مهدی محمدی:
آقای رئیسجمهور با سخنان چند روز قبل خود درباره گره زدن «آب خوردن» مردم به رفع تحریمها، آخرین شانسهای یک توافق خوب را از بین برد. حدود 3 هفته مانده به ضربالاجل 10تیر، رئیسجمهور به آمریکاییها اطمینان داد مطلقا لازم نیست کوتاه بیایند و زحمت اصلاح چارچوب لوزان را به خود بدهند؛ حتی اگر بدترش هم کردند مهم نیست، چرا؟ چون آب خوردن ما هم لنگ کاغذی است که آمریکا پای آن را مهر کند بنابراین «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است».
من نه از منظر عزت ملی و نه حتی از منظر مذاکراتی به مساله نگاه نمیکنم. بیایید کاملا معاملهگرانه به مساله بنگریم. آیا دوستان عزیز و خدوم ما در تیم مذاکرهکننده، معاملهگران خوبی هستند؟ کم کردن امتیازهای واگذار شده – ولو به میزان یک واحد – باشد، میبینیم که نوعی پوپولیسم حیرتانگیز در دستور کار دولت قرار گرفته است که هدف آن تحمیل یک توافق بد به جامعه و بیاثر کردن هشدارهایی است که نسبت به آن داده میشود. پس از لوزان، فرصتی برای جامعه ایرانی ایجاد شد تا از ورای دیوار بلند داغ و درفشی که دولت بر سر راه فهم عمومی از مذاکرات هستهای ایجاد کرده بود، به پس پشت قضیه بنگرد و میزان نفع و ضرر آن را ارزیابی کند.
در همین مدت کوتاه، چند نتیجهگیری اساسی نزد طیفهای وسیعی از افکار عمومی شکل گرفته است که ثابت میکند توافق خوب هستهای نه ممکن است و نه اساسا در دستور کار دولت قرار دارد!
یکم- افکار عمومی بیش و کم دریافته است که لغو تحریم، نه آنچنان که دوستان مذاکرهکننده وعده میدهند و نه حتی با فرسنگها فاصله نسبت به آن، در توافقی که آقایان در پی نهایی کردن آن هستند رخ نخواهد داد. همه آنچه در اینجا وجود دارد – تازه اگر چیزی وجود داشته باشد- تعلیق مشروط، مبهم، اندک و بشدت بازگشتپذیر بخش کوچکی از تحریمهاست. اگر تمام تحریمها هم به طور یکجا و یکپارچه لغو میشد، باز هم نمیتوانست حتی بخش کوچکی از مشکلات اقتصادی کشور را که عمدتا ریشه در ناکارآمدی مدیریتی دستگاههای اجرایی دارد رفع کند، چه رسد به اینکه حتی رایحهای از این موضوع هم به مشام نمیرسد.
دوم- افکار عمومی اکنون در این باره کاملا روشن شده است که رژیم دسترسی و بازرسی توافق شده در چارچوب لوزان یک رژیم بازرسی ویژه است که هدف از آن به چالش کشیدن جدی و بنیادین امنیت ملی کشور است نه نظارت بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران و عاقبت چنین بازرسیها و دسترسیهایی هم فرو رفتن کشور در کام بحرانی بس بزرگتر – مانند جنگ خواهد بود- نه حل و فصل مشکلات با طرفهایی که اساسا حیاتشان در مشکلآفرینی برای کشوری مانند ایران است.
سوم- افکار عمومی ایران اکنون نشانههای قاطعی در دست دارد که ایران پس از یک توافق بد وارد یک مسیر بازگشتناپذیر و بیانتها از «تحمیل پیدرپی توافقهای بد در سایر حوزههای امنیت ملی» خواهد شد. توافق هستهای چنانکه آمریکاییها به صراحت گفتهاند آنها را شگفتزده کرده لذا میخواهند آن را بدل به توافقی برای همیشه کنند. این بدان معناست که نه فقط در حوزه هستهای، ایران تبدیل به یک استثنا در جامعه بینالمللی خواهد شد- که حقوقش کمتر از دیگران و تکالیفش بیش از آنهاست- بلکه غرب به مدلی دست خواهد یافت که همین معامله را با دیگر برنامههای امنیت ملی ایران انجام دهد. دقیقا به همین دلیل است که آمریکاییها از همین حالا زمزمه ایجاد دوقطبی اقتصاد-ژئوپلیتیک را آغاز کردهاند و اوباما میگوید وقت آن رسیده است که ایران دریابد معیشت مردمانش در گرو پایان دادن به جنگهای نیابتی در منطقه است!
چهارم- و در نهایت، افکار عمومی جامعه ایرانی اکنون به خوبی میداند که در توافق هستهای احتمالی، مفهوم تحقیق و توسعه به معنای رشد دانش هستهای در ایران هم ضربه جدی خواهد خورد و نه صنعت، بلکه دانش هستهای هم تا آستانه تعطیلی محدود خواهد شد.
کاری که اکنون همکاران آقای روحانی باید انجام دهند گشتن و پیدا کردن اعمال حیاتی آدمیان و گره زدن آنها به توافق هستهای نیست، بلکه کار آنها این است که در این 4 مورد جلوی نهایی شدن توافق بدی که در لوزان پایههای آن را استوار کردهاند، بگیرند. ما درباره چند ماه و چند سال آینده صحبت نمیکنیم. بحث بر سر اتفاقی است که تا 3 هفته دیگر رخ خواهد داد. 2 سال است تقریبا همه امور کلیدی کشور به مذاکرات هستهای گره خورده است. اکنون زمان آن است که دولت یک بار برای همیشه روشن کند که میتواند به یک توافق خوب برسد یا نه؟ همه بحثهای دیگر به کنار، میتواند تحریمها را بردارد یا خیر؟ پارامترهای یک توافق خوب نه قابل جابهجایی است، نه قابل تحریف و نه با عملیات روانی تغییر خواهد کرد. مردم ایران همانقدر که آماده استقبال شادمانه از یک توافق خوبند، با قدرت به توافق بد –ولو امضا شده باشد- نه خواهند گفت. هیچکس فراموش نکرده است که تیم مذاکرهکننده روز نخست با چه هدفی به این ماموریت فرستاده شد. آنچه از سوی مردم، از آقایان خواسته شده بود این بود که تحریمها را بردارند. حالا میبینیم که این هدفگذاری به تدریج در طول مسیر تحریف شده و به «استثناسازی رسمی ایران از نرمهای بینالمللی» و «استقرار رژیم بازرسی ویژه در ایران در عین حفظ زیرساخت تحریمها» و «تعطیلی همیشگی غنیسازی صنعتی در ایران» تبدیل شده است. پس از 2 سال دوستان عزیز ما ـ حتی اگر نخواهند ـ مجبور خواهند بود با مردم صادق باشند.
روزنامه وطن امروز