دوشنبه هفته قبل روزنامه «جوان» در پاسخ به ادعای مکرر آیتالله هاشمی که اول میگفت «روحانیت درباره احمدینژاد اشتباه کرد» و سپس بنیصدر را هم به این قاعده اضافه کرد، استدلال کرد که هاشمی در معادله جلالالدین فارسی- آیت- بنیصدر مؤثر بوده و همچنین در هویتیابی و رشد پلکانی احمدینژاد نیز مؤثر بوده است چراکه احمدینژاد استاندار نمونه وی بوده. روزنامه جوان نتیجه گرفت که اگر روحانیت در خصوص این دو اشتباه کردهاند، هاشمی نیز در همین پازل تعریف میشود و جدای از روحانیت نیست.

دوشنبه هفته قبل روزنامه «جوان» در پاسخ به ادعای مکرر آیتالله هاشمی که اول میگفت «روحانیت درباره احمدینژاد اشتباه کرد» و سپس بنیصدر را هم به این قاعده اضافه کرد، استدلال کرد که هاشمی در معادله جلالالدین فارسی- آیت- بنیصدر مؤثر بوده و همچنین در هویتیابی و رشد پلکانی احمدینژاد نیز مؤثر بوده است چراکه احمدینژاد استاندار نمونه وی بوده. روزنامه جوان نتیجه گرفت که اگر روحانیت در خصوص این دو اشتباه کردهاند، هاشمی نیز در همین پازل تعریف میشود و جدای از روحانیت نیست.
در پاسخ به این یادداشت غلامعلی رجایی که هویت خود را به آیتالله هاشمی سنجاق کرده و گویی بادیگارد رسانهای ایشان است درصدد پاسخ برآمده و هم تلاش کرده است مطلب جوان را کماهمیت جلوه دهد(هاشمی گفت جوان مسئله مهمی نیست) و با آنکه مینویسد: «یادداشتنویس جوان در این یادداشت کوتاه کمتر از 50نیم سطری...» اما در پاسخ به این 50 نیم سطری که مدعی مهم نبودن هم است 80 درصد صفحه 6 روز یکشنبه روزنامه شرق را اختصاص داده است. بنابراین نشان میدهد که آن مطلب کوتاه چقدر مهم بوده است که وی هم با آیتالله در این باره مذاکره کرده و هم بیش از 3 هزار کلمه نوشته و خود نیز آورده است: «اگرچه بنای پاسخ به این مقاله کوتاه روزنامه جوان را نداشتم و به قول هاشمی که با خنده به من گفت روزنامه جوان مسئله مهمی نیست! و ای کاش چند ساعت از من برای این نوشته مصرف نمیشد». جوان برای آن یادداشت «کوتاه» و «غیرمهم؟!» نیم ساعت وقت صرف کرد اما چون مهم نبوده آقای رجایی افسوس میخورد که چند ساعت وقت خود را صرف کرده است. جالب توجه اینکه این بادیگارد رسانهای آیتالله هاشمی به فلسفه نگارش یادداشت جوان و مدعای قبلی هاشمی مبنی بر اشتباه روحانیت اشارهای نکرده است اما روزنامه جوان مفتخر است که برای «50 نیم سطر کوتاه» یک صفحه و ساعتها وقت برای پاسخگویی از ایشان گرفته است. همچنین بهتر است آقای رجایی به مراد خود آقای هاشمی بگوید شما که در همه دورههای تاریخ انقلاب خود را منشأ اثر و در متن ماجراها معرفی میکنید چرا برای تخطئه مخالفان خود که با بیشترین آرای مردمی دولت را به دست گرفتهاند، رأی مردم را نادیده گرفته و برخی روحانیون را مقصر معرفی میکنید؟ این خوی اقتدارگرایانه شماست که هر جا به مخالفان خود میتازید، مردم و رأی آنها را فراموش میکنید و بیاهمیت میدانید.