریخی را می‌شود دلیلی دانست که طیفی بخواهد شورای نگهبان را از وظایف قانونی و اختیارات اصلی دور سازد؟

شورای نگهبان ابزار قانونی مربوط به انجام وظایف خودش را الان در اختیار دارد. اگر طرح یا لایحه‌ای بخواهد این ابزار را تغییر بدهد آن طرح و لایحه باید مسیر قانونی خودش را طی کند و این مسیر قانونی از طریق نامه‌نگاری و سخنرانی و به هم زدن آرامشی که لازمه انتخابات است تعریف نشده است بلکه باید با طمأنینه پیشنهاداتشان را بدهند به مجلس. نمایندگان ملت بررسی می‌کنند و به شورای نگهبان می‌آید. راه حل‌ها را باید شورای نگهبان با قانون اساسی و شرع تطبیق بدهد و تا زمانی که یک ابتکار قانونگذاری با رعایت قانون در مسیر قرار نگرفته باشد همه ما باید به قانون موجود عمل کنیم. اگر احساس هر کدام از دست‌اندرکاران مرتبط، نمایندگان محترم مجلس یا دولت این است که جایی این ساز و کار انتخابات، نیاز به اصلاح دارد باید براساس قانون اساسی مسیر را با ارائه پیشنهادات اصلاحی طی بکند ما هم می‌بینیم اگر موافق با اصول قانون اساسی و نقش نظارتی شورای نگهبان باشد اصلاحات را تأیید می‌کنیم اگر مغایر باشد مثل همیشه می‌گوییم مغایر است و ما مخالفت می‌کنیم. بنابراین شورای نگهبان ابزارش همین قانون است. ما در اگرها و شایدها زندگی نمی‌کنیم. زندگی حقوقی، یک زندگی واقعی است منابعش روشن است براساس قانون انتخابات، ان‌شاء‌الله به وظایفمان بدون اینکه مسامحه کنیم عمل خواهیم کرد. 

همان طور که انتظار می‌رفت با ایراد سخنان عالی‌ترین مقام اجرایی کشور با محور کاهش اختیارات شورای نگهبان برخی دیگر از مقامات مادون، دست به سخنان مشابهی بزنند آنگونه که وزیر کشور هفته اخیر بار دیگر عملکرد شورای نگهبان را به صورت مشخص و مصداقی مورد خدشه قرار داد، طوری که ایشان اظهار کردند ملاک در تأیید صلاحیت‌ها اصل برائت نیست!

ضمن توجه دادن به تلقی‌ای که از سخنان ایشان داشتم عرض می‌کنم وزارت کشور براساس قانون انتخابات وظایفی دارد و آن وظایف را باید براساس مواد قانون انتخابات انجام بدهد. آنان، تفسیر خودشان را در مقام اجرا دارند ما به عنوان ناظر در مقام نظارت تفسیر خودمان را از مقررات داریم درست است که تفسیر قانون عادی با مجلس است اما شورای نگهبانی که باید وظیفه‌اش را براساس قانون عادی انتخابات انجام دهد برداشت خود ناظر در مقام نظارت را مبنا قرار می‌دهد. ما برداشت و استنباط خودمان را که ادعا می‌کنیم مطابق با قانون است در مقام نظارت اعمال خواهیم کرد در مورد بحث مربوط به نقش و جایگاه اصل برائت یا صحت، من قبلاً در این مورد توضیح دادم خواهشم این است که حضرتعالی به توضیحات من در نشست‌های خبری یا نشست‌ها با خبرنگاران دیگر ارجاع دهید. بنده در این مورد توضیح دادم که از لحاظ اصولی اگر ما درسمان را از آقایان فقها خوب یاد گرفته باشیم مجالی برای اصل برائت در مقام احراز این شرایطی که قانون معین کرده وجود ندارد چون اساساً موارد اصل برائت چیز دیگری است اینکه ما اعلام می‌کنیم اصل بر این است که فلانی مجرم نیست به معنای این نیست که شرایط نمایندگی در او وجود دارد. این یک امر روشنی است. درباره مسئله مربوط به عدم احراز صلاحیت هم باید بگویم قانون انتخابات، وقتی اعلام می‌کند «انتخاب‌شوندگان باید دارای شرایط زیر باشند» یعنی هر شرط باید احراز بشود. شما شرط مربوط به سن را با یک وسیله‌ای احراز می‌کنید شرط مربوط به التزام هم بندهای 1و 2و 3 ماده 28 قانون انتخابات هم به یک طریقی احراز می‌شود. طریق احرازش را قبلاً رویه قانونی و عملکرد شورای نگهبان روشن کرده است. 
این ادعا که «نهادهای مربوط به استعلام مربوط به این شرایط نهادهای چهار گانه محدود و منحصر هستند» هم به موجب تصریح مقررات انتخاباتی، ادعای موجهی نیست. دوستان خواهشاً به قانون مراجعه کنند. در قانون شرایط و موانعی ذکر شده که هیچ کدام از نهادهای چهار گانه توانایی و صلاحیت قانونی احراز آن را ندارند مثلاً بند 5 ماده 28 می‌گوید؛ «نداشتن سوءشهرت در حوزه انتخابیه» هیچ کدام از این نهادهای چهارگانه؛ نه نیروی انتظامی، نه قوه قضاییه، نه وزارت اطلاعات و نه ثبت احوال، مسئول بررسی سوء شهرت نیستند. 
یا ماده 30 اشاره دارد؛ «مشهورین به فساد و متجاهرین به فسق» نمی‌توانند داوطلب باشند؛ کدام یک از این چهار نهاد جزو وظایف قانونی‌شان است که سوابقی و بانکی از اطلاعات مربوط به متجاهرین به فساد و فسق را داشته باشند. این تشخیص اصلاً جزو وظایف قانونی‌شان نیست. ما مواردی را به موجب قانون استعلام می‌کنیم که قانون آن مسائل را و رسیدگی به آن مسائل را در وظایف آن چهار نهاد پیش‌بینی کرده باشد. بنابراین همین دو تا مثال بارز نشان می‌دهد که ادعای منحصر بودن منابع استعلام و بررسی شرایط و موانع به منابع چهار‌گانه یک ادعایی است که متکی به دلیل حقوقی و قانونی نیست. 
به علاوه ماده 50 قانون انتخابات هم اشاره می‌کند که هیئت‌های اجرایی مراکز حوزه انتخابیه موظفند حداکثر ظرف 10 روز پس از پایان مهلت ثبت نام با توجه به نتایج به دست آمده از «بررسی‌های لازم در محل» و با استفاده از نتایج اعلام شده توسط وزارت کشور، صلاحیت داوطلبان در رابطه با صلاحیت‌های مذکور در این قانون را مورد رسیدگی قرار داده و نتیجه را به هیئت‌های نظارت اعلام کنند. «بررسی‌های لازم در محل» اساساً به مرجعی غیر از مراجع چهارگانه سپرده شده است. 
تأکیدم این است که مسائل مربوط به انتخابات را باید در چند سطح دید؛ عده‌ای بحث حقوق اساسی دارند اساساً به قانون اساسی معترضند. وقتی در مقام مجری قرار می‌گیریم یا ناظر، با این جور مباحث کاری نداریم این کار یک کار دانشگاهی است که مثلاً در کرسی‌های آزاد‌اندیشی بحث کنند که مشکلات قانون اساسی کدام است. پس یک گروه آنهایی هستند که مخالف قانون اساسی هستند. در سطح دیگری ما مسائل سیاسی حقوقی مربوط به تصویب و ایجاد قوانین عادی را داریم یعنی کسانی که می‌خواهند قانون بسازند بحث حقوقی می‌کنند یا گروه‌های سیاسی بررسی سیاسی می‌کنند که آیا قانونی که تصویب شده قانون خوبی است یا نه؟ آیا گام برداریم برای تغییر و اصلاح قوانین یا خیر؟ 
اما کار مجری قانون، با کار این دسته از سیاستمداران و حقوقدانان هم متفاوت است. ما مجریان و ناظران با مفاهیم عینی‌تری سر و کار داریم. این مفاهیم در قانون انتخابات به روشنی بیان شده است؛ وظیفه هیئت‌های اجرایی، هیئت‌های نظارت و وظایف ما پای صندوق‌های رأی احصا شده و در قانون مشخص شده است؛ نمی‌توانیم این‌ها را با تمسک به مفاهیم کلی و خلط مراحل مختلف یک مباحثه سیاسی یا حقوقی به هم بیامیزیم و هر روز خود و دیگران را در نوعی سرگشتگی رها کنبم. این روش غلطی است و حکایت از این دارد که کسانی که به این روش‌ها متمسک می‌شوند تصویر روشنی از مفهوم دولت و حکومت به معنی نوین ندارند. 

وزیر کشور همچنین بیان می‌کنند سخنان رئیس‌جمهور برای ما دستور‌العمل انتخاباتی است. این را شما چطور ارزیابی می‌کنید؟

هم بنده به عنوان عضو شورای نگهبان هم مجریان و همکاران ما در دستگاه اجرایی برای امور انتخاباتی موظفیم قانون و آیین‌نامه‌های مربوط را مبنای کار قرار دهیم. اگر سخنان و دستوراتی در راستای این قوانین باشد محل اعتناست. اما اگر خلاف قانون بشود مخالفت با قانون صورت گرفته است. ما به عنوان ناظر در موقع مناسب وظیفه خودمان را در مورد اینکه آیا قوانین انتخاباتی و آیین‌‌نامه‌های مربوطه به درستی اجرا شده ایفا خواهیم کرد قانون انتخابات و آیین‌نامه‌های مربوط تمام مسیرهای لازم را برای برگزاری انتخابات سالم بیان کرده البته از سوی مقامات و سلسله مراتب اجرایی - ریاست جمهوری یا وزیر کشور - دستورات و فرمایشاتی صادر خواهد شد ولی این فرمایشات و دستورات صرفاً در راستای اجرای قوانین می‌تواند مورد اعتنا و توجه قرار بگیرد. 

سخنان دیگر وزیر کشور مبنی بر اینکه «‌وقتی ما {شورای نگهبان} نتوانستیم تحقیق کنیم دلیل بر عدم احراز صلاحیت نیست‌» چقدر مبنای حقوقی می‌تواند داشته باشد؟

قانون انتخابات فرصت‌ها و مهلت‌هایی را برای ثبت نام و بررسی صلاحیت‌ها معین کرده در آن فرصت‌ها داوطلب سوابق خودش را ارائه می‌کند. کسی که می‌خواهد پرونده داوطلب را بررسی کند؛ هیئت اجرایی یا هیئت نظارت، در آن مهلت باید اظهارنظر بکند. قانون معلوم کرده که یا در آن مدت شرایط قانونی داوطلب را احراز می‌کنند یا نمی‌کنند. اگر در مهلت، شرایط قانونی را احراز نکردند قانون می‌گوید که آن شخص نمی‌تواند وارد پروسه انتخاباتی بشود. من حرف‌های دیگر را نمی‌فهمم و از آنها تصویر روشنی ندارم. عرض می‌کنم مسائل حقوقی را با تریبون‌های خطابه‌ای و کوتاه نمی‌شود به همه جوانبش پرداخت. اگر مشکل اجرایی هست باید در قالب سؤالات روشن ببینیم که آیا جایی وظایف اجرا و نظارت تداخل دارد یا نه بعد راه‌حل‌های حقوقی روشن پیدا کنیم. نباید از بلندگوها به همدیگر پیغام و پسغام بدهیم. 


شخصیت‌های مشهور دیگر هم نظیر آقای‌ هاشمی طی یک ماه اخیر وظایف و کارکرد شورای را زیر سؤال برده‌اند. این موج در زمان بررسی صلاحیت و بعد از آن برگزاری انتخابات چه تأثیری می‌تواند روی کار شما داشته باشد؟
من به عنوان عضو شورای نگهبان عرض کردم من موقع انجام وظیفه جز قانون هیچ مبنای دیگری به عنوان مسیر و دستور کار ندارم براساس قانون عمل می‌کنم. ما در دستگاه قضایی هم وقتی کار می‌کردیم با موقعیت‌هایی مواجه می‌شدیم که تمام روزنامه‌ها در صفحه حوادثشان یکی را قاتل معرفی می‌کردند، یکی را مجرم معرفی می‌کنند، یکی را فاسد معرفی می‌کنند، درخواست اشد مجازات را برای کسی می‌کنند همان جا در روزنامه‌ها در بین مردم جلوی دادگستری‌ها جمع می‌شوند درخواست صدور حکم قاطع دارند و جاهای دیگر دنیا هم این اتفاق می‌افتد. باید توجه کنیم در همین فضاهاست که داوری مطابق قانون و عادلانه و بی‌طرفانه معنا پیدا می‌کند. همین جایی که همه اعلام می‌کنند که یک کسی مجرم است. یک قاضی و داور بی‌طرف باید وجدان خودش و قانون را مبنا قرار بدهد و در پرونده ببیند آیا در آنجا نشانه‌هایی برای ارتکاب جرم از سوی متهم وجود دارد یا نه؟! خودش باید در مقابل خدا پاسخ بدهد. به نظرم کار ما هم اینجا همین است. یک عده‌ای می‌گویند باید فلانی تأیید صلاحیت شود، فلانی باید صلاحیتش رد بشود، ما ضمن اینکه حق اظهارنظر را برای گروه‌های سیاسی محترم از قبل می‌شماریم خواهشمان این بود که اجازه بدهند نهادهای قانونی به موقع وظیفه خود را انجام دهند. هیچ کدام از ما - بدون اینکه به اشخاص اشاره کنم- از تزلزل و سلب اعتماد از نهادهای رسمی و قانونی کشور سود نمی‌بریم. فکر نکنید که اگر برای پیش‌بردن اهداف سیاسی گروه و جناح خودمان که البته تأکید بر آنها هم امری است مشروع، شورای نگهبان، نهاد اجرا، مجلس مقننه را زیر سؤال بردیم به نفع ماست. نخیر ما در یک کشتی نشسته‌ایم که باید مواظب باشیم کشتی را سوراخ نکنیم. زیرا در آن صورت همه‌مان غرق می‌شویم. شورای نگهبان نهادی است که باید در مواقع اضطراری و در بحران‌ها حرف آخر را بزند. اگر ما این اعتماد را از بین ببریم به نظرم می‌رسد به ثبات و آرامشی که در مملکت‌مان و در این مجموعه پرتنش در غرب آسیا ایجاد شده لطمه می‌زنیم. 

قطعاً شورای نگهبان برای تأیید یا رد نامزدهای مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی خط و خطوطی را مشخص کرده. یکی از آن خط قرمز‌ها که بارها تکرار شده بحث حضور جریان فتنه و فعالان فتنه است. این در حالی است که یکی از راهکارهایی که به شدت مورد توجه این جریان قرار گرفته معرفی مهره‌های سفید، خاکستری است؛ حساسیت‌ها و نگاه شورای نگهبان آنقدر جامع و دقیق هست که بتواند مهره‌های خاکستری و دست دوم را شناسایی کند و تصمیم صحیح را اتخاذ نماید؟

توصیه‌ام این است که همان طور عزیزانی که شورای نگهبان را مورد خطاب و عتاب قرار می‌دهند و با بی‌اعتمادی از شورای نگهبان یاد می‌کنند به خاطر رد صلاحیت‌ها عزیزان دیگری که پایبند به احترام به این نهاد هستند براساس توصیه‌های امام و مقام معظم رهبری آنها هم اعتماد به این شأن و جایگاه داشته باشند. همه باید شأن و جایگاه شورای نگهبان را محترم بشمارند. ما به آنها اعلام می‌کنیم که ما صلاحیت هیچ کس را به خاطر سلیقه‌های شخصی ان‌شاءالله رد نخواهیم کرد و از طرفی از خطوط قرمز قانونی هم عقب‌نشینی نخواهیم کرد. ما ابزار لازم را برای انجام وظیفه قانونی خود خواهیم داشت. هر کسی آزاد است داوطلب شود. ما کسی را نمی‌توانیم ممنوع کنیم از داوطلبی. ما هم حق و تکلیف داریم که براساس وظایف قانونی خود هر کسی که شرایط در او احراز نمی‌شود را اعلام کنیم. بنابراین ما به خوبی ان‌شاء‌الله وظیفه خود را انجام خواهیم داد. مشکلاتی در این زمینه وجود دارد که البته آن مشکلات مربوط به ضیق وقت و امثال آن است و به شورای نگهبان مربوط نیست به قانون انتخابات مربوط است. ما مسئول چنین وضعیتی نیستیم. 

آیا واقعاً شورای نگهبان ابزار لازم را در اختیار دارد؟

ما یک پرونده از هر فرد را مبنای کار قرار می‌دهیم. تقسیم‌بندی‌ها خیلی وقت‌ها ممکن است رهزن باشد، یکی را می‌بریم در یک جناحی، یکی را می‌بریم داخل گروهی دیگر. این تقسیمات محور کار شورا نیست ما برای هر فرد مجموعه اطلاعاتی که از منابع رسمی جمع‌آوری شده و آن چه را که در بانک اطلاعاتی خودمان به مرور زمان براساس توصیه‌های مقام معظم رهبری جمع کرده‌ایم مد نظر قرار می‌دهیم. ما به ظاهر استعلامات مراجع چهارگانه اکتفا نمی‌کنیم. چون مواردی هست که آن موارد در صلاحیت این مراجع چهارگانه نیست. ما همه اطلاعات آشکار و عیان مربوط به اشخاصی را که در معرض انتخاب شدن قرار دارند را تا آن جایی که در دسترس ماست و نمایندگان ما در استان‌ها از طریق اشخاص معتمد اعلام می‌کنند، جمع‌آوری می‌کنیم. البته هیچ کس بیش از توانش تکلیف ندارد. توان ما این بوده که اطلاعات مربوط به اشخاصی که در دسترس بوده را جمع‌آوری کردیم و همان را در پرونده هر شخص با رعایت عدالت و انصاف بررسی می‌کنیم. اگر لازم شد با دادن فرصت برای اینکه فرد بتواند از خودش دفاع کند مجال ارزیابی منصفانه را فراهم می‌کنیم. محتوای پرونده را مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌دهیم اگر هم افرادی که شناخته شده نیستند افرادی که هیچ سابقه‌ای ندارند یعنی افراد ناشناس را احراز صلاحیت نکردیم مطابق قانون عمل شده است. چنین شخصی که مواضعش ظهور و بروز خارجی در جامعه در قالب فعالیت‌های صنفی، حزبی، گروهی، فرهنگی، مذهبی پیدا نکرده داوری در مورد اینکه او شخصی ملتزم به شرع و معتقد به نظام اسلامی هست یا خیر دشوار است. 

بحث دیگری هم از سوی یک طیف سیاسی خاص مطرح می‌شود مبنی بر اینکه جمعیتی از زنان تلاش دارند در عرصه خبرگان به عنوان نامزد حضور داشته باشند. این در شرایطی است که این جریان خاص تلاش دارد که از طریق ورود به مجلس خبرگان تغییرات ساختاری و بنیادی در سیستم حاکمیتی ایجاد کند. این را چطور ارزیابی می‌کنید؟

قانون مربوط به انتخابات خبرگان را خود خبرگان تصویب کرده و برداشت‌ها و تفسیرهای مربوط به احراز صلاحیت‌ها راجع است به فقهای شورای نگهبان، اینکه چه کسانی شرایط دارند. اگر مصداقی پیش آمد ممکن است مسئله زن بودن برای شما سؤال باشد باید از فقهای شورای نگهبان استفسار و استعلام کنیم. ان‌شاءالله نظرشان را می‌خواهیم. 

یکی از وابستگان به این جریان نشانه‌دار در نامه‌ای به رئیس‌جمهور می‌خواهد بودجه شورای نگهبان را کاهش بدهد؟

من مطمئنم که ریاست جمهوری هر‌گونه تحریم در مورد کشورها یا نهادها را که در مقام اعمال حقوق و وظایف خود بر‌آمده‌اند را ظالمانه می‌دانند و به نظرم ایشان زیر بار پیشنهاد اینگونه تحریم‌ها نمی‌روند!

به عنوان آخرین سؤال بفرمایید، انتخابات رایانه‌ای به کجا رسیده و صندوق‌های شفافی که شنیده می‌شود اختلاف نظر جدی را بین شورای نگهبان و وزارت کشور به‌وجود آورده به کجا رسیده  است؟

در مورد صندوق‌های شفاف براساس آخرین خبری که من از همکارانم در معاونت اجرایی و انتخابات دریافت کردم الحمدلله اختلاف نظری نیست. ما به توافق رسیدیم یک مدلی از صندوق‌هایی که تهیه شده به عنوان صندوقی که شرایط قانونی را دارد، مبنا قرار گیرد؛ هم داخلش را می‌شود دید در عین حال اینقدر شفاف نیست که نوشته‌ها را بتوانیم بخوانیم. ما اوراق رأی را می‌بینیم اما نوشته‌ها خوانده نمی‌شود یعنی الزامات قانونی رعایت شده و این مورد توافق ما و وزارت کشور است. در مورد بحث انتخابات الکترونیک هم اخیراً نامه‌ای واصل شده. در آخرین جلسه‌ای که ما با وزیر محترم کشور داشتیم مقرر بوده که جدول زمانی مربوط به مراحل مختلف انتخابات الکترونیک به شورای نگهبان اعلام شود تا ما ببینیم فرصت انجام اقدامات نظارتی وجود دارد. یا خیر این جدول زمانی واصل شده منتها در بررسی اولیه معلوم شده که یک اشکالاتی دارد مثلاً برخی از اقداماتی که در تاریخ‌های مشخصی تعریف شده بود که انجام گیرد و شورای نگهبان نظارت کند، اما آن تاریخ‌ها دیگر گذشته و هنوز آن اقدام به ما گزارش نشده است. همکاران ما در حال بررسی هستند. پس از بررسی به نحو روشن و مستدل نظرشان را در مورد مراحل مختلف جدول زمانی اعلام می‌کنند، ما هم ان‌شاءالله به موقع اطلاع‌رسانی خواهیم کرد. 

ملاقات خصوصی آیت‌الله مصباح و حداد

ملاقات خصوصی آیت‌الله مصباح و حداد
پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۷
مرجع : خبرگزاری فارس
در حاشیه اجلاس وحدت اصولگرایان آیت‌الله مصباح یزدی و غلامعلی حداد عادل با یکدیگر ملاقات خصوصی داشتند.
ملاقات خصوصی آیت‌الله مصباح و حداد
به گزارش افکارخبر، در حاشیه همایش مشترک حزب مؤتلفه، جبهه پایداری و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی که صبح امروز (پنج‌شنبه) در سالن شهدای مؤتلفه برگزار شد، آیت‌الله مصباح یزدی و غلامعلی حداد عادل پس از خروج از جلسه ملاقات خصوصی داشتند.

در این همایش که شوراهای مرکزی استانی این تشکل‌ها نیز حضور دارند، آیت‌الله مصباح یزدی رئیس مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره) به ایراد سخنرانی پرداخت.

همچنین حجت‌الاسلام محمدکاظم صدیقی نیز در اجلاس وحدت اصولگرایان حضور داشت.

در پی حمایت های بی‌دریغ از داعش


اردوغان و دخترش سمیه یک تصمیم مقدس: تقاص اردوغان را دخترش باید   بدهد!
؛
یک تصمیم مقدس: تقاص اردوغان را دخترش باید بدهد!
این ماجرا به‌خوبی ماهیت غیراسلامی، ریاکارانه و منفعت‌طلبانه ارتباط اردوغان و حکومت امروز ترکیه با گروهی تروریست را برملا می‌کند.
به این مطلب امتیاز دهید
00

به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز، رجب طیب‌اردوغان کم‌کم بهای نشست‌ و برخاست با جنایتکاران داعشی و حمایت از آنها را پرداخت می‌کند.

 

جدای از وضع آشفته ترکیه که بی‌ارتباط به حملات تروریست‌های گروه داعش به کردها با چشم بستن آنکارا بر آن نبوده است، زندگی شخصی رئیس‌جمهور شبه‌دیکتاتور هم دستخوش ارتباطات تکفیری خود و خانواده‌اش قرار گرفته است.

 

 

پس از آنکه رسانه‌های ترک از ارتباط‌های کاری و مالی پسر و یکی از دختران اردوغان- بلال و سمیه - با گروه تروریست عراق و شام پرده برداشتند، حالا کار به جاهای باریک‌تر کشیده و رهبر یک گروه وابسته به داعش دختر اردوغان را خواستگاری کرده است.



به نوشته روزنامه تودی زمان، این خواستگاری تکفیری از سوی رهبر شورای خلافت اسلامی لاز صورت گرفته که در حقیقت شعبه داعش در میان اقلیت لازی‌های ترکیه است. این سرکرده تروریست در پیامی تمایل خود را برای ازدواج با سمیه اردوغان اعلام کرده است که پیش‌تر نامش در خبرها به عنوان واسطه امدادرسانی به مجروحان داعش در شمال سوریه و داخل ترکیه در رسانه‌ها مطرح شده بود.

 


به گزارش این روزنامه ترک، این تکفیری خواستگاری از سمیه را رسما به پدرش اعلام کرده و قصدی هم برای پس گرفتن درخواست خود ندارد. او در پیام خود به اینکه این درخواست از صمیم قلب صورت می‌گیرد و یک تصمیم مقدس است اشاره کرده و همچنین گفته است: «این درخواست هم در این دنیا هم بعد از آن به نفع دختر رئیس‌جمهور است».



لازی‌های ترکیه اقلیت ۲۰۰ هزار نفری گرجی‌تباری هستند که در منتهی‌الیه جنوب‌شرقی دریای سیاه در مرز با گرجستان سکونت دارند و از دوران عثمانی متحد سیاسی و نظامی آنکارا بوده‌اند.

 

آنها به طور فعال در برنامه‌های نظامی و تروریستی مشترک ناتو با ترکیه و گرجستان علیه روسیه شرکت دارند. در عین حال اخیرا و پس از موج بیداری اسلامی، لازی‌ها رفتاری استقلال‌طلبانه برای حفظ زبان و آداب و رسومشان از خود نشان داده‌اند.

 

اکثر لازی‌ها مسلمانان سنی هستند و به همین خاطر در دوره عثمانی از گرجستان و ارمنستان غربی جدا شده و به ترک‌ها نزدیک شدند. مشترکات لازی‌ها با سنی‌های قفقازی که پیرو مکتب انحرافی و ستیزه‌جویانه نقشبندیه هستند، باعث شد آنها خیلی زود در نخستین روزهای اعلام موجودیت جدید داعش به عنوان خلافت اسلامی عراق و شام (سال ۲۰۱۱) با بنیانگذاران حقیقی داعش یعنی افسران بازمانده صدام و شبه‌نظامیان ترکیه‌ای، ترکمن و چچنی که آنها هم پیرو نقشبندیه هستند پیوند بخورند.

 



خانواده اردوغان حامی جنایتکاران داعش


ماجرای خواستگاری اخیر رهبر تکفیری‌های لازی از دختر اردوغان به‌خوبی ماهیت غیراسلامی، ریاکارانه و منفعت‌طلبانه ارتباط اردوغان و حکومت امروز ترکیه با گروهی تروریست را برملا می‌کند که به اسم اسلام اما به نفع اسرائیل و آمریکا در منطقه جنایت و تجارت می‌کنند. سمیه اردوغان که مورد تمایل این متحد داعش قرار گرفته پیش از این در گزارش سایت آمریکایی گلوبال ریسرچ به‌خاطر مدیریت مراکز و واحدهای ارائه‌دهنده خدمات درمانی و پزشکی به مجروحان داعش مورد انتقاد قرار گرفته بود.



در گزارش مزبور همچنین از تحرکات سمیه اردوغان و افراد مرتبط با او در مناطقی از جمله «شانلی اورفا» در مرزهای جنوب‌شرق ترکیه- ‌هم‌مرز با سوریه- و از نقش او در انتقال مجروحان داعش به بیمارستان‌های ترکیه پرده برداشته و با استناد به اظهارات یک پرستار ۳۴ ساله‌ای که در یک بیمارستان نظامی سری در شانلی اورفا کار می‌کرد آمده بود که ده‌ها مجروح گروه تروریستی داعش برای مداوا به این بیمارستان منتقل می‌شدند و بارها نیز دختر اردوغان به دفتر اصلی بیمارستان مزبور تردد می‌کرده است.

 

علاوه بر این سمیه اردوغان در اوج جنایت‌های داعش در شمال و غرب عراق، بارها از تمایل خود برای سفر به شهر «موصل» که مرکز اصلی استقرار این گروه تروریستی است صحبت کرده بود تا به ادعای خود به‌ارائه کمک‌های بشردوستانه در آنجا مبادرت کند. این پایگاه آمریکایی همچنین نوشته بود، اردوغان درحالی در قبال آوارگان سوری نقش بازی می‌کند و برای آنها اشک تمساح می‌ریزد که در حقیقت با بحران سوریه تجارت می‌کند زیرا هدف اصلی او سرقت نفت‌های سوریه و عراق از طریق شرکت‌هایی چون شرکت پسرش، بلال است. /وطن امروز

نظر توکلی درباره اظهارات هاموند

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مورد اظهارات فیلیپ هاموند وزیر امور خارجه انگلیس مبنی بر اینکه مواضع ایران در مورد اسرائیل اندکی تغییر کرده است، گفت: این اظهارات برای اختلاف‌افکنی بین مسئولان ما بود و آنان به اختلاف‌افکنی تاریخی مشهورند.
 فارس: احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی صبح امروز (پنج‌شنبه) در حاشیه چهارمین کنگره کانون تربیت اسلامی در مجتمع سرچشمه تهران در جمع خبرنگاران به اظهارات فیلیپ هاموند وزیر امور خارجه انگلستان که چندی پیش برای بازگشایی سفارتخانه این کشور به ایران سفر کرده بود واکنش نشان داد.

فیلیپ هاموند طی مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی فارسی گفته بود که مواضع ایران در قبال رژیم صهیونیستی اندکی تغییر کرده است.

توکلی ضمن اظهار تأسف در خصوص چنین اظهاراتی از سوی وزیرامور خارجه انگلستان گفت: این اظهارات قطعاً دروغ است و تنها کارکرد فوری آن این است که بین ما و مسئولان اختلاف بیندازد و آنها به این اختلاف‌افکنی‌ها عادت دارند و تاریخی است.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مورد بازگشایی سفارت انگلستان نیز خاطرنشان کرد: من این تعجیل برای بازگشایی سفارت انگلستان را نپسندیدم.

راز تأکید رهبرانقلاب بر صراحت دولتمردان مقابل‌دشمن


قائم مقام سابق بخش اطلاعات خاورمیانه در وزارت خارجه آمریکا تأکید کرد آمریکا مانع حمله اسرائیل به ایران شده چرا که در این صورت منافع و پایگاه‌های آمریکا در منطقه به خطر می‌افتاد.

به گزارش مشرق، اخبار ویژه روزنامه کیهان را در ادامه می خوانید:

راز تأکید رهبر انقلاب بر صراحت دولتمردان مقابل دشمن

وزیر خارجه انگلیس می‌گوید رویکرد دولت فعلی ایران به اسرائیل اندکی متفاوت از دولت قبلی است!

فیلیپ هاموند در مصاحبه با رادیو چهار بی‌بی‌سی گفت: با توجه به اینکه میراث عمیقی از نبود اعتماد میان لندن و تهران وجود دارد و نیز وجود عرصه‌های مهمی که سیاست‌هایمان دارای تفاوت اساسی است، انگلیس بایستی در روابط با ایران با احتیاط عمل کند. اما محتاط بودن (در روابط با ایران) به معنای این نیست که نبایستی صحبت کنیم، تلاش برای گفت‌وگو به عمل نیاوریم. هاموند افزود: ما در بسیاری از زمینه‌ها می‌توانیم با ایران کار کنیم. به طور مثال با تهران در زمینه جلوگیری از قاچاق مواد مخدر از افغانستان به اروپا و همچنین در مورد مقابله با گروه داعش دارای دیدگاه مشابه هستیم درباره مسائل مورد اختلاف بسیار، از جمله درباره مسئله حقوق بشر در ایران نیز گفت‌وگوهای معقول داشته باشیم.

فیلیپ هاموند در مورد مواضع ایران در قبال رژیم صهیونیستی گفت: «رویکرد دولت فعلی ایران به اسرائیل اندکی متفاوت از دولت قبلی است. فکر می‌کنم در چنین کشور و وضعیتی، داوری ما بایستی بر اقدامات افراد مبتنی باشد، نه روی سخنان محض آنها. نه فقط در خصوص اسرائیل، بلکه در خصوص سایر بازیگران منطقه نیز توجه ما بر رفتار ایران متمرکز است.»

هاموند افزود: «من فکر می‌کنم ما باید بین شعارهای انقلابی و سیاست خارجی عملی ایران تمایز بگذاریم.»

هاموند گفت: در بسیاری از کشورها نیز میان الفاظ سیاسی برای مصارف داخلی و نحوه اجرای سیاست خارجی این کشورها تفاوت آشکاری مشاهده می‌شود. اما اصل مطلب این است که ما باید با ایران به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه مراوداتی داشته باشیم تا بتوانیم بر آن تأثیر بگذاریم. اگر ما با ایران گفت‌وگو نکنیم و مقابل هم بایستیم و فقط از تریبون‌ها علیه هم شعار بدهیم، نمی‌توانیم روی سیاست‌های ایران تأثیری داشته باشیم. در آن صورت از نحوه تفکر دولتمردان ایران نیز شناخت خوبی نخواهیم داشت.

وی خاطرنشان کرد: ایران چنان بازیگر بزرگ و مهمی در منطقه است که نمی‌شود آن را در انزوا گذاشت و با آن وارد تعامل نشد.

وزیر خارجه انگلیس در پاسخ به این سؤال که آیا واقعیت این نیست که نیاز به همکاری برای مقابله با گروه تروریستی داعش سبب شده عیب‌های ایران و نیز خطرهای ناشی از سیاست این کشور را نبینیم؟ گفت: «خیر، ما از چیزهایی که شما به عنوان عیب‌های ایران نام بردید چشم‌پوشی نمی‌کنیم. ما از بخش‌های زیادی از سیاست‌های ایران دل‌خوشی نداریم. ما به هیچ وجه این خطر را نادیده نمی‌گیریم که ایران از طریق حمایت از سازمان‌های بی‌ثبات کننده می‌تواند اوضاع منطقه و فراتر از آن را به هم بریزد.

وزیر خارجه انگلیس افزود: ما می‌دانیم که اگر کسی را در انزوا قرار دهیم، ستیزه‌اش بیشتر می‌شود و کاهش نمی‌یابد. این امید هست، ایرانی که تا حد زیادی از انزوا بیرون آمده و به تدریج به جامعه بین‌المللی پیوسته، در منطقه نقشی معقول‌تر و مسئولانه‌تری بر عهده بگیرد. ولی پرسش این است که ایران این خط مشی را چگونه دنبال خواهد کرد.»

اشاره مبهم هاموند به تغییر اندک دولت فعلی ایران نسبت به رژیم صهیونیستی در حالی است که مقامات دولتی در جریان مذاکرات، اسرائیل را عامل اصلی کارشکنی و افزایش فشارهای آمریکا و غرب معرفی کردند.

رهبر معظم انقلاب دیروز در جریان دیدار با رئیس جمهور و اعضای دولت و درباره بحث هسته‌ای، احتمال بی‌توجهی به اهداف دشمنان را از جمله نگرانی‌ها و دغدغه‌های خود برشمردند و تأکید کردند: از اول انقلاب تا امروز دشمنی صهیونیستها و آمریکایی‌ها با انقلاب و جمهوری اسلامی کم نشده است و این واقعیت نباید به هیچ وجه در ذهن مسئولان کمرنگ شود. البته روشهای دشمنی و ضربه زدن، ممکن است نو و جدیدبشود اما همه مسئولان «سیاسی، اقتصادی، فرهنگی» باید توجه کنند که مطلقاً در نقشه طراحی شده دشمن قرار نگیرند و تصمیمات آنها خواسته یا ناخواسته به اجرای بسته مورد نظر بیگانگان کمک نکند... باید در هر شرایطی در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت و صریح و بدون رودربایستی، در مقابل دشمن مواضع انقلاب و مبانی امام بزرگوار را بدون ترس و خجالت بیان کرد.

وین وایت: آمریکا از قدرت تلافی ایران می‌ترسد

قائم مقام سابق بخش اطلاعات خاورمیانه در وزارت خارجه آمریکا تأکید کرد آمریکا مانع حمله اسرائیل به ایران شده چرا که در این صورت منافع و پایگاه‌های آمریکا در منطقه به خطر می‌افتاد.

وین وایت ضمن تحلیلی در لوب لاگ به اظهارات ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل مبنی بر طراحی حمله به ایران در سال 2011 نوشت: ایهود باراک وزیر دفاع پیشین اسرائیل و رئیسش بنیامین نتانیاهو در سالهای 2010 تا 2012 آماده حمله به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران بودند. در سال 2010 یک مقام ارتشی بدبین ماشه این برنامه را کشید. در سال 2011  یک عضو مشترک ارتش آمریکا-اسرائیل با لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا در این رابطه ملاقات کرد و در سال 2012 دو عضو کابینه اسرائیل مانع این جریان شدند. اگر همه یا بخش زیادی از این افشاگری‌ها صحیح باشد، این قضیه شبیه به مسئله‌ای است که من در رابطه با علاقه دولت بوش به اقدام نظامی علیه ایران در سال 2006 کشف کردم. بعد از اینکه افسر ارشد نظامی آمریکا با اشاره مقامات ارشد با وسعت این عملیات مواجه شد، دولت تصمیمی خلاف حمله گرفت.

وایت می‌افزاید: نه تنها اسرائیل با بیشتر کشورها رابطه دیپلماتیک کامل و قوی ندارد و- در بعضی موارد هیچگونه رابطه‌ای ندارد- بلکه در بسیاری از این کشورها منافع راهبردی و اقتصادی عمده‌ای هم ندارد. بنابراین هنگامی که اسرائیل دست به اقداماتی می‌زند که با مخالفت‌های گسترده‌ای روبه‌روست، در واقع واشنگتن کیسه بوکس جریان‌های بین‌المللی قرار می‌گیرد و نه اسرائیل.

وی می‌افزاید: به طور قطع معلوم نیست پاسخ ایران به اقدام اسرائیل چه بود. با این حال احتمالا ایران در چنین شرایطی تجهیزات آمریکا و هم‌پیمانان آن در حاشیه خلیج‌فارس را نشانه می‌گیرد و با هشدار دیرهنگامی که اسرائیل به آمریکا داده است امکان اینکه آمریکا برای دفع این حمله تدبیری بیاندیشد وجود ندارد. علاوه بر این، با وجود هزاران پرسنل آمریکایی در عراق برای مقابله با داعش، ایران می‌تواند اقدامات مستقیمی علیه آمریکا با انتقام‌گیری از پرسنل آمریکایی در عراق انجام دهد.

یادآور می‌شود رهبر معظم انقلاب چندبار در فواصل مختلف تأکید کرده‌اند «دوران بزن در رویی گذشته است»، «اسرائیل سگ زنجیری آمریکاست» و «اسرائیل اگر غلطی مرتکب شود، حیفا و تل‌آویو را با خاک یکسان می‌کنیم».

مقامات اطلاعاتی و امنیتی ارشد اسرائیل بارها با صراحت تمام گفته‌اند که در صورت کمترین تحرکی علیه ایران، با کابوس شلیک بالغ بر یکصد هزار موشک حزب‌الله به مراکز نظامی و اقتصادی و سیاسی و جمعیتی خود مواجه خواهند شد.

به جای جنجال و بستن دهان منتقدان پاسخگوی وعده‌ها باشید

برخی مقامات دولت به جای پاسخگویی به مسئولیت‌های اقتصادی و اجتماعی و تعهدات بزرگ در برجام، اصرار بر حاشیه‌سازی دارند.

روزنامه رسالت در این باره نوشت: رئیس‌جمهور در نشست مشترک دولت و استانداران گفته است، شورای نگهبان ناظر انتخابات است نه مجری! اینکه چه کسی گفته است شورای نگهبان مجری انتخابات است معلوم نیست. خاتمی در طول دو دوره در دام افراطیون دوم خردادی افتاد و مرتب از این مطالب می‌گفت و شکاف بین قوا را در فرمانی که از واشنگتن برای دوقطبی‌سازی رسیده بود نمایندگی می‌کرد. گردانندگان دوقطبی‌سازی در دولت اصلاحات تا مرز تحصن در مجلس و خروج از حاکمیت و سپس خروج بر حاکمیت پیش رفتند.

تکرار حرف‌های آن زمان از زبان رئیس‌جمهور شگفت‌آور است. رئیس‌جمهور و دولت اکنون در برابر پرسش‌های بی‌شماری در خصوص مهار گرانی و تورم، گشایش اقتصادی و عمل به وعده‌های اقتصادی قرار دارند. رئیس‌جمهور در برابر پرسش‌های منتقدین برجام و آثار وجودی توافقهای 10 ساله، 15 ساله، 20 ساله و... و دادن تعهد فراتر از دو دوره ریاست جمهور بر امنیت و اقتدار ملی ایرانیان قرار دارد. اما برای روشنگری و پاسخگویی در این عرصه غایب است. دولت در حوزه فرهنگ، سیاست و مسائل اجتماعی در برابر پرسش‌های بی‌پاسخی قرار دارد که تاکنون از پاسخگویی به آن طفره رفته است. اینکه وسط این معرکه یقه شورای نگهبان را رئیس‌جمهور بگیرد و سخن از خلط بین اجرا و نظارت بزند چه معنی دارد؟

دولت از آغاز و پیش از شروع کار می‌گوید کلید در دست برای حل مشکلات حاضر است.اما کلید دولت قفل مشکلات مردم را باز نکرده است. در نظر سنجی‌هایی که از منابع گوناگون انجام می‌شود هنوز گرانی، بیکاری و پاسخ‌گویی به مطالبات معیشتی مردم بیشترین میزان انتظارات مردم از دولت را نشان می‌دهد. اینکه دولت کلید را در قفل مسائل و مباحث جناحی بچرخاند برای مردم خوشایند نیست.

رسالت همچنین درباره سخنان روحانی مبنی بر اینکه «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می‌توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم»، می‌نویسد: منتقدان اگر بخواهند حرف بزنند از کسی برای حراست از نوامیس کشور، استقلال و آزادی مملکت اجازه نمی‌گیرند. رئیس‌جمهور نمی‌تواند سد راه آزادی بیان و قلم آنان باشد.توافق نه به دار است نه به بار و در پایتخت‌های ایران و آمریکا در دست‌انداز مسیرهای قانونی است. این قدر محکم حرف‌زدن از توافق آن هم با سابقه بدعهدی آمریکایی‌ها معقول نیست.اگر هم دولت مخاطب رئیس‌جمهور باشد، باید رئیس‌جمهور این سؤال را پاسخ دهد که مگر حرف زدن از اسلام و انقلاب و استقلال و آزادی مملکت و پاسداشت اقتدار و امنیت ملی کشور پس از توافق و قبل از توافق تفاوت دارد؟

در توافق چه دیکته‌ای وجود دارد یا چه تعهداتی وجود دارد که رئیس‌جمهور در یک نشست پراهمیت با حضور استانداران کشور می‌گوید: «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می‌توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم» این «نوع» و «طور» را چه کسی تعیین می‌کند. ربط این «محدودیت» با انتخابات مجلس چیست؟ یعنی اگر در انتخابات کسی بگوید جناب رئیس‌جمهور شما با سرمایه فنی، علمی و... دولت گذشته رفتید توافقی کردید که ده‌ها ایراد امنیتی، فنی و علمی دارد باید زبان در کام کشد و مهر سکوت بر لب بزند. یعنی اگر کسی بگوید شما با همین سرمایه دولت قبلی رفتید همین توافق را کردید اما به دولت قبل فحش و ناسزا می‌گویید، خلاف مروت و جوانمردی است، باید سکوت پیشه کند و لب به گلایه نگشاید. این چه توافقی است که حرف زدن آن را به هم می‌ریزد.

اگر آمریکایی‌ها همچنان که بعد از توافق ژنو و توافق لوزان دبه کردند این بار هم دبه کنند، دولت می‌خواهد «دبه‌کردن آمریکایی‌ها» را به گردن منتقدین بیندازد و در برابر آن سکوت کند؟

اگر حزب‌اللهی‌ها بخواهند این کلام امام(ره) را در برابر آمریکا تکرار کنند که فرمود‌ «بارها این واقعیت را در سیاست خارجی و بین‌المللی اسلامی‌مان اعلام نموده‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام و قرآن و کم‌کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه‌طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم.» یا اینکه حزب‌اللهی‌ها این کلام قدرتمند امام(ره) را بخواهندتکرار کنند، «ما درصدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیسم، سرمایه‌داری و کمونیسم درجهان هستیم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظام‌هایی را که بر این سه پایه استوار کرده‌اند، نابود کنیم و نظام رسول‌الله(ص) را در جهان استکبار ترویج کنیم» و یا از آن بالاتر حزب‌اللهی‌ها بگویند، آن هم از زبان امام؛ «ما با تمام وجود از گسترش باج‌خواهی و مصونیت کارگزاران آمریکا حتی اگر با مبارزه قهر‌آمیز هم شده باشد، جلوگیری می‌کنیم.» آیا آقای رئیس‌جمهور جلوی اعلام مواضع آن‌ها را می‌گیرد و خواهد گفت: «نمی‌توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم.»؟!

ماله‌کشی عملکرد استعمار از سوی پیاده‌نظام آشوب نیابتی

عضو گروهک مجمع محققین می‌گوید دوره استعمار و تجاوز و غارت تمام شده و نباید در روابط، پرونده‌‌های گذشته را روی میز گذاشت.

محمدتقی فاضل میبدی ضمن مقاله‌‌ای در روزنامه آرمان نوشت: در دنیای امروز، بساط استثمار برچیده شده و تجاوز، فتح و غارت مربوط به دوران گذشته است. امروز سیاست خارجی دولت‌ها براساس احترام متقابل شکل می‌گیرد؛ زیرا دهکده جهانی از مدت‌ها پیش شکل گرفته و ارتباط در این دهکده ضروری است. تا حد ممکن نباید با هیچ کشوری روابط دیپلماسی را قطع کرد. نظام اقتصادی، سیستم بانکداری و روابط فرهنگی به‌گونه‌ای درهم تنیده شده که جلوی قطع روابط را می‌گیرد به ویژه کشورهای بزرگ و قطب صنعتی که ایران از گذشته با آنها مبادلات فرهنگی و اقتصادی داشته است.

وی می‌افزاید: انگلستان قرن 21 کاملاً متفاوت از انگلستان قرن‌های گذشته است و دوران دخالت‌هایی که این کشور در گذشته در ایران داشته به پایان رسیده است. اکنون کشورهای مستقل و آزاد جهان اجازه نمی‌دهند هیچ کشوری به شکل استثماری گذشته در امور ملت‌ها دخالت کند. نباید گذشته‌ها را روی میز گذاشت اما باید هوشمندانه وارد میدان سیاست شد و منافع ملی را در این روابط در اولویت قرار داد.

هرچند که میبدی این تحلیل را برای سفر وزیر خارجه انگلیس نوشته اما جملات آغازین وی، فراتر از موضوع انگلیس است و موضوع استعمار و استثمار و تعدی را پیش می‌کشد که شامل همه مستکبران و زیاده‌خواهان عالم می‌شود. با این وصف سزاوار پرسش است که آیا می‌توان مانند کبک سر خود را زیر برف کرد و انواع تعدی‌ها و جنگ‌افروزی‌های مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل را در همین 10-15 سال اخیر در چهار گوشه منطقه غرب آسیا از افغانستان و عراق تا سوریه و لبنان و مصر و لیبی و سپس بحرین و یمن و برخی کشورهای آفریقایی- و حتی اوکراین و گرجستان و...- ندید؟ آیا به‌طور مشخص می‌شود کمترین آبرویی برای رژیم انگلیس در این زمینه‌ها قائل بود؟ و آیا در همین دهکده جهانی ادعایی آقای میبدی، استعمارگران دیرپا، میلیون‌ها انسان و منافع و امنیت ملی آنان را به خاک و خون نکشیدند و نابود نکردند؟ آنچه در این‌باره مهم‌تر است اینکه فقط سخن از گذشته سیاه آمریکا و انگلیس در جنایت و تعدی نیست بلکه همین روند استعمارگری و تعدی اکنون نیز نو به نو تداوم دارد؛ از جنگ‌افروزی تا تحریم‌های ظالمانه و عملیات تروریستی (از جمله علیه برنامه هسته‌ای کشورمان که در سخنان جان ساورز رئیس وقت MI6 انگلیس عنوان شد.)

اما به جای طول و تفصیل درباره سخنان آقای میبدی، می‌توان یک جمله گفت و گذشت تا معلوم گردد وی چرا دنبال سفید کردن پرونده سیاه استعمارگران است و آن اینکه؛ گروهک متبوع فاضل میبدی و برخی اعضای آن، در فتنه آمریکایی- انگلیسی 1388 به عنوان پیاده نظام در نقشه سرویس‌های جاسوسی MI6، CIA و موساد عمل می‌کردند. کسی از شعبان بی‌مخ‌های مدرن توقع ندارد بد آمریکا یا انگلیس و اسرائیل را بگویند، توقع دارد؟!

کاخ سفید: جمهوری‌خواهان قبل از توافق هسته‌ای هم با آن مخالف بودند/

ارسال به دوستانعملاً رآکتور اراک را اسقاط کردیم

سخنگوی کاخ سفید می‌گوید که دولت آمریکا تمرکز خود را بر روی جلب حمایت قانون‌گذاران از توافق هسته‌ای و پیشگیری از خراب شدن توافق توسط کنگره‌نشینان متمرکز کرده است.

خبرگزاری فارس: کاخ سفید: جمهوری‌خواهان قبل از توافق هسته‌ای هم با آن مخالف بودند/عملاً رآکتور اراک را اسقاط کردیم

به گزارش گروه مانیتورینگ بین‌الملل خبرگزاری فارس، «جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید امشب در میان خبرنگاران از ادامه تلاش‌های دولت این کشور برای متقاعد کردن کنگره‌نشینان به «آری» گفتن به توافق هسته‌ای خبر داد.

ارنست در خصوص این تلاش‌ها گفت: «کنگره ظرفیت از بین بردن توافق با ایران را دارد ولی تمرکز ما بر روی جلب حداکثر حمایت برای این توافق و پیشگیری از خراب شدن آن توسط کنگره است.»

سخنگوی کاخ سفید افزود: «در ماه جولای (پیش از توافق) 150 نفر از اعضای کنگره از توافقی که بر مبنای معیارهای اعلام شده رئیس‌جمهور (اوباما) باشد، حمایت کرده بودند و چون این توافق با آن معیارها منطبق است، خوش‌بین‌ایم که در کنگره رأی بیاورد.»

جاش ارنست ادامه داد: «ما در تلاش‌های خود، قصد داریم که اعضای هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه را به تصویب توافق ترغیب کنیم؛ البته جمهوری‌خواهان پیش از انعقاد توافق گفته بودند که این توافقی بد است.»

سخنگو به تبعات عدم تصویب احتمالی برجام در کنگره هم اشاره کرد و گفت: « ... در این صورت، دولت آمریکا مجبور به ادامه اعمال تحریم‌هایی خواهد بود که دیگر کشورها برای برچیده شدن آنها، (توافقنامه) امضاء کرده‌اند؛ این کار اتحادی که در سطح بین‌الملل علیه برنامه هسته‌ای ایران ایجاد شده بود را تضعیف می‌کند، اتحادی که توانست راکتور آب سنگین این کشور را عملاً اسقاط کند.»

امروز خبرهایی از سفر قریب‌الوقوع «ملک سلمان» شاه عربستان به آمریکا منتشر شد؛ خبرنگاری صحت این اخبار را از ارنست جویا شد و وی پاسخ داد: «نمی‌توانم این خبر را تأیید کنم.»

آمانو در نشست مقدماتی شورای حکام درباره تعهدات ایران گزارش داد


بی‌سابقه‌ترین بازرسی‌ها از ایران

گروه سیاسی: یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز گذشته اعلام کرد تعهدات ایران در توافق هسته‌ای فراتر از تعهدات ایران در پادمان و همین‌طور تعهدات گنجانده شده در پروتکل الحاقی است! آمانو در این بیانیه تصریح کرد که تعهدات ایران شامل گسترش بازرسی‌ها، افزایش دسترسی‌ها و نیز افزایش نظارت است.
به گزارش «وطن‌امروز»، این اظهارات آمانو نگرانی‌های داخلی درباره خطرات و هزینه‌های دسترسی‌های گسترده بازرسان آژانس را جدی‌تر می‌کند. چندی پیش ادوارد مونیز، وزیر انرژی آمریکا تصریح کرد که همه بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تربیت‌شده آمریکایی‌ها هستند و همه تجهیزات مورد استفاده آژانس در بازرسی‌ها نیز ساخت ایالات متحده آمریکاست. روز یکشنبه نیز نشریه پولیتیکو فاش کرد دولت اوباما در جلسات محرمانه‌ای که با اعضای کنگره داشته، به آنها گفته است که برای هموار شدن حمله نظامی به ایران باید توافق هسته‌ای در کنگره پذیرفته شود. آنها به نمایندگان کنگره گفته‌اند با انجام بازرسی‌های تعهد داده شده در پروتکل الحاقی، اطلاعات کافی برای هدف قرار دادن ایران آسان‌تر خواهد بود.
اکنون یوکیا آمانو، قاضی پرونده تعهدات ایران در توافق هسته‌ای، می‌گوید تعهدات ایران در توافق هسته‌ای فراتر از پادمان و پروتکل الحاقی است. این اظهارنظر آمانو به این معناست که ایران در توافق هسته‌ای رسما یک رژیم بازرسی ویژه را تعهد داده است؛ موضوعی که همانند همه واقعیت‌های دیگر، از سوی مسؤولان مربوط تکذیب می‌شود اما در عمل، شد آنچه منتقدان پیش‌بینی کرده بودند. اکنون اما با این اظهارات آمانو مشخص شده است که بی‌سابقه‌ترین رژیم بازرسی‌ها در تاریخ اقدامات آژانس، باید به اسم ایران ثبت شود. کشوری که تا یک سال قبل با استناد به قوانین آژانس مشغول غنی‌سازی 20 درصد بود اما اکنون باید در برخی مراکز نظامی خود را هم به روی چشمان آمریکا باز کند! به گزارش ایرنا، آمانو دیروز سه‌شنبه در بیانیه‌ مقدماتی آغاز به کار نشست شورای حکام این آژانس تاکید کرد ایران طبق توافق برجام پروتکل الحاقی را اجرا خواهد کرد. آمانو در این بیانیه افزود: «گزارش من درباره راستی‌آزمایی و نظارت بر جمهوری اسلامی ایران در پرتو قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل است که شورا از آژانس خواسته است نظارت بر تعهدات مربوط به برنامه‌های هسته‌ای ایران تحت برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) را به عهده بگیرد». وی با تاکید بر اینکه ایران طبق توافق برجام پروتکل الحاقی را اجرا خواهد کرد،گفت: «من نسبت به این موضوع خوشبین هستم».  مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره اجرای پروتکل الحاقی از طرف دیگر کشورها گفت: «حدود 120 کشور در حال حاضر پروتکل الحاقی را اجرا می‌کنند و بدین ترتیب ما می‌توانیم دسترسی بیشتر به اطلاعات و سایت‌های هسته‌ای ایران داشته باشیم». آمانو افزود: «ایران موافقت کرده است به تعهدات مربوط به برنامه‌های هسته‌ای خود به عنوان اقدامات شفاف شناخته‌شده عمل کند. این اقدامات شامل افزایش دسترسی بازرسان آژانس به معادن اورانیوم و کارخانه‌های تولید، کنترل و نظارت مستمر بر تولید سانتریفیوژ و ذخیره‌سازی است». همچنین به گفته وی، ایران در توافق هسته‌ای با 1+5 تعهداتی را فراتر از موافقتنامه جامع پادمان ایران و پروتکل الحاقی داده است که به آژانس کمک می‌کند درک بهتری نسبت به برنامه‌های صلح‌آمیز ایران داشته باشد.  آمانو افزود: «طبق توافق برجام یک کمیسیون مشترک از ایران و گروه 1+5 برای نظارت بر اجرای توافقنامه برجام تشکیل خواهد شد». مدیرکل آژانس در ادامه بیانیه مقدماتی گفت: «سازمان بین‌المللی انرژی اتمی برای اجرای توافق برجام به بودجه بیشتری به مبلغ 9 میلیون و 200 هزار یورو نیاز دارد. این مبلغ شامل 3 میلیون یورو برای اجرای پروتکل الحاقی و
6 میلیون و 200 هزار یورو برای بازرسان آژانس است که نظارت بر برنامه‌های ایران را بر عهده دارند».  وی درباره توافقنامه‌ای موسوم به «نقشه‌راه» که بین او و «علی‌اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در روز 23 تیرماه سال جاری (14 جولای) امضا شد، گفت: «ساز و کارهایی که با ایران براساس «نقشه راه» بررسی شد، مطابق با فعالیت‌های پادمانی آژانس بوده و استانداردهای ما را به هیچ‌وجه زیر سوال نبرده است. براساس نقشه راه، ایران در ۱۵ آگوست (24 مرداد) توضیحاتی مکتوب و مدارکی به آژانس ارائه کرد که در جهت شفافیت مسائل گذشته و حال بود».  آمانو گفت: «تمام فعالیت‌های مربوط به نقشه‌راه تا ۱۵ اکتبر (23 مهر) کامل خواهد شد و من ارزیابی نهایی خودم را به شورای حکام در تاریخ ۱۵ دسامبر(24 آذر) ارائه می‌کنم». نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دوشنبه (3 شهریور‌ماه) در «وین» پایتخت اتریش، با قرائت بیانیه مقدماتی «یوکیا آمانو» مدیرکل این نهاد آغاز به کار کرد.  در این دوره از نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آمانو نخستین گزارش خود را بعد از توافق هسته‌ای بین ایران و گروه 1+5 (اعضای دائم شورای امنیت و آلمان) به این نهاد ارائه می‌کند. همچنین بررسی آخرین تحولات درباره برنامه هسته‌ای ایران و موضوع ارائه بودجه بیشتر برای برنامه نظارت و تایید برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در دستور کار 35 کشور عضو این شورا قرار دارد. آمانو و «علی‌اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، سه‌شنبه 23 تیرماه سال جاری (14 جولای) پس از اعلام دستیابی به توافق هسته‌ای ایران و غرب در وین، توافقنامه‌ای موسوم به «نقشه‌راه» را امضا کردند تا نگرانی‌های باقی‌مانده این نهاد درباره برنامه هسته‌ای ایران برطرف شود.

رئیس خانه احزاب در گفت و گو با افکارخبر:


بازگشایی سفارت انگلیس در تناقض با سخنان رهبری بود/ انگلیسی ها حداقل باید از ملت عذرخواهی می کردند.
چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۲
غفوری فرد با بیان اینکه هیچ تغییرمحسوس و غیر محسوسی در رفتار انگلیسی ها احساس نمی کنیم اظهار داشت: حداقل انتظار این بوده که بعد از گذشت ۶۲ سال از ملت معذرت بخواهند.
بازگشایی سفارت انگلیس در تناقض با سخنان رهبری بود/ انگلیسی ها حداقل باید از ملت عذرخواهی می کردند.
گروه سیاسی - حسن غفوری فرد رئیس خانه احزاب در گفت و گو با افکارخبر در پاسخ به این سوال که چرا سفارت انگلیس بدون مصوبه مجلس بازگشایی شد گفت: مصوبه مجلس این بوده که اگر تغییری در رفتار انگلستان تغییر محسوسی ایجاد شد بازگشایی شود.

وی در پاسخ به این سوال که آیا مگر در رفتار انگلیسی ها تغییر محسوسی اتفاق افتاده بیان داشت: هیچ تغییرمحسوس و غیر محسوسی در رفتار انگلیسی ها احساس نمی کنیم. هیچ اشاره و عذر خواهی نسبت به جنایتی که در ۲۸ مرداد کردند انجام ندادند و حداقل انتظار این بوده که بعد از گذشت ۶۲ سال عذرخواهی کنند.

غفوری فرد تصریح کرد: روزنامه گاردین که سابقه دشمنی و عناد با ما را دارد می نویسد دولت انگلیس چندین عذرخواهی به ملت ایران بدهکار است . آنها با صراحت می گویند حداقل باید از ایران عذرخواهی می شد . ملت ایران بسیار بزرگ و با کرامت و با گذشت است و اگر حداقل عذرخواهی می کردند شاید ملت گذشت می کردند.

وی ادامه داد: همزمانی بازگشایی سفارت انگلیس با سالگرد کودتای ۲۸ مرداد نه تنها مناسب نبود بلکه یک نوع دهن کجی به ملت بود و دولت می توانست سفارت را اگر هم می خواست بازگشایی کند یکماه دیگر اینکار را انجام دهد.

رئیس خانه احزاب بیان داشت: من به عنوان یک ایرانی حداقل انتظارم یک عذرخواهی از سوی دولت انگلیس بود ولی متاسفانه آنها عذرخواهی نکرده سفارتشان مجدد بازگشایی شد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا وزارت خارجه همزمان با ۲۸ مرداد سفارت انگلیس را بازگشایی کرد اظهار داشت: دولت آقای روحانی تصمیم گرفته ارتباط را با کشورهای دیگر توسعه دهد و من هم با اصل اینکار مخالف نیستم اما شروع اش با انگلیس اصلا مناسب نبود. 

غفوری فرد تاکید کرد: اولویت ارتباط ما با دیگر کشورها باید با کشورهای اسلامی و کشورهای همسایه باید باشد . خوشبختانه ما مشکل حادی با کشورهای همسایه نداریم اما ارتباط با کشورهای همسایه نشان می دهد ما به دنبال وحدت اسلامی هستیم.

وی با اشاره به رهنمودهای اخیر مقام معظم رهبری در مورد تشیع انگلیسی گفت: بازگشایی سفارت انگلیس با رهنمودهای رهبری در تضاد به نظر می رسد زیرا ایشان صحبت ازشیعه لندنی می کنند اما می بینیم سفارت انگلیس بازگشایی می شود.

این موضوع تناقض و کج سلیقگی می باشد. باید پیگیر فرمایشات مقام معظم رهبری بود و به وحدت جهان اسلام و ارتباط با کشورهای اسلامی باشیم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت:


رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت به مناسبت هفته دولت با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

به گزارش جوان آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران، فلسفه نام گذاری ایام شهادت شهیدان رجایی و باهنر را به عنوان هفته دولت، زنده ماندن شاخص های فکری، رفتاری و شخصیتی آن دو شهید عزیز خواندند و با تقدیر از تلاشهای دولت، از جمله در زمینه کاهش تورم، آرامش و ثبات اقتصادی، سلامت و بهداشت و پایان مذاکرات هسته ای، تأکید کردند: در روند حرکت عمومی کشور، «توجه کامل به تداوم دشمنی دشمنان، هوشیاری در مقابل رخنه و نفوذ بیگانگان، پرهیز از حاشیه سازی، حفظ شتاب علمی، مدیریت عرصه فرهنگ بر مبنای اصول و شعارهای امام و انقلاب، توجه به عدالت در مسیر پیشرفت، مدیریت جدی بازرگانی خارجی، تدوین برنامه ای منسجم و زمان بندی شده برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید مورد توجه کامل مسئولان قرار داشته باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار که به مناسبت هفته دولت انجام شد، با تبریک سالروز میلاد حضرت امام رضا علیه السلام، تقارن این میلاد با هفته دولت را مبارک خواندند و خاطرنشان کردند: وجود مرقد مطهر حضرت ثامن الحجج علیه السلام در ایران از افتخارات کشور است و باید هرچه می توانیم در بزرگداشت آن جایگاه رفیع تلاش کنیم.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان رجایی و باهنر تأکید کردند: یکی از اهداف نام گذاری هفته دولت در این ایام شاخص قرار گرفتن خصوصیات رفتاری و اخلاقی آن شهیدان سرافراز برای دولتمردان است.
ایشان، ایمان به اهداف امام (ره)، اخلاص، روحیه خدمتگزاری، مردمی بودن و نشست و برخاست با مردم، وسیله قرار ندادن مسئولیت برای تأمین مالی آینده خود و پایبندی به مبانی انقلاب اسلامی را از خصوصیات بارز شهیدان رجایی و باهنر برشمردند و خاطرنشان کردند: مسئولان باید متوجه باشند که رفتار و زندگی و ارتباطات آنان در جامعه فرهنگ سازی می کند.
رهبر انقلاب اسلامی بعد از بیان این مقدمه، از تلاشها و زحمات رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت در دو سال گذشته تشکر و قدردانی کردند و با اشاره به گزارش تعدادی از وزرا در این دیدار، افزودند: گزارشهایی که امروز بیان شد خوب و مناسب بود و باید به اطلاع مردم رسانده شود.
حضرت آیت الله خامنه ای در عین حال این نکته را نیز متذکر شدند که گزارشهای مسئولان باید بگونه ای باشد که مردم آنها را با توجه به واقعیات زندگی خود، تصدیق کنند.
ایشان در ادامه به برخی اقدامات مثبت دولت اشاره کردند و گفتند: کاهش تورم و آرامش و ثبات نسبی در زمینه اقتصادی و مهار نوسانات تند، یکی از اقدامات خوب دولت است که باید ادامه یابد.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته ما به تورم دو رقمی راضی نیستم و تورم سالیانه باید به زیر ده درصد برسد.
حضرت آیت الله خامنه ای، تلاش دولت برای خروج از رکود، طرح تحول سلامت، برنامه ریزی برای ادامه حرکت علمی کشور، مهار آبها، و تلاش برای مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی و طرحهای آبیاری را از دیگر اقدامات خوب دولت دانستند و با اشاره به موضوع هسته ای افزودند: پایان دادن به مذاکرات هسته ای یکی از کارهای بسیار مهمی است که انجام شده و امیدواریم که اگر در این زمینه برخی مسائل و مشکلاتی هم وجود دارد، برطرف شود.
رهبر انقلاب، در عین حال، در بحث هسته ای، احتمال بی توجهی به اهداف دشمنان را از جمله نگرانی ها و دغدغه های خود برشمردند و تأکید کردند: از اول انقلاب تا امروز دشمنی صهیونیستها و امریکایی ها با انقلاب و جمهوری اسلامی کم نشده است و این واقعیت نباید به هیچ وجه در ذهن مسئولان کمرنگ شود.
ایشان افزودند: البته روشهای دشمنی و ضربه زدن، ممکن است نو و جدید بشود اما همه مسئولان «سیاسی، اقتصادی، فرهنگی» باید توجه کنند که مطلقاً در نقشه طراحی شده دشمن قرار نگیرند و تصمیمات آنها خواسته یا ناخواسته به اجرای بسته مورد نظر بیگانگان کمک نکند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: اهداف خصمانه و صریح دشمنان در حرفها و نوشته های آنها، قابل درک است و هیچ کس نباید فراموش کند که جبهه دشمن با سلاحِ آماده در مقابل ملت و کشور، موضع گرفته است و ما نیز باید با جبهه بندی دقیق، به اقتضای موقعیتهای مختلف، در مقابل دشمنان تصمیم گیری و اقدام کنیم.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: البته ضرورت درک دشمنی پایان ناپذیر صهیونیستها و امریکایی ها، مختص دولتمردان نیست و آحاد مردم بخصوص عناصر دلسوز انقلاب باید این واقعیت را مورد توجه قرار دهند، اما وظیفه دولتمردان در این زمینه بیشتر است.
حضرت آیت الله خامنه ای هوشیاری در مقابل تلاش دشمن برای نفوذ پیچیده و تدریجی را، ضرورتی عینی برشمردند و تأکید کردند: باید در هر شرایطی در اتخاذ مواضع انقلابی صراحت داشت و صریح و بدون رودربایستی، در مقابل دشمن مواضع انقلاب و مبانی امام بزرگوار را بدون ترس و خجالت بیان کرد.
ایشان خاطرنشان کردند: اگر غفلت شود ناگهان متوجه می شویم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است بنابراین باید کاملاً مراقب باشیم.
رهبر انقلاب اسلامی حفظ یکپارچگی مردم را از دیگر ضروریات خواندند و افزودند: حتی در راهپیمایی 22 بهمن هم، همه مردم مثل هم و از یک جناح و گروه نیستند اما جهت همه یکی است بنابراین باید از یکپارچگی و هم جهتی موجود در جامعه، کاملاً مراقبت کرد.
ایشان در همین زمینه افزودند: برای مراقبت از یکپارچگی جامعه، باید از حاشیه سازی و تشتت آفرینی دوری کرد و هیچ حرف و سخنی که وحدت را خدشه دار کند بر زبان نیاورد.
حضرت آیت الله خامنه ای سپس در تبیین اولویتهای این مقطع، بر حفظ شتابِ پیشرفت علمی کشور تکیه و خاطرنشان کردند: علم، زیر ساخت واقعی پیشرفت کشور است و هر قدر در این زمینه هزینه شود، سرمایه گذاری برای آینده ایران است.
ایشان افزودند: باید بگونه ای برنامه ریزی و تلاش کرد که شتاب علمی در دهه دومِ چشم انداز حفظ شود و ان شاءالله بتوانیم به جرگه ی ده کشور دارای رتبه بالای علمی دنیا وارد شویم.
رهبر انقلاب تبدیل حرکت علمی به گفتمان عمومی در یک دهه اخیر را ضامن حفظ رشد علمی برشمردند و افزودند: این گفتمان نشاط آور و تحرک برانگیز باید حفظ و تقویت شود.
ایشان، تکیه بر شرکتهای دانش بنیان و پارکهای علم و فناوری را ضروری و اشتغال آفرین دانستند و افزودند: بگونه ای برنامه ریزی کنید که دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی بتوانند وارد بازار کار و فعالیت شوند.
حضرت آیت الله خامنه ای فرهنگ را اولویت دیگر این برهه از زمان برشمردند و خاطرنشان کردند: مشکلات اقتصادی موجب پریشانی فکر نمی شود اما مشکلات فرهنگی، گاه خواب را از انسان می رباید.
رهبر انقلاب، تولید محصولات فرهنگی سالم و جلوگیری از تولیدات مضر فرهنگی را دو وظیفه اصلی مسئولان برشمردند و خاطرنشان کردند: در همه کشورهای دنیا، از محصولات فرهنگی مراقبت می شود بنابراین اگر برخی تولیدات اعم از نمایشی و مکتوب، با مبانی و اصول در تضاد هستند بدون رودربایستی جلوی آنها را بگیرید.
ایشان با رد کامل رهاسازی فرهنگی تأکید کردند: عرصه فرهنگ باید براساس مبانی و شعارهای امام و انقلاب مدیریت و خوراک فرهنگی سالم برای جامعه تولید شود.
رهبر انقلاب اسلامی، اقتصاد را اصلی ترین اولویت کشور برشمردند و چند نکته را در این زمینه بیان کردند که نکته نخست «پیشرفت توأم با عدالت» بود.
ایشان افزودند: باید مراقب بود در حرکت اقتصادی، فاصله طبقاتی پیش نیاید و فقرا پایمال نشوند.
رهبر انقلاب تبدیل کار و تلاش به گفتمان عمومی، و تبدیل تنبلی و بیکارگی به امری مذموم در فرهنگ جامعه را از جمله نکات مهم در برنامه ریزیها و اقدامات دانستند و افزودند: ضمن تشویق و تبلیغ کارآفرینی و تولید ثروت در کشور، باید ایجاد «مجاری درستِ کار» در دستور کار قرار گیرد و راههای جستجوی شغل در رسانه ها به مردم نشان داده شود که برخی برنامه های تلویزیون در این زمینه، خوب است.
رهبر انقلاب با اشاره به ظرفیتهای گسترده کشور برای دستیابی به رشد اقتصادی بالا افزودند: مسئله مدیریت بازرگانی و تجارت خارجی خیلی مهم است.
ایشان همچنین تبادل و تجارت عادلانه و تبدیل نشدن ایران به بازار کالاهای خارجی را مورد تأکید قرار دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای، اقتصاد مقاومتی را موضوع مهمی خواندند که در هرگونه برنامه ریزی باید مورد توجه کامل دولت قرار گیرد.
ایشان از گزارشهای دستگاهها در این زمینه تشکر کردند اما گفتند: برخی از کارهای انجام شده مقدماتی است، برخی مربوط به اقتصاد مقاومتی نیست و برخی هم کارهای جاری دستگاههاست که جزو فعالیتهای اقتصاد مقاومتی آمده است.
حضرت آیت الله خامنه ای یادآوری کردند: اقتصاد مقاومتی، بسته ای «کامل و منسجم» و محصول عقل جمعی است و برای تحقق نیز به برنامه اجرایی و عملیاتی منسجم نیاز دارد.
ایشان افزودند: در این برنامه باید سهم اجرایی هر دستگاه مشخص و زمان بندی شود و به موازات رفع مشکلات و موانع، فعالیتهای دستگاهها رصد و پیگیری شود.
رهبر انقلاب افزودند: بعد از طراحی این برنامه عملیاتی، گام دوم در تحقق اقتصاد مقاومتی، تشکیل یک ستاد فرماندهی قوی، هوشمند و نافذالکلمه است تا با پایش فعالیتها، اقدامات ضربتی برای حل مشکلات، و اتخاذ تصمیمات صحیح و بموقع، زمینه اجرایی شدن برنامه را فراهم کند و به مردم گزارش دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای به دولتمردان تأکید کردند: هیچ برنامه اقتصادی غیرمنطبق با سیاستهای اقتصاد مقاومتی در دستور کار قرار ندهید و برنامه ششم توسعه را نیز سریعتر و بر همین مبنا تدوین کنید.
ایشان استفاده از ظرفیت بخشهای غیر دولتی و بهره گیری از اقتصاددانان و فعالان اقتصادی را برای تحقق اقتصاد مقاومتی، ضروری ارزیابی کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: اگر اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیازمند الزامات حقوقی و قانونی و قضایی نیز باشد، مجلس و قوه قضاییه آمادگی همکاری را دارند.
ایشان با اشاره به موضوع رکود و گزارش رئیس جمهور مبنی بر رشد مثبتِ 3 درصدی اقتصادی، گفتند: این رشد نشان دهنده یک جابجایی مختصر در رکود است اما اگر بطور جدی با رکود مبارزه نشود، رشد فعلی اقتصادی نیز به خطر خواهد افتاد و تورم بار دیگر روند صعودی پیدا خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به بنگاههای اقتصادی که به دلیل رکود دچار مشکل شده اند، افزودند: برخی از این مراکز تولیدی مشکل نقدینگی دارند که باید بانکها در این خصوص وارد میدان شوند اما برخی دیگر از این بنگاهها، مشکل نقدینگی ندارند و تسهیلات خود را نیز دریافت کرده اند ولی تسهیلات را در جای دیگری استفاده کرده اند که باید با آنها برخورد مناسب کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: برای حل مشکل رکود، باید برخی از طرحها به بخش خصوصی سپرده شود.
ایشان با اشاره به برخی آمارها مبنی بر وجود چهارصد هزار میلیارد تومان طرح نیمه تمام، افزودند: اگر ده درصد این طرحها به بخش خصوصی سپرده شود، چهل هزار میلیارد تومان وارد چرخه اقتصادی کشور می شود و تأثیرات مهمی در بر طرف کردن رکود خواهد داشت.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به لزوم توجه بیش از پیش به بخش کشاورزی اشاره کردند و با تأکید بر برنامه ریزی برای خودکفایی در کالاهای اساسی گفتند: باید ضمن استفاده از فناوری روز در کشاورزی از ظرفیت مهندسان جوان کشاورزی در استانهای مختلف نیز استفاده شود.
حضرت آیت الله خامنه ای جلوگیری از واردات بی رویه میوه را مهم خواندند و خاطرنشان کردند: باید بر روستاها و صنایع تبدیلی و استفاده از ظرفیت های صنایع روستایی، تمرکز جدی تر انجام شود.
ایشان بخش معدن را از ظرفیت های مهم کشور دانستند و گفتند: بازار نفت که با یک اشاره قدرتها و در پی آن اقدامات عناصر خبیث منطقه، از صد دلار به چهل دلار می رسد به هیچ وجه قابل اطمینان نیست و باید به فکر جایگزین مناسب باشیم که بهترین جایگزین، بخش معدن است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: باید در معدن از ظرفیت بخش خصوصی استفاده و از خام فروشی نیز جلوگیری کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای موضوع آب و صرفه جویی در آن و اصلاح آبیاری کشاورزی را نیز مهم دانستند. 

نامه مدیرمسئول «جوان» به علی مطهری


دکترعبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در نوشته‌ای به علی مطهری، نسبت به مواضع وی در نامه سرگشاده به فرمانده کل سپاه واکنش نشان داد.
دکترعبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه جوان در نوشته‌ای به علی مطهری، نسبت به مواضع وی در نامه سرگشاده به فرمانده کل سپاه واکنش نشان داد. 
در نامه مدیرمسئول جوان آمده است: نامه سرگشاده جنابعالی به فرمانده کل سپاه را در روزنامه شرق 1/6/94 با تیتر «به کلام امام پایبند باشیم» ملاحظه کردم و به‌رغم اینکه بنده بر خلاف جنابعالی تمرین و تجربه گسیل نامه را نداشته‌ام اما احساس کردم جنابعالی در فهم مسئله دچار مشکل شدید و نهایتاً در مقام داوری نیز به خطا رفته‌اید. لذا برخود لازم دانستم چند جمله‌ای را تقدیم نمایم. البته اگر نامه جنابعالی را غرض‌آلوده احساس می‌کردم هرگز درصدد این پاسخ برنمی‌آمدم چراکه غرض و مرض با توضیح قابل اصلاح نیست. کلیشه هجمه به سپاه بعد از دوم خرداد در کشور مد شد و جنابعالی که در کشاکش مسائل روز کشور بوده‌اید این را به یاد دارید. حمله به سپاه، شورای نگهبان، قوه ‌قضائیه، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و. . . بخشی از سناریویی بود که کپی‌برداری از طرح فروپاشی شوروی سابق بود. اگر علاقه‌مند به چگونگی این انطباق هستید توصیه می‌کنم کتاب «اصلاحات و فروپاشی در شوروی سابق و طرح بازسازی شده آن در ایران» نوشته دکتر حسن واعظی را ملاحظه بفرمایید. قطعاً جنابعالی که افتخار شهادت پدری بزرگ را در پرونده دارید در آن قاعده قرار نمی‌گیرید هرچند ممکن است در تحلیل و قضاوت دچار اشتباه شوید. اینجانب مشکل نگرشی جنابعالی را ناشی از رفت و برگشت و سرگردانی بین روشنفکری و سیاست‌ورزی می‌دانم. روشنفکر به واسطه خصال شخصی و شخصیتی نق می‌زند، نقد می‌کند و بر این باور است که تولید می‌کند و خود مصلح انگاشت است. سیاست‌ورز مصلحت‌اندیشی می‌کند و به جای تولید، مصرف‌کننده است. حال اگر روشنفکر وارد عرصه سیاست و قدرت شود یا به اپوزیسیون علیه خود تبدیل می‌شود یا به در و دیوار نظام مستقر کوبیده خواهد شد. مشکل برخی از اصلاح‌طلبانی که از کشور خارج نشده‌اند نیز وابستگی نبود بلکه گرفتار آمدن در بین این دو مقوله است. بعد از ماجرای فتنه 1388 در جلسه خصوصی درون لانه جاسوسی به جنابعالی عرض کردم که اگر شما مسئله را دوگانه احمدی‌نژاد – موسوی می‌بینید چرا شعارهای کف خیابان علیه احمدی‌نژاد نبود و اصل نظام را هدف گرفته بودند که پاسخی نداشتید و متوجه شدم در فهم مسئله دچار مشکلید و اینجا نیز همینطور و اما بعد... 
در نامه خود به فرمانده سپاه از ورود ایشان یا سپاه به سیاست ابراز نگرانی کرده‌اید و جملاتی را از امام ذکر کرده‌اید که برای نیروهای مسلح بدیهی به نظر می‌رسد، اما مصرف آن جملات در مسئله اخیر را متوجه نشدم. 
همانگونه که می‌دانید شأن نزول این فرمایشات امام از آنجا ناشی می‌شود که در دهه اول انقلاب مانعی برای حضور سپاهیان در احزاب نبود چراکه اصولاً سپاه را نظامی نمی‌دیدند و این نگاه کلاسیک جنابعالی و امثالهم که معمولاً‌ مربوط به ارتش‌های غربی یا پاکستان و ترکیه است وجود نداشت. مستحضرید که بسیاری از فرماندهان اولیه سپاه عضو سازمان مجاهدین انقلاب یا عضو حزب جمهوری اسلامی بودند و شأن نزول سخنان امام مبنی بر عدم ورود سپاه به دسته‌بندی‌ها بر این موضوع بود که نهایتاً منجر به استعفای برخی از اعضای سپاه از سازمان مجاهدین شد. از قول امام آورده‌اید «برای سپاهی‌ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته‌بندی و آن طرفدار آن یکی، دیگری طرفدار آن یکی، به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می‌گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی‌ها باز صحبت هست. خوب انتخابات در محل خودش [برگزار] می‌شود...» در انطباق فراز فوق‌الذکر از امام با نقد فرمانده سپاه بر سخنان رئیس‌جمهور چند مانع وجود دارد که موجب چفت و بست نمی‌شود. البته این بدان معنی نیست که قاعده امام مبنی بر عدم ورود نظامیان به گروه‌ها و احزاب را خدشه‌دار کنیم. عمل به فرامین امام لازم و واجب و تردیدی بر آن نیست اما شأن نزول حرف امام این است که «جایز نیست سپاهی‌ها وارد شوند به دسته‌بندی‌ها» آیا فرمانده سپاه با این تذکر به رئیس‌جمهور وارد دسته‌بندی‌های سیاسی شده است؟ شورای نگهبان جزو کدام دسته است و رئیس‌جمهور جزو کدام دسته؟ امام می‌فرماید: «آن طرفدار آن یکی، دیگری طرفدار آن یکی»، فرمانده سپاه طرفدار کدام یکی بوده و کدام قطب‌بندی وجود داشته است؟ آیا رئیس‌جمهور یک قطب است و شورای نگهبان قطب دیگر؟ یا دو حزب و گروهند که سپاه مقابل یکی از آنان به طرفداری از دیگری ایستاده است؟ امام می‌فرماید: « در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی‌ها باز صحبت هست...» آیا اکنون انتخاباتی برگزار می‌شود و سپاه درباره انتخابات صحبت کرده است؟ یا با استفاده از توان نظامی خود بر انتخابات تأثیرگذاشته است؟ شورای نگهبان جزو ارکان اصلی نظام است و فراتر از دسته‌ها و گروه‌هاست و عملکرد آن واجد سالم ماندن نظام از آسیب‌ها است. هر قدر شورای نگهبان به مسئولیت قانونی خود دقیق‌تر عمل کند زحمات و مشکلات بعدی آن برای سپاه کمتر است. حال اگر وظیفه سپاه طبق قانون اساسی «دفاع از انقلاب اسلامی» است، حمایت از ارکان نظام در حیطه وظایف آن نیست؟
قطعاً اگر چنین رفتاری با جایگاه ریاست‌جمهوری هم بشود باز وظیفه سپاه دفاع و حمایت است چراکه مردم‌سالاری نیز از ارکان انقلاب اسلامی است و دفاع از جمهوریت نیز بخشی از دفاع از انقلاب اسلامی است. ممکن است جنابعالی فهم خود از وظیفه سپاه در قانون اساسی که دفاع از انقلاب اسلامی است را توضیح بفرمایید؟ اگر انقلاب اسلامی را در حد جمهوری اسلامی تقلیل دهیم و وظیفه سپاه را دفاع از جغرافیای فیزیکی فلات ایران بدانیم به وظایف ارتش وارد شده‌ایم و اگر یک سپاهی قرار است مانند ارتش‌های کلاسیک غربی بفهمد و عمل کند و طبق خواسته روشنفکران «صم‌بکم» باشد و عنصر آگاهی را از وی دور کنیم، فلسفه شهادت نیز مخدوش خواهد شد. چراکه فلسفه شهادت به آگاهی از مسیر و فهم چرایی مبارزه بستگی دارد. کسی که کورکورانه کشته شود در جرگه شهدای فی‌سبیل‌الله قرار نخواهد گرفت. لطفاً سپاه را آگاه، زمان‌شناس و انقلابی بپسندید. بخش اعظمی از آزادی موجود در کشور مدیون تلاش‌های سپاه است. خود سپاه را از این آزادی محروم نپسندید. 

صلاح‌طلبان صادق خرازی را پس از افشاگری درباره رابطه برخی از آنان با دشمن وادار به استعفا کردند

اعلام موجودیت ندا به ریاست صادق‌خرازی کافی بود تا پدرخوانده‌های اصلاحات، حضور یک حزب تازه را که دایره قدرتشان را تنگ‌تر می‌کرد، برنتابند و از همین رو بود که موج حملات به این حزب نوپا از همان روزهای نخست اعلام موجودیت آغاز شد...
نویسنده : جعفر تکبیری 
گفته‌ بود « تا آخر می‌مانم» اما خیلی زود رفت. «صادق خرازی از ریاست شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان استعفا کرد» خبر بسیار کوتاه بود اما جنجال‌های این استعفا بسیار بلند؛ بلندایی به عمر یک سال. . . درست مرداد ماه سال 1393 بود که حزب ندای ایرانیان پس از حرف و حدیث‌های فراوان در خصوص شکل گیری‌اش، درخواست مجوز خود را به وزارت کشور ارائه داد و شهریور همان سال بود که با انتشار اولین بیانیه راهبردی، مواضع خود را رسماً تشریح کردند. در این بیانیه روی بهره‌گیری از فرصت‌ها برای سیاست‌ورزی، لزوم گفت‌وگو و تعامل با گروه‌های سیاسی مختلف، اهمیت صندوق رأی و شرکت در انتخابات، دموکراسی سازگار با دین، امید به آینده، استفاده از تجربه گذشته اصلاحات، فعالیت آزادانه سیاسی و کار تشکیلاتی منضبط تأکید شده است؛ حزبی که خود را «ندا» نامید و وجه تسمیه آن را نسل دوم اصلاح‌طلبان نامید. 
اعلام موجودیت ندا به ریاست صادق‌خرازی کافی بود تا پدرخوانده‌های اصلاحات، حضور یک حزب تازه را که دایره قدرتشان را تنگ‌تر می‌کرد، برنتابند و از همین رو بود که موج حملات به این حزب نوپا از همان روزهای نخست اعلام موجودیت آغاز شد؛ حملاتی که بیشتر متوجه صادق خرازی به عنوان رئیس شورای مرکزی حزب بود. در همین ارتباط روزنامه آرمان وابسته به خانواده آیت الله هاشمی، اولین روزنامه‌ای بود که اعضای مؤسس ندا را «اصلاح‌طلب بدلی» خواند. این روزنامه در ادبیاتی تند، تهدید کرد که در صورت ادامه این روند، اعضای حاضر در تشکل ندا را همچون برخی پیشینیان، با برچسب «‌اصلاح‌طلب بدلی‌» حذف خواهد کرد. همزمان با این روزنامه، هفته نامه صدا نیز در گزارشی درباره این تشکل، صادق خرازی را هدف حملات خود قرار داد و با یادآوری حضور خرازی در ستاد انتخاباتی قالیباف در سال ۹۲، به طور ضمنی وی را فردی فرصت‌طلب خواند که پس از انتخاب روحانی به ریاست‌جمهوری حتی لیست پیشنهادی وزرای خارجه را نیز به رئیس‌جمهور ارائه کرده است؛ لیستی که در ادامه به ادعای هفته نامه صدا با بی‌اعتنایی حسن روحانی روبه‌رو شده است. 
‌    
کش و قوس‌های اصلاح‌طلبان با ندا
تمامی اینها در حالی بود که با نزدیک شدن روزهای انتخابات مجلس شورای اسلامی، حزب ندای ایرانیان تنها حزب سازمان یافته اصلاح‌طلبی بود که عملکردی مدون در حوزه انتخابات داشت و در این مسیر فعالیت می‌کرد؛ عملکردی که کدورت‌های جریان اصلاح‌طلب را نسبت به این حزب بیش از هر زمان دیگری کرد؛ کدورت‌هایی که باعث شد در ادامه صادق خرازی به هم‌جریانی‌های خود که وجود وی و حزبش را برنمی‌تافتند واکنش نشان دهد و ادبیاتی را به کار ببرد که جنجال تازه‌ای را علیه اصلاح‌طلبان به وجود آورد. وی در گفت‌وگو با هفته نامه مثلث پشت پرده‌ای از هم‌جریانی‌های سابق خود را افشا کرد که با واکنش تند آنان مواجه شد. خرازی در این خصوص گفت: «‌من اصلاح‌طلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بد و بیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن ‌گرا می‌دادند، من آنها را به‌عنوان اصلاح‌طلب قبول ندارم. لیست‌شان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد، منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه می‌دهم که بدانند این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد امریکایی پنهانی مذاکره کرده و ‌گرا داده است.»
همین موضوع باعث شد که تندروهای جریان تجدید نظر طلب، حملات سازمان یافته‌ای را متوجه صادق خرازی کنند. عبدالله رمضان‌زاده، قائم‌مقام حزب منحله مشارکت و سخنگوی دولت اصلاحات، در صفحه شخصی خود در فیس بوک پیرامون صادق خرازی نوشت: «به نظر شما لیست دیپلمات‌های قاچاقچی نسخ خطی کتاب‌های قدیمی در جیب کیست؟!» احمد پورنجاتی، اصلاح‌طلب دیگری است که در واکنش به صحبت‌های خرازی متنی به اصطلاح طنز نوشته و گفته است: اگه گفتی دوای درد او چیست؟ بیاد کاندید بشه، آن هم سر لیست!
محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات نیز که از بعد از حوادث سال ۸۸ کمتر در عرصه اظهار‌نظرهای جنجالی حضور می‌یافت، با شدت به سخنان خرازی واکنش نشان داده و در صفحه فیس‌بوک خود در این‌باره نوشته است: صادق خرازی در ادامه حرف‌های شیرین! و متناقضش گفته که لیست اصلاح‌طلبانی که به دشمن‌گرا می‌دادند را در جیبش دارد. از این شیرین زدن‌ها قبلاً هم در گفته‌هایشان بود. 
‌    
ماجرای استعفا چه بود؟
اما همین کش و قوس‌ها میان صادق خرازی و دیگر اصلاح‌طلبان باعث شد که برخی چهره‌های شاخص این جریان برای حفظ آبروی اصلاحات به این مسئله ورود کنند و بکوشند با شگردهای خاص خود این مسئله را فیصله دهند که شگردی که سرانجامش به حذف خرازی انجامید. در همین ارتباط گفته می‌شود، رئیس دولت اصلاحات که سمت پدرخواندگی این جریان را نیز به عهده دارد، تذکرات جدی به صادق خرازی در خصوص عملکردش داده است؛ تذکراتی که پیشتر نیز در خصوص نامگذاری این حزب به خرازی ارائه شده و از وی خواسته بود از نامگذاری تشکل خود به عنوان «نسل دوم اصلاحات» بپرهیزد. اگرچه خرازی حاضر به پذیرش این توصیه پدرخوانده اصلاح‌طلبان نیز نشد و بارها تحت همین نام گردهمایی تشکیل داد، در سوی دیگر رئیس دولت اصلاحات تذکرات جدی نیز به لیدرهای تندرو جریان تجدیدنظر طلب داده و از آنها خواسته به هیچ وجه به صادق خرازی حمله نکنند.  اما واقعیت این است که حاشیه‌های همین مصاحبه باعث شد رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان پس از جلسه عصر روز شنبه شورای مرکزی این تشکل سیاسی، از سمت خود استعفا و از این پس به عنوان عضو عادی فعالیت کند. این در حالی است که خبرگزاری آریا نیز در روایتی از این واقعه  آورده است: «علت این رویداد فشاری است که از سوی تندروهای اصلاح‌طلب به برخی رهبران جریان اصلاح‌طلب برای راضی کردن خرازی جهت استعفا وارد شده است. در همین حال برخی شایعات هم وجود دارد که در جلسات داخلی ندا در مورد سخنان صادق خرازی مباحث تندی مطرح شده است.»
همچنین این سایت در ادامه می‌آورد: «بنا بر خبرهای دریافتی فشارها بسیار سنگین بوده و عملاً خرازی را تهدید کرده بودند که در صورت عدم استعفا حیثیت وی را از بین خواهند برد.»
‌    
زنده‌باد موافق من
اما سرنوشت صادق خرازی که در نهایت با حذف وی از سمت ریاست شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان همراه بود، واقعیت‌های مهمی را در خصوص جریان تجدید نظر‌طلب تداعی می‌کند؛ واقعیت‌هایی که در آن بر بی‌معنی بودن شعار آزادی بیان و زنده باد مخالف من در این جریان صحه می‌گذارد و در همین ارتباط جریان اصلاح‌طلب ثابت کرد نه تنها به این شعارها پایبند نیست بلکه دچار یک دیکتاتوری حزبی سخت است که در آن اگر فردی بخواهد کلامی در نقد آنان به زبان بیاورد، آن را برنمی‌تابند و با برچسب‌زنی درصدد حذف وی برخواهند آمد؛ اقدامی که پیشتر نیز در ماجرای الهه راستگو از اعضای شورای شهر تهران تکرار شده بود و تجربه تازه‌ای برای این جریان نیست.  صادق خرازی پیش از این در گفت‌و‌گو با هفته‌نامه مثلث در پاسخ به منتقدان ندا گفته بود« تا آخر می‌مانم» اما شاید خودش هم فکر نمی‌کرد که استبداد حزبی او را خیلی زود به استعفا می‌کشاند. 

آیت‌الله لاریجانی:


رئیس قوه قضائیه با اشاره به اینکه نظارت در شورای نگهبان از هر کانالی باشد انجام می‌گیرد گفت: اینکه گفتند عدم احراز صلاحیت نداریم، حرف باطل و غلطی است.

جوان آنلاین: آیت الله صادق آملی لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضایی گفت: مرقد منور و پرنعمت حضرت علی ابن موسی الرضا در ارض طوس، مهبط ملائکه و منبع فیض است.

وی افزود: ائمه اطهار (ع) به معنای حقیقی کلمه حی و شاهدند لذا شیعیان با رفتن به این مزارهای شریف از برکات حیات معنوی و واقعی استفاده می‌کنند و این نعمتی بزرگ است.

رئیس دستگاه قضا گفت: کرامات اهل بیت (ع) در هر حال برای همه شیعیان امر واضح و حوادث و کرامات خاص هم به صورت متواتر منقول است و چیزی نیست کسی بتواند انکار کند.

وی افزود: از همه مهمتر تاثیرات معنوی و باطنی است که هر کسی به این ساحات معنوی مراجعه می کند به میزان ظرفیت معنوی خودش بهره خواهد گرفت و این باب کرامت حق تعالی به روی شیعیان است.

آیت الله لاریجانی گفت: شیعیان از این طریق می توانند در نورانی کردن باطنشان و راه یافتن به ساحت حق تعالی بابی باز کنند.

وی در ادامه به روایاتی در شان و مقام و جایگاه حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا اشاره کرد و گفت: امیدواریم خداوند زیارت با معرفت ایشان را نصیب کند و شروطی که در ذکر لا اله الاالله است حاصل شود.

رئیس قوه قضاییه در بخشی دیگر از سخنانش گفت: گاهی حرف‌های عوامانه‌ای میشنویم نظیر اینکه آقایی که هم به دیانت و هم به انقلابی بودنش اعتقاد دارم سخنی گفته که فقط از مجاری چهارگانه میتوانیم نظارت کنیم.

وی افزود: نظارت در شورای نگهبان از هر کانالی باشد انجام می‌گیرد و این که گفتند ما عدم احراز صلاحیت نداریم این چه حرف باطل و غلطی است و برای کسی است که قانون را نمی‌شناسد.

آیت الله آملی لاریجانی افزود: عده‌ای می‌گفتند اصل بر برائت است، این حرف واقعا عوامانه است زیرا برخی اوصاف را در قانون چیده‌اند و گفته اند کاندیدا باید این اوصاف را داشته باشد و اگر شورای نگهبان بخواهد تایید کند، باید اوصاف را احراز کند پس بنابراین ما عدم احراز صلاحیت هم داریم.

منبع : فارس

دانشجو در مصاحبه تفصیلی با فارس:

ارسال به دوستان
ورود شورایعالی انقلاب فرهنگی پس از مجلس به بحث بورسیه‌ها خلاف است/ افزایش 400 درصدی حقوق وزرای دولت یازدهم/باید از دانشجویان بورسیه و خانواده‌های آنها عذر خواهی شود

وزیر علوم دولت دهم از خلاف بودن ورود شورایعالی انقلاب فرهنگی پس از مجلس به بحث بورسیه‌ها و افت علمی 25 درصدی وزارت علوم طی دو سال اخیر خبر داد و افزایش 400 درصدی حقوق وزرای دولت یازدهم نسبت به دولت دهم را عنوان کرد.

خبرگزاری فارس: ورود شورایعالی انقلاب فرهنگی پس از مجلس به بحث بورسیه‌ها خلاف است/ افزایش 400 درصدی حقوق وزرای دولت یازدهم/باید از دانشجویان بورسیه و خانواده‌های آنها عذر خواهی شود

گروه دانشگاه خبرگزاری فارس ساعتی را با کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دولت دهم به گفت‌وگو نشست و در این مجال کوتاه مباحث مختلفی مطرح شد، از ارایه اطلاعات غلط به رئیس‌جمهور در بحث بورسیه‌ها و ظلمی که به این دانشجویان شده است تا خلاف بودن ورود شورایعالی انقلاب فرهنگی پس از مجلس به بحث بورسیه‌ها، از افت علمی 25 درصدی وزارت علوم طی دو سال اخیر تا یک بام و دو هوای سیاست و افزایش 400 درصدی حقوق وزرا.

در این نشست کوتاه دانشجو از دستاوردهای دوره وزارتش گفت و اینکه بین مناظره و گفت‌وگو با رسانه‌ها تفاوت بسیاری وجود دارد و تاکید کرد که بهتر است وزارت علوم آماری از اقدامات خود طی دو سال اخیر ارایه دهد.

در زیر گفت‌وگوی فارس با وزیر علوم دولت دهم را بخوانید.

فارس: چندی پیش درخواستی از طرف انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر برای مناظره جنابعالی با وزیر علوم فعلی صورت گرفت تا در خصوص بورسیه‌ها و مزاحمت‌هایی که وزارت علوم برای آنها ایجاد کرده است انجام شود، نتیجه این نامه چی شد؟

دانشجو: بله چند وقت قبل نامه‌ای از طرف انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر دریافت کردم و رسماً و کتباً‌ اعلام کردم که آماده هستم. البته به نظر من ظلم‌ها و کارهای خلاف قانون و تدبیر که صورت گرفته در زمان سرپرست وقت وزارت علوم و معاونت دانشجویی آن زمان بوده و فرهادی نمی‌تواند پاسخگوی خلاف آنها باشد.

اما آنچه الان مهم است این است که کمیسیون اصل 90 مجلس با حضور فرهادی و دادستان دیوان محاسبات به این نتیجه رسیدند که جز 36 نفر که اطلاعات غلط دادند همه بورسیه‌ها قانونی بودند و در نامه رسمی رئیس کمیسیون اصل 90 به وزیر علوم نیز اعلام شد که فرهادی این مسئله را پذیرفته است که خلافی نبوده و کمیسیون آموزش مجلس نیز هفته گذشته این مسئله را جمع بندی و حکم کمیسیون اصل 90 را تأیید کرد.

پس اجرای حکم و برگشت بورسیه‌ها باید قطعی باشد تا شاید مقداری جراحات روحی بورسیه‌ها و خانواده‌ آنها التیام یابد.

حالا رفع دغدغه و تشویش ذهنی خانواده آنها بر عهده وزیر علوم است که باید پیگیری کند و البته شایسته و انصاف این است که وزارت علوم رسماً‌ از آنها و خانواده‌هایشان عذر خواهی کند و جناب آقای فرهادی باید برای این کار پیگیر باشد.

در مورد مناظره هم وقتی فرهادی رسماً‌ در جلسه کمیسیون اصل 90 و با حضور دادستان دیوان محاسبات پذیرفته است که خلافی صورت نگرفته قاعدتاً مناظره نیز از نظر ایشان نمی‌تواند موضوعیت داشته باشد.

فارس: اخیراً سخنگوی دولت در ارتباط با درخواست مناظره وزرای دولت قبل از دولت یازدهم عنوان کرد که دولت قبل و وزرای آن می‌توانند اگر نظری و نقدی دارند در رسانه‌ها عنوان کنند و ما یعنی دولت یازدهم هم نظر خودمان را در آن مورد می‌گوییم.

دانشجو: حال و هوای مناظره متفاوت است مثلاً‌ در مورد بورسیه‌ها مناظره می‌توانست بسیاری از مطالب را روشن کند، البته در این قضیه مقام معظم رهبری اعلام نظر کردند و کمیسیون اصل 90 هم موضوع را پیگیری کرد. ولی اگر مناظره بود مسئله «ما ادراک» مشخص می‌شد.

* باید از دانشجویان بورسیه و خانواده‌های آنها عذر خواهی شود

چرا اطلاعات غلط و ناقص به رئیس‌جمهور داده شده است که وی شخصاً بعضاً و با زبان کنایه با دانشجویان بورسیه صحبت می‌کرد، باید از دانشجویان و خانواده‌های آنها عذر خواهی کنند و رئیس‌جمهور دستور دهد با عواملی که اطلاعات ناقص دادند برخورد شود و وزارت علوم پیگیری کند تا بورسیه‌ها بتوانند از حالا به بعد حداقل با خیال آسوده و آرامش خاطر ادامه تحصیل بدهند و بعد از اتمام تحصیل هم در دانشگاه‌ها تدریس کنند.

اما در مورد مناظره به نظر من اینکه وزرای دولت قبل نظرات خود را در رسانه‌ها مطرح کنند و وزاری این دولت نیز در رسانه‌ها پاسخ دهند نوعی فرار از مناظره است،‌ دو سال است دولت نهم و دهم را سیاه نمایی کردند، هر چه دلشان خواست گفتند و همه مشکلات دنیا و ایران را منتسب به دولت نهم و دهم کردند، گویا تاریخ ایران فقط همین 8 را داشته سال است که با غلط نمایی و پرداختن به حاشیه ساز‌ها سیاه نمایی کردند.

همه دولت‌ها حاشیه و حاشیه‌ساز داشتند، ولی همه آنها از دید دولت یازدهم گویا فراموش شدنی است. حتی فتنه 88،‌ کرسنت و جریمه‌ای که در این پرونده شده‌ایم،‌ 18 تیر 78، مجلس ششم، استعفای وزیر علوم و رؤسای دانشگاه‌ها به صورت دسته‌جمعی،‌ صحبت‌های مهاجرانی و اینکه حالا کجاست همه و همه قابل فراموش شدن است و فقط به حاشیه سازی در مورد دولت نهم و دهم می‌پردازند.

وزرای قبلی هم سکوت کردند تا مشکلی به وجود نیاید ولی حالا پس از دو سال چه اشکالی دارد وزرا مناظره کنند که اذهان مردم پس از دوسال سیاه نمایی روشن شود؟ اینکه می‌گویند هر کس نظراتش را جداگانه در رسانه مطرح کند نوعی فرار از مناظره است.

البته شاید بگویند به دلیل حساسیت زمان یا جلوگیری از دو قطبی شدن فضا مناظره نمی‌کنند که با این سیاه نمایی‌ها به نظر نمی‌آید هدف جلوگیری از دو قطبی شدن را داشته باشند.

بعضی‌ها با اظهار نظر در مورد نوع نظارت شورای نگهبان یعنی استطلاعی بودن یا استصوابی بودن یعنی همان فرم‌های دوره اصلاحات، یا شادی‌های برنامه ریزی شده هسته‌ای گویا چندان از دو قطبی شدن بدشان نمی‌آید یا اینکه فضا را به این سمت سوق می‌دهند ولی مناظره اگر درست صورت بگیرد در فضای دوستانه و مؤدبانه بدون آنکه کسی را حواله به جهنم دهیم یا بی‌سواد خطاب کنیم، راه‌گشا است و برای مردم روشنگری می‌شود.

فارس: شنیده‌ایم چندین نفر از بورسیه‌ها از مدیر کل بورس و رئیس سازمان امور دانشجویان شکایت کرده‌اند.

دانشجو: من هم شنیده‌ام،‌ دو سال تمام این دانشجویان را آزار دادند و به آنها ظلم شده، اسامی آنها را پخش کردند،‌ جو سازی علیه آنها انجام دادند و من قائل به آن هستم و عدالت اسلامی حکم می‌کند معلوم شود چه کسانی اسامی را پخش کردند و این کمترین کار برای آنهاست.

* ورود شورایعالی انقلاب فرهنگی پس از مجلس به بحث بورسیه‌ها خلاف است

فارس: می‌گویند کمیته‌ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم برای این موضوع تشکیل شده است.

دانشجو: چهار سال در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم. تا آنجا که به خاطر دارم به نظرم مقام معظم رهبری فرمودند مصوبات شورا در حکم قانون است و هر کدام از دو مرجع مجلس و شورا اگر اول به موضوعی ورود کنند، مرجع دیگر نباید وارد شود، در مورد بورسیه هم نه تنها مجلس اول ورود کرده و بررسی کرده و شواهد و مستندات را گرفته و بلکه تصمیم‌گیری کرده و براساس قانون و طبق وظیفه کمیسیون اصل 90 حکم هم صادر کرده پس ورود شورا با توجه فرمایش آقا خلاف است.

فارس: شورا کمیته 5 نفره‌ای را هم برای انتخاب رؤسا تشکیل داده است.

دانشجو: از نظر حقوقی نمی‌توانم در این مورد بحث کنم ولی نظر شخصی من این است که اگر مصوبات در حکم قانون باشد که مصوبات شورا در حکم قانون است، کمیته‌ها فقط می‌توانند کار کارشناسی کنند و نظرشان را به صحن ببرند و در صحن باید اعضای موافق و مخالف صحبت کنند و رأی گیری مخفی برای هر یک از رؤسا جداگانه انجام شود بعد به وزیر اعلام شود و وزیر حکم صادر کند و اگر این کمیته نتیجه را به صحن بیاورد و نظر موافق و مخالف مطرح شده و سپس رأی گیری جداگانه انجام شود مشکلی ندارد ولی اگر کمیته تصمیم بگیرد و همان تصمیم در حکم نظر شورا باشد مثل این است که کمیته‌ای در مجلس تشکیل شود و قانونی را بگذارند و بگویند مجلس است، به این صورت ایراد دارد.

* نهادی متشکل از فقها و حقوق‌دانان مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را با قانون اساسی تطبیق دهد

فارس: حالا که صحبت از مجلس و شورایعالی انقلاب فرهنگی شد، برای مجلس، شورای نگهبان مصوبات را با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق می‌دهد و اگر تطبیق نداشته باشد به مجلس برمی‌گرداند تا اصلاح شود. آیا جایی بر مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی هم که حکم قانون دارد ناظر هست که مصوبات از نظر حقوقی با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق داشته باشد؟

دانشجو: تا جایی که اطلاع دارم مرجع و نهادی نیست که بر مصوبات شورا نظارت کند، اگر حکم قانون است باید یک نهاد آن را با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق دهند. به نظر من وقتی مصوبات شورا در حکم قانون است پیشنهاد می‌کنم یا شورای نگهبان یا نهاد دیگری متشکل از فقها و حقوقدانان برای این موضوع ایجاد شود که مصوبات شورا را با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق دهد.

مثل مصوبه 630 که اگر خلاف قانون اساسی است باید به شورا باز گردانده شود تا اصلاح مورد نظر صورت گیرد.

این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که ما ببینیم که مهمترین مسائل فرهنگی کشور مانند تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، آموزش عالی و مهم‌ترین مسائل فرهنگی کشور و حتی سیاست‌های نظام در این موضوعات که در استقلال و جهت‌دهی به اهداف آینده کشور و جامعه بیشترین اثرات را دارند مانند سند دانشگاه اسلامی، سند مهندسی فرهنگی،‌ نقشه جامع علمی کشور و سند تحول آموزش و پرورش در شورا مصوب می‌شود. بنابراین بهتر است یک نهادی از بالا بر مصوبات شورا نیز نظارت کند و آنها را با قانون اساسی و شرع مقدس انطباق دهد.

فارس: در زمینه فعالیت‌های تشکل‌های دانشجویی به عملکرد شما ایراد می‌گیرند.

دانشجو: این هم از مواردی است که می‌شود در مناظره روشن کرد، ایرادها را بگویند نه اینکه من در رسانه چیزی بگویم آنها جواب دهند و یا بالعکس.

می‌توان در مقابل تعدادی جامعه دانشگاهی نشست و صحبت کرد، آمار ما از عملکرد آموزشی و پژوهشی و فرهنگی ما دفاع می‌کند، آنها هم آمار بدهند.

تعداد انجمن‌های علمی از 2 هزار و 214 به 6 هزار و 324 رسید و این یکی که مؤلفه‌های شتاب علمی بود،‌ تعداد کانون‌های فرهنگی از 2 هزار و 156 به 3 هزار و 215 رسید و تشکل‌های سیاسی از 200 به 253 رسید.

در مورد تشکل‌ها در وزارت علوم هیچ وظیفه‌ای نداشتیم و الان هم این وظیفه نیست که به تشکل‌هایی که 16 آذر را به نفع آمریکا مصادره می‌کنند یا در عرض نظام حرکت می‌کنند مجوز بدهیم. به تشکل‌هایی مجوز دادیم که در طول نظام حرکت کرده و انتقاد کنند.

تعداد نشریات دانشجویی از 3 هزار و 200 به حدود 5 هزار و 400 رسید و در این مورد هم به نشریاتی که به مقدسات اهانت کرده یا تیلغات سکولاریسم یا ضد دین یا تبلیغ شیطان بزرگ‌ را می‌کردند مجوز نمی‌دادیم. چرا باید با بیت‌المال به آنها مجوز دهیم.

بالاخره سیاست‌ها را می‌توان با خروجی آن با هم مقایسه کرد خروجی فعالیت‌های سیاسی برگزاری بیش از 3 هزار نشست و مناظره انتخاباتی بود، بدون اینکه به کسی توهین شود.

همه کاندیداها و طرفدارانشان در فضای منطقی صحبت کردند و آقای روحانی در اولین و آخرین ملاقاتی که با ایشان داشتم نیز گفت فضای بسیار خوبی در دانشگاه فراهم شده بود.

وام‌های دانشجویی از 193 میلیارد تومان به 300 میلیارد تومان رسید، بیمه تکمیلی دانشگاه اجرا شد، ‌بهره‌مندان وام دانشجویی را حدود 282 هزار و 726 مورد افزایش دادیم و به 750 هزار نفر رسید.

تسهیلات ویژه به دانشجویان مشغول به تحصیل رشته‌های هسته‌ای اعطا کردیم.

در مورد تولید علم هم همه دنیا اذعان کردند که 14 سال زودتر در منطقه اول شدیم و زمانی که وزارت را تحویل دادند 41 هزار سند علمی سالیانه تولید می‌شد.

بیش از 5 میلیون متر مربع فضای آموزشی، بیش از 700 هزار متر مربع فضای آزمایشگاهی و بیش از 300 هزار متر مربع فضای کتابخانه‌ها افزایش یافت، دولت یازدهم با عدد و رقم کارنامه خودشان را ارائه کنند. نه اینکه مرتب به فکر خط خطی‌کردن کارنامه دولت قبل و سیاه‌نمایی آن دوره باشند.

* افت علمی وزارت علوم طی دو سال اخیر بیش از 25 درصد است

در تولید علم که الان افت بیش از منفی 2 درصد داریم که این افت در وزارت علوم بیشتر بوده است ولی وزارت بهداشت پوشش داده در حالی که افت وزارت علوم به تنهایی بالای منفی 25 درصد بوده است اینها مسائلی است که در مناظره می‌تواند شفاف شود نه اینکه تمام مدت به حاشیه‌ها بپردازند، یا حتی حاشیه‌سازی جعلی کنند.

* تعجیل در طرح‌های کلان کذب است/وزارت علوم آمار ارایه دهد

فارس: بحث طرح‌های کلان چه بود که اکثراً در دولت اخیر حذف شدند؟ می‌گویند تعجیل شده بود.

دانشجو: طرح‌های کلان را از زمانی که شروع کردیم تا تصویب دو سال طول کشید، اگر تعجیلی صورت گرفته می‌توانند حالا برنامه ریزی کنند و بدون تعجیل طرح‌ها را تصویب کنند، چرا به کلی از بین می‌برند؟

این کذب است که بگویند تعجیل صورت گرفته به همین دلیل می‌گویم مناظره می‌تواند این مسائل را روشن کند.

طرح‌های بر مبنای نقشه جامع علمی کشور و براساس نیاز حوزه کاربرد و با همکاری دستگاه اجرایی تعریف و تصویب می‌شد و دستگاه اجرایی خودش نقش کارفرما را داشت و یکی دو دانشگاه به صورت محوری با همکاری چند دانشگاه و مرکز پژوهشی دیگر و تازه تأسیس کار را جلو می‌برند.

60 دانشگاه و مرکز پژوهشی برای مدت سه تا پنج سال با اعتبار 2 هزار و 500 میلیارد تومان درگیر انجام 45 پروژه کلان ملی مصوب شورای عتف شدند که هم گره مشکلات داخل کشور حل می‌شد و هم پژوهش فعال می‌شد و هم کار تعاونی انجام می‌شد.

تعریف و تصویب طرح‌های کلان یک سیاست درست بود. از طرف دیگر تحصیلات تکمیلی را گسترش دادیم،‌ فضای آزمایشگاهی و آموزشی توسعه یافت، دو سال برای طرح‌های کلان برنامه‌ریزی کردیم و به همین دلیل 14 سال زودتر به رتبه اول منطقه رسیدیم.

عرض کردم دولت یازدهم هم بیاید آمار بدهد و بگوید.

وزارت دفاع 200 پروژه تعریف کرد که آن را با کمک پژوهشگران خودشان به هزار رساله برای دوره‌های تحصیلات تکمیلی تبدیل کردیم، چه تعجیلی شده است؟!

فارس: شما وزیر دولت دهم بودید، می‌توانم بپرسم حقوق وزرای دولت نهم و دهم چقدر بود و الان وزرا چقدر می‌گیرند؟

دانشجو: دولت نهم را نمی‌دانم ولی در دولت دهم فکر می‌کنم تا 10 ماه آخر 4 میلیون تومان در ماه برای وزرا در نظر گرفته شده بود که البته برای افرادی که از دانشگاه حقوق می‌گرفتند مانند من،‌ غضنفری و شیخ‌الاسلام ما به التفاوت آنچه دانشگاه پرداخت می‌کرد تا 4 میلیون در نظر گرفته شده بود و اسناد آنها وجود دارد. مثلاً من چون سه میلیون و دویست هزار تومان حقوقم از دانشگاه بود در طول سه سال اول فقط هشتصد هزار تومان می‌دادند. بقیه اعضاء هیئت علمی دولت که تعدادشان کم نبود همین مابه‌التفاوت‌ها را می‌گرفتند.

نه ماه آخر گفتند با حقوق دانشگاه کاری نداریم و حقوق ما را هم 4 میلیون دادند. که البته حتماً‌ دولت نهم کمتر می‌گرفتند.

دولت یازدهم را درست نمی‌دانم ولی در رسانه‌ها آمده بود برخی از اینها سرمایه‌های کلان 200 میلیارد،‌400 میلیارد و حتی هزار میلیارد تومانی دارند، درآمدهایی از شرکت‌های خصوصی دارند که درآمد وزارت در آنها گم است و اصلاً‌ نیازی به این گونه پول‌ها ندارند ولی آنچه من شنیده‌ام و در رسانه‌ها آمده بود 15 میلیون به بالاست که ابتدا 13 میلیون بود ولی امسال به 15 تا 18 میلیون افزایش یافته است.

* یک بام و دو هوا در سیاست/افزایش 400 درصدی حقوق وزرا

اگر این موضوع درست باشد نسبت به دولت دهم 400 درصد افزایش یافته است. اگر افزایش 400 درصدی صحت داشته باشد، سؤال اینجاست که آیا حقوق کارمندان عادی نیز 400 درصد افزایش یافته است یا فقط قیمت کالاها رشد کرد و حقوق کارمندان کمتر از 20 درصد افزایش یافت؟ اینها یک بام و دو هوا در سیاست است.

فارس: شنیدیم که آقای احمدی‌نژاد به همه اعضای دولت و وزرا و معاونین در پایان دولت دهم نفری صد سکه بهار آزادی پاداش داد، این درست است؟

دانشجو: من چیزی نگرفتم و تا جایی که به یاد دارم مصلحی وزیر اطلاعات و بختیاری وزیر دادگستری نیز نگرفته‌اند. بنابر این مقدار پاداش را نمی‌دانم ولی می‌دانم که در جلسه رسمی دولت تک تک افراد را صدا کرده و به آنها پاداش دادند.

فارس: شما و آن دو نفر چرا نگرفتید؟

دانشجو: نگرفتن که دلیل نمی‌خواهد، گرفتن است که دلیل می‌خواهد. در هر صورت اینجانب و تا آنجا که خاطرم هست آقایان مصلحی و بختیاری سکه‌ای، حالا چه صدتا، چه کمتر و چه بیشتر نگرفتیم.

زاکانی در گفت‌وگو با فارس خبر داد

ارسال به دوستان
ائتلاف حداکثری اصولگرایان با محوریت حضرات آیات یزدی، مصباح و موحدی کرمانی است/ ورود مصداقی در مهرماه

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی با بیان اینکه ائتلاف حداکثری اصولگرایان با محوریت حضرات آیات یزدی، مصباح یزدی و موحدی کرمانی است،‌گفت: نظارت سه آیات عظام باعث اعتباربخشی ائتلاف اصولگراست و ما نسبت به دوره‌های پیش جلوتر هستیم.

خبرگزاری فارس: ائتلاف حداکثری اصولگرایان با محوریت حضرات آیات یزدی، مصباح و موحدی کرمانی است/ ورود مصداقی در مهرماه

علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، درباره روند وحدت و ائتلاف جریان اصولگرا و تشکیل شورای هماهنگی اصولگرایان اظهار داشت: آنطور که بنده اطلاع دارم و اطلاعم نیز دقیق است، مسیر سه تشکل مؤتلفه، ایثارگران و پایداری که بیش از 10 ماه است با یکدیگر جلسه داشته و توانسته‌اند به راهکارهای بسیار مطلوبی برای ایجاد ائتلاف حداکثری و وحدت مطلوب بین اصولگرایان برسند، بسیار هموارتر شده است.

* ائتلاف حداکثری اصولگرایان با محوریت حضرات آیات یزدی، مصباح یزدی و  موحدی کرمانی است

زاکانی درباره محوریت این ائتلاف حداکثری اصولگرایان تصریح کرد: بناست این ائتلاف بر مبنای اصول و ارزش‌های اسلامی یک ائتلاف حداکثری را دنبال کند که در آن همه اصولگرایان بتوانند به فعالیت و مشارکت در سطوح مختلف تصمیم‌سازی، برنامه‌ریزی و اجرا بپردازند.

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی بر همین اساس افزود: این اصول تحت نظر آیات بزرگوار حضرات آیات یزدی، مصباح یزدی و  موحدی کرمانی خواهد بود.

* توجه حدادعادل به مسیر اضلاع‌سه‌گانه موتلفه، پایداری و ایثارگران

وی با اشاره به نقش‌آفرینی شورای فقها برای اصولگرایان ادامه داد: در واقع حضور نمایندگان این سه برزگوار از جنبه حکمیت و توجه و رعایت اصول برخوردار است و از این رو مسیر به طریقی است که امیدواری زیادی برای وحدت حداکثری وجود دارد.

زاکانی درخصوص اعلام موافقت حداد عادل با شورای هماهنگی اصولگرایان یادآور شد: توجه آقای حدادعادل به همین مسیری است که این سه تشکل (مؤتلفه، ایثارگران و پایداری) پایه‌گذاری آن بوده‌اند و امیدواریم مأجور باشند.

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی با بیان اینکه بحث بنده درباره ائتلاف حداکثری ناظر بر ظرفیتی است که این ائتلاف ایجاد می‌کند و اسم آن ممکن است هر چیزی باشد، تصریح کرد: بنابراین دوستانی که بحث شورای هماهنگی یا نکات دیگری را مطرح می‌کنند اگر مقصودشان این موضوع است، حرف مطابق واقعی را می‌گویند و در غیر این صورت اگر مسیر دیگری مدنظر آنها است حتما مطابق با واقع نیست.

وی درخصوص احتمال ادغام این سه تشکل با یکدیگر در صورت تشکیل شورای هماهنگی اصولگرایان خاطرنشان کرد: اگر بخواهند گام بعد از این را مطرح کنند، یعنی بگویند این سه ضلع هستند اما نمایندگان آن سه بزرگوار نیز به آن اضافه شده و به ترکیبی تبدیل می‌شود بحث ثانوی است و این همانند مدل‌هایی می‌شود که قبلا نیز بوده است و همین مسیری است که این سه گروه جلو می‌روند.

«اگر مقصود دوستان ادامه این روند است حرف‌شان کاملاً درست است اما اگر چیزی دیگری است باید گفت که برای این کار حدود 11 ماه این سه گروه پایداری، مؤتلفه و ایثارگران زحمت کشیدند و در واقع مسیر طوری است که همه کسانی که دغدغه دارند از این امر حمایت می‌کنند و چشم امید دارند که یک مبنای دقیقی برای ایجاد وحدت و ائتلاف و حداکثری بر مبنای اصول شکل بگیرد.»

*نظارت سه آیات عظام باعث اعتباربخشی ائتلاف اصولگراست

زاکانی ادامه داد: اگر آن چیزی که دوستان می‌گویند تحلیل خودشان باشد، هرکسی می‌تواند تحلیل داشته باشد و آن را به منصه ظهور برساند اما آنچه درحال حاضر توافق شده همان چیزی است که بنده عرض کردم؛ یعنی ایجاد یک ائتلاف حداکثری بر محور اصول و ارزش‌ها که ناظر بر این وحدت و تائید کننده آن اصول که باعث اعتباربخشی این جریان ائتلاف خواهد بود، سه آیات بزرگوار عظام هستند.

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی ادامه داد: مرحله بعد تبدیل سه تشکل به سه ضلع است تا اضلاع خود را نمایندگی کنند، علاوه بر اینکه نمایندگان آیات عظام در این جمع شرکت می‌کنند و گذشته از این نیز افراد دیگری هستند که خارج از این سه ضلع‌اند و باید تشخیص دهند و آنها را دعوت کنند، لذا ممکن است برخی افراد حقیقی و گروه‌ها و مجموعه‌های مختلف از جریان اصولگرا در این سه ضلع تعریف نشوند.

وی درباره حضور نمایندگان آیات یزدی، موحدی و مصباح در جلسات اصولگرایان خاطرنشان کرد: این مسئله هنوز عملیاتی نشده اما توافقاتی صورت گرفته و روند شفاف، فعال و مثبت است.

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی ادامه داد: انتظاری که از سوی دغدغه‌مندان وجود دارد، این است که تلاش شود نامزدهای شایسته‌ای به دور از سهم‌خواهی و مبتنی بر شایستگی و مقبولیت انتخاب شوند.

*نسبت به دوره‌های پیش جلوتر هستیم/ وورد مصداقی در مهرماه

وی در خصوص ورود مصداقی اصولگرایان و ارائه لیست انتخاباتی خاطرنشان کرد: به نظر بنده ما نسبت به دوره‌های پیش جلوتر هستیم چراکه ما برای مجلس نهم در آذر ماه به چنین سامانه‌ای رسیدیم و ستاد تشکیل شد بنابراین امیدوارم هر چه سریع‌تر به چارچوبی برسیم تا همه دوستان اصولگرا به مصالح انقلاب اسلامی توجه کنند نه به گروه و مجموعه خود.

زاکانی در خصوص اینکه آیا این سه گروه چنین مصوبه‌ای را تصویب کرده‌اند یا خیر، گفت: این سه گروه با یکدیگر تفاهم کردند و چند قدم جلو آمدند و آن چارچوبی که با یکدیگر تفاهم کردند مورد قبول ماست. چرا که در دل آنها هم بهره‌گیری از ظرفیت حداکثری اصولگرایان وجود دارد و هم طرد و نفی کسی در این چارچوب به دلیل برخوردهای سلیقه‌ای صورت نگرفته است.

دبیرکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی تصریح کرد: انشاءالله منشور و چارچوب اصولی که تنظیم می‌شود تا این وحدت بر مبنای آن انجام شود به تائید بزرگان و آیات بزرگوار خواهد رسید و نمایندگان آنها نیز در این روند حضور خواهند داشت از این رو افق بسیار باز شده است و من معتقدم نیروهای انقلاب و جریان اصولگرا به یک مرحله‌ای رسیده‌اند که اگر دقت کنند به سرعت می‌توانند شرایط را به سمتی ببرند که ما در مهر ماه ظهور و بروز داشته باشیم. 

وی در پاسخ به این سوال که آیا ظهور و بروز این مساله به معنای ورود مصداقی در مهرماه خواهد بود، گفت: بله همینطور است.